Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 146 (8 milliseconds)
English
Persian
I am always ready to help my friends.
همیشه حاضرم بدوستانم کمک کنم
Other Matches
heare am i
حاضرم
Count me in!
من حاضرم برای اشتراک!
evergreens
همیشه سبز همیشه بهار
everblooming
همیشه بهار همیشه شکوفا
evergreen
همیشه سبز همیشه بهار
hen and chickens
همیشه بهار همیشه بهار باغی
incessantly
همیشه
ever
همیشه
evermore
همیشه
for ever and aday
همیشه
for evermore
همیشه
alway
همیشه
frequenter
همیشه رو
year in year out
همیشه
sempre
همیشه
ever-
همیشه
always
همیشه
ayŠaye
همیشه
everywhen
همیشه
ay
همیشه
at all hours
<adv.>
همیشه
anytime
<adv.>
همیشه
any time
<adv.>
همیشه
eer
همیشه
at any time
<adv.>
همیشه
at all times
همیشه
insenescible
همیشه جوان
dead load
همیشه بار
immortally
تا جاودان همیشه
calendula
گل همیشه بهار
for good
برای همیشه
on tap
<adj.>
همیشه در دسترس
love lies bleeding
گل همیشه بهار
sinedie
برای همیشه
sempiternity
برای همیشه
perpetuity
برای همیشه
eternity
برای همیشه
eternality
برای همیشه
immortality
برای همیشه
infinite time
برای همیشه
forever
برای همیشه
foreverness
برای همیشه
once and for all
<idiom>
برای همیشه
forever and a day
<idiom>
برای همیشه
aeon
برای همیشه
ad infinitum
برای همیشه
tippling
همیشه نوشیدن
stills
راکد همیشه
marigolds
گل همیشه بهار
marigold
گل همیشه بهار
tippled
همیشه نوشیدن
permafrost
همیشه یخبسته
evermore
برای همیشه
residents
که همیشه درکامپیوتراست
forever
برای همیشه
tipples
همیشه نوشیدن
resident
که همیشه درکامپیوتراست
stillest
راکد همیشه
stiller
راکد همیشه
adinfinitum
برای همیشه
as usual
مانند همیشه
as ever
مانند همیشه
still
راکد همیشه
tipple
همیشه نوشیدن
amaranth
همیشه بهار
ay
برای همیشه
i have got him on my brain
همیشه به اوفکر میکنم
positive definite matrix
ماتریس همیشه مثبت
evergreen trees
درختان همیشه سبز
for good
<idiom>
برای همیشه ،پایدار
for keeps
<idiom>
تا ابد ،برای همیشه
I always stick to my word.
من همیشه سر حرفم می ایستم
chucker
پرتابگر همیشه خطازن
at someone's beck and call
<idiom>
همیشه آماده پذیرایی
i always photograph badly
عکس من همیشه بد در می اید
japanese andromeda
بوته همیشه سبزاسیایی
never to be at a loss for an answer
همیشه حاضر جواب بودن
abjured
برای همیشه ترک گفتن
abjures
برای همیشه ترک گفتن
abjuring
برای همیشه ترک گفتن
I always fulfil my promises .
من همیشه به قولم عمل می کنم
nervous Nelly
آدم همیشه نگران و دلواپس
jitterbug
آدم همیشه نگران و دلواپس
panicky person
آدم همیشه نگران و دلواپس
to pledge one's troth
قول همیشه وفادار را دادن
abjure
برای همیشه ترک گفتن
Sara always wanted a puppy.
سارا همیشه یک سگ پاپی می خواست.
she always had her way
همیشه موافق میل اوعمل می شد
perennially
بطور ماندگاریا دائمی همیشه
He always gives in to his wife.
همیشه تسلیم زنش است
to always look for things to find fault with
همیشه دنبال یک ایرادی گشتن
The shell does not always contain a pearl.
<proverb>
همیشه در صدف گوهر نباشد .
cast the first stone
<idiom>
همیشه آماده جنگیدن است
exceptional
متفاوت ونه مثل همیشه
to get straight A's
همه درسها را
[همیشه]
۲۰ گرفتن
as ... as ever
<adv.>
آنطور ... مثل همیشه
[سابق]
non scrollable
که همیشه نمایش داده میشود.
go steady
<idiom>
همیشه بایک نفر قرارگذاشتن
temporarily
برای زمان مشخص یا نه همیشه
couch potato
کسی که همیشه در خانه بیکار می نشیند
He has always lived there.
او همیشه آنجا زندگی کرده است.
in a rut
<idiom>
همیشه کار مشابه انجام دادن
give someone the benefit of the doubt
<idiom>
همیشه بهترین را درمورد کسی فرض کن
A bad workman always blames his tools.
<proverb>
کارگر بد همیشه از وسایلش غیبجویى مى کند.
eager beaver
<idiom>
شخص همیشه داوطلب کار اضافه
I always make a point of being on time . I always try to be punctual .
همیشه مقید هستم که سر وقت بیایم
She is always making trouble for her friends.
همیشه برای دوستانش درد سر بوده
A constant guest is never welcome .
<proverb>
به همیشه میهمان خوشامد گفته نمى شود .
dates
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
It is yours for keeps .
این برای همیشه پیش خودت باشد
date
افزودن اطلاعات به چیزی یا همیشه به روز بماند
on tap
<adj.>
همیشه آماده
[برای ریختن از شیره بشکه]
solid
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
to always find something to gripe about
همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
danger warning level
مقدار موجودی کالا که میبایست همیشه در انبارموجود باشد
permanently
انجام دادن به طریقی که برای همیشه باقی بماند
man a bout town
ادم بیکاری که همیشه به باشگاه و نمایشگاههای شهر میرود
he is always a little peculiar
او همیشه اندکی اخلاق عجیب از خود نشان میدهد
He is trying to prove himself all the time.
او
[مرد]
همیشه می خواهد نشان بدهد از پس کار بر می آید.
solids
خطایی که همیشه در حین استفاده از یک وسیله ایجاد میشود
douglas fir
یک نوع گیاه همیشه بهار بلندی که در غرب امریکامی روید
window
فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window
فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
You should always be careful walking alone at night.
همیشه موقع پیاده روی تنها در شب باید مراقب باشید.
He's always moaning that we use too much electricity.
او
[مرد]
همیشه قر می زند که ما بیش از اندازه برق خرج می کنیم.
The grass is always greener on the other side of the fence.
<proverb>
مرغ همسایه غازه
[مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
clearance fit
اتصالی که در ان حدود دوعضو جفت شونده همیشه مونتاژ را محکم می سازد
Carrie is her own worst enemy, she's always falling out with people.
کری همیشه با همه بحث و جدل می کند و برای خودش دردسر می تراشد.
residents
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
hottest
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hotter
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
hot
سخت افزار که همیشه فعال ست و در صورت خرابی سیستم به عنوان پشتیبان به کار می رود
resident
داده نوشتار که همیشه در چاپگر یا وسیلهای که نیاز به بار کردن ندارد وجود دارد
tout temps prist
تسلیم خوانده در برابرخواهان با اعلام این که همیشه برای تحویل یا انجام خواسته حاضر است
absolute address
مرجع صفحه گسترده که همیشه به یک خانه اشاره میکند حتی اگر به محل دیگر کپی شود
kratom
[درختی همیشه بهار و در عین حال برگریز استوایی که از خانواده قهوه است و برگش مصرف داروئی دارد]
The whole problem with the world is that fools and fanatics are always so certain of themselves, and wiser people so full of doubts.
مشکل اصلی در دنیا این است که احمق ها و متعصب ها همیشه از خودشان مطمئن و انسان های عاقل پر از تردید هستند.
After a few days out of the office it always takes me a while to get into gear when I come back.
بعد از چند روز دور بودن از دفتر همیشه مدتی زمان می برد تا پس از بازگشت دوباره سر رشته امور را به دست بیاورم.
straight "A " student
دانش آموزی
[دانش جویی]
که همیشه همه درسها را ۲۰ می گیرد
permanent
آنچه برای مدت طولانی یا برای همیشه باقی بماند
Better late than never.
<proverb>
آهسته برو همیشه برو.
stack
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacked
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
stacks
روش ذخیره داده که آخرین عنصر ذخیره ساده . همیشه در همان محل قرار دارد و بقیه لیست با یک آدرس تغییر مکان به انتهای لیست می روند
command.com
در -MS DOS فایل برنامهای که حاوی مفسر دستورات سیستم عامل است این برنامه همیشه در حافظه مقیم است و دستورات سیستم را تشخیص میدهد و به عمل تبدیل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com