Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
Other Matches
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
ODI
واسط استاندارد معرفی شده توسط Novell برای کارت واسط شبکه که به کاربران امکان میدهد فقط یک درایور شبکه داشته باشند که با تمام کارتهای واسط شبکه کار میکند. استاندارد پیش از یک پروتکل را پشتیبانی میکند. مثل IPX و NetBEUI
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
presentation manager
واسط کار به گرافیک تامین شده توسط سیستم عامل OS/2
universal
مدار مجتمع مجزا که تمام عملیات سری به موازی و واسط را انجام میدهد که بین کامپیوتر و خط وط ارسال لازم است
PIA
مداری که به کامپیوتر امکان ارتباط با وسیله جانبی میدهد با تامین پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن در رسانه
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
Apple Mac
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
Advanced Technology Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
AT Attachment
خصوصیتی در ATA توسعه یافته توسط Quantum Lorp که حاوی واسط استاندارد سریع برای ارسال چندین مگابایت داده است
Apple Macintosh computer
مجموعهای از کامپیوترهای شخصی که توسط شرکت Apple ایجاد شدند که یک واسط کاربر گرافیکی دارند و از خانواده 00086 پردازنده ها استفاده می کنند
enhancing
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhances
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhance
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
enhanced
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای بهبود کارایی پورت چاپگر موازی
ECP
سیستم توسعه یافته توسط ماکروسافت برای پیشبرد کارایی پورت چاپگر موازی
USART
قطعهای که توسط CPU هدایت میشود تا با رشتههای بیت سنکرون و آسنکرون یا خط وط داده موازی کار کند
Advanced Technology Attachment
واسط واسط استاندارد که به ROM-CD را درایو نوار اجازه میدهد به پورت ATA متصل شود
midi
واسط سری که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند. واسط MIDI سیگنالهای را از کنترولر یا کامپیوتر که دستورات مختلفی برای قط عات می نویسد انتقال میدهد
they rejected his proposition
پیشنهاد وی را رد کگردن پیشنهاد اورا نپذیرفتند
MS DOS
سیستم عامل کامپیوترهای شخصی IBM PC که داده ذخیره شده روی دیسک را مدیریت میکند و خروجی و ورودی کاربر را نمایش میدهد.DOS-MS سیستم عامل تک کاربر و تک کار کاره است و توسط واسط خط دستور در کنترل میشود
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
source
مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
allotment advice
پیشنهاد تخصیص حقوق یاپرسنل پیشنهاد سهمیه بندی حقوق یا پرسنل
offer
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن پیشنهاد
offers
پیشنهاد کردن پیشنهاد
processor
وارد کردن داده توسط اپراتور که توسط کامپیوتر اجرا میشود
readable
آنچه توسط کسی یا توسط یک وسیله الکترونیکی قابل خواندن و فهمیدن باشد
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
shunted
موازی موازی فرعی
digital read out
نمایش داده ها توسط الات دقیق بصورت دیجیتالی و نه توسط حرکت عقربه روی صفحه مدرج
air turbine starter
استارتری در موتورهای توربینی که توسط هوای فشرده توربین کوچکی را که توسط چرخدنده هایی باکمپرسور درگیراست میچرخاند
pull down menu
فهرستی که میتواند توسط تیک کردن اشاره گر ماوس بر روی عنوان ان و یا توسط فشردن دکمه صفحه کلیدنمایش داده
gas discharge display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
gas plasma display
صفحه نمایش سطح و سبک که از دو قطعه شیشهای پوشیده شده از هادی تشکیل شده است و توسط یک لایه توسط یک لایه نازک گاز نورانی جدا شده است که یک نقط ه صفحه توسط دو سیگنال الکتریکی انتخاب شده است
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
environments
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
environment
متغیر تنظیم شده توسط سیستم یا کاربر در دستورات سیستم که توسط هر برنامهای قابل استفاده است
menu
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
menus
برنامهای که دستورات آن از منو انتخاب می شوند توسط اپراتور و نه به صورت دستورات تایپی توسط کاربر
virtual
که موجود نیست ولی توسط کامپیوتر شبیه سازی شده است و توسط کاربر به صورت مجازی قابل استفاده است
self propulsion
حرکت توسط نیروی خود پیشروی توسط نیروی خویش
point of intersection
واسط
mediums
واسط
medium
واسط
interfaces
واسط
interface
واسط
intermediate storage
انباره واسط
navigation
دگمه ها و واسط کاربر
NDIS
واسط دستور استاندارد
peripheral
برنامه یا تابع واسط
ieee
واسط استاندارد IEEE
garbage
واسط رادیویی از کانالهای مجاور
interpolations
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
ieee
واسط ی که مط ابق استاندارهای IEEE است
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
interface
واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces
واسط واحد پردازش و باس IEEE
interfaces
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
interpolation
محاسبه مقادیر واسط بین دو نقط ه
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
interface
و به عنوان پردازنده واسط عمل میکند
advanced
یک نوع واسط استاندارد برای CD-ROMها
logical
یری توان پردازش موتور واسط
groupware
نرم افزاری که توسط گروهی از افراد استفاده میشود که به شبکه وصل اند و به آنها کمک میکند تا کار خاصی را انجام دهند. حاوی توابع مفید مثل پست الکترونیکی است که توسط تمام کاربران قابل دستیابی است
hybrid circuit
نوعی واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آنالوگ
port
سوکت و مدار واسط که goystick وارد آن میشود
interface
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
lips
استاندارد و اندازه گیری توان پردازش از موتور واسط
acr
واسط ی که به وسیله آن دستگاه ضبط به کامپیوتر وصل میشود
musical instrument digital interface
واسط سریال که قط عات الکترونیکی را بهم وصل میکند
interfaces
استاندارد باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
channelled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channels
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channel
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
adapter
وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
channeled
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
channeling
رسانه واسط که به کانالهای مختلف اجازه اتصال میدهد
lost cluster
تعداد شیارهای دیسک که بیت شناسایی آنها خراب شده است . سیستم عامل این ناحیه را علامت گذاری کرده تا توسط فایل استفاده شود ولی داده آنها توسط فایل مشخصی قابل شناسایی نیست
Advanced Technology Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا CD-ROM به کامپیوتر
p code
روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
enhances
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
adapter
کارت واسط جانبی که به وسایل ناهماهنگ امکان ارتباط میدهد
AT Attachment
واسط استاندارد برای اتصال دیسک سخت یا -CD ROM به کامپیوتر
ST0 standard
استاندارد واسط دیسک که در IBM PC استفاده میشود , سافت Seaglt
breakout box
وسیلهای وضیعت خط وط بین واسط ه ها یا کابل ها یا اتصالات را نشان میدهد
general
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
generals
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و یک قطعه آزمایشگاهی
shields
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
gpib
استاندارد برای باس واسط بین کامپیوتر و قطعه آزمایشگاهی
shield
حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
enhancing
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
joystick
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
joysticks
مدار و اتصالی که برای واسط بین goystick و کامپیوتر است
enhanced
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
enhance
واسط استاندارد CPU و وسایل جانبی مثل درایوهای دیسک
motioned
پیشنهاد
motioning
پیشنهاد
purpose
پیشنهاد
proffer
پیشنهاد
bids
پیشنهاد
motion
پیشنهاد
purposes
پیشنهاد
tendered
پیشنهاد
plea
پیشنهاد
pleas
پیشنهاد
propositions
پیشنهاد
motions
پیشنهاد
bid
پیشنهاد
tendering
پیشنهاد
tender
پیشنهاد
tenderest
پیشنهاد
application
پیشنهاد
bidders
پیشنهاد
offers
پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
proposal
پیشنهاد
motion
[politic]
پیشنهاد
suggestions
پیشنهاد
suggestion
پیشنهاد
proposition
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد
overtures
پیشنهاد ها
proposals
پیشنهاد ها
offers
پیشنهاد ها
applications
پیشنهاد ها
overture
پیشنهاد
offered
پیشنهاد
proffers
پیشنهاد
offer
پیشنهاد
propositioning
پیشنهاد
proposals
پیشنهاد
propositioned
پیشنهاد
proffering
پیشنهاد
proffered
پیشنهاد
overture
پیشنهاد
recommendations
پیشنهاد
recommendation
پیشنهاد
bidder
پیشنهاد
ccp
نرم افزاری که واسط بین ترمینال کاربر و Bios سیستم است
ESDI
واسط استاندارد بین CPU و وسایل جانبی مثل درایو دیسک
Hewlett Packard
روش استاندارد واسط بین وسایل جانبی و یا قط عات آزمایش و کامپیوترها
acceptances
تصویب یک پیشنهاد
advance
پیشنهاد کردن
offerer
پیشنهاد دهنده
offeror
پیشنهاد دهنده
overbid
پیشنهاد زیادتر
suggestions
پیشنهاد القاء
tendered
پیشنهاد دادن
offer to purchase
پیشنهاد خرید
suggestion
پیشنهاد القاء
advancing
پیشنهاد کردن
acceptance of offer
پذیرش پیشنهاد
offers
پیشنهاد کردن
proposal form
فرم پیشنهاد
acceptance
تصویب یک پیشنهاد
suggestible
پیشنهاد کردنی
proposal of marriage
پیشنهاد عروسی
firm offer
پیشنهاد قطعی
offer curve
منحنی پیشنهاد
offer
پیشنهاد کردن
propounder
پیشنهاد دهنده
proposition
گزاره پیشنهاد
offered
پیشنهاد کردن
firm offer
پیشنهاد ثابت
tender
پیشنهاد دادن
acceptance of offer
قبولی پیشنهاد
proposer
پیشنهاد کننده
propositioning
گزاره پیشنهاد
recommending
پیشنهاد کردن
project
پیشنهاد پلان
projected
پیشنهاد کردن
projected
پیشنهاد پلان
bidders
پیشنهاد دهنده
bidders
پیشنهاد کننده
projects
پیشنهاد کردن
bidder
پیشنهاد دهنده
projects
پیشنهاد پلان
recommends
پیشنهاد کردن
propositions
گزاره پیشنهاد
bid
پیشنهاد مناقصه
bid
پیشنهاد کردن
bid
پیشنهاد مزایده
suggest
پیشنهاد کردن
bid
پیشنهاد دادن
project
پیشنهاد کردن
recommend
پیشنهاد کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com