English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English Persian
test equipment وسایل ازمایش
Search result with all words
service test ازمایش از وضعیت تجهیزات و وسایل پشتیبانی ازمایش امادگی رزمی وسایل
use testing ازمایش عمر قانونی ازمایش مدت متوسط دوام وسایل
Other Matches
tryout ازمون برای گزیدن نامزدمسابقات یانمایش وغیره ازمایش درجه استعداد ازمایش
pilot method عمل ازمایش سیستم کامپیوتری در یک ناحیه بجای ازمایش ان در محدوده گستردهای از فعالیت ها
assay محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
assays محک زدن تحقیق و ازمایش کردن ازمایش فلز
flight test ازمایش پرواز یا ازمایش امادگی پرتاب موشک
continous immersion test ازمایش فروبری دائمی ازمایش غوطه وری
test element دستگاه ازمایش کننده عنصر ازمایش مدار
insulation test ازمایش ایزولاسیون ازمایش عایق بندی
soil examination بررسی و ازمایش زمین ازمایش خاک
cpu سیگنالهای واسط بین CPU و وسایل جانبی یا وسایل ورودی / خروجی
prevention of stripping ممانعت از کار وسایل اکتشافی دشمن یا اکتشاف وسایل مخابراتی و رادارخودی
beach gear وسایل پیاده کردن بار وسایل تخلیه کشتی تجهیزات اسکله
tackles درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackled درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackling درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
tackle درگیری طنابها و وسایل قایق وسایل موردنیاز یک ورزش دور کردن توپ از توپدار
recovering جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
recover جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
mounting وسایل سوار شده روی یک دستگاه سر هم کردن وسایل
recovers جمع اوری وسایل ازکارافتاده یا بیماران اخراجات وسایل
excess property وسایل اضافه بر سازمان وسایل اضافی
channeling واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channelled واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
pipeline assets وسایل و لولههای سوخت رسانی سیستم لوله کشی وسایل نصب لوله
creep test ازمایش خزش در درجه حرارت عادی ازمایش خزش
flight test ازمایش هواپیما برای پرواز ازمایش پرواز کردن
confident test ازمایش قابلیت اطمینان ازمایش اطمینان از عمل یکان
maps نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
map نموداری که اختصاص محدوده آدرس به وسایل مختلف حافظه را نشان میدهد. مثل RAM و ROM و وسایل انط باق حافظه ورودی /خروجی
bios توابع سیستم که واسط بین زمان برنامه نویسی سطح بالا و وسایل جانبی سیستم است تا ورودی خروجی وسایل استاندارد را بررسی کند
computation of replacement factors محاسبه عمر قانونی وسایل محاسبه زمان تعویض وسایل
dispersal lays محوطههای تفرقه وسایل وخودروها محوطههای پناهگاه وسایل و خودروها
environmental test ازمایش محیط زیست ازمایش محیط فیزیکی
tube tester دستگاه ازمایش لامپ ازمایش کننده لامپ
red concept جدا کردن وسایل مخابراتی ارسال پیامهای طبقه بندی شده و رمز از وسایل ارسال پیامهای کشف
pioneer tools وسایل حفاری و تهیه استحکامات وسایل مهندسی حفاری
cryptoancillary equipment وسایل و تجهیزات رمز وسایل تامین ارسال رمز
landing aids وسایل کمک ناوبری فرودهواپیما وسایل کمکی فرودهواپیما
basics توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basic issue items وسایل همراه اقلام عمده اقلام شارژ انبار وسایل عمده
kits جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
kit جعبه ابزار یا وسایل جعبه وسایل
examen ازمایش
experiment ازمایش
assays ازمایش
assay ازمایش
screening ازمایش
experimenting ازمایش
experimented ازمایش
shied ازمایش
g ازمایش
shies ازمایش
shy ازمایش
shyest ازمایش
shyer ازمایش
shying ازمایش
experimentation ازمایش
tested ازمایش
vetting ازمایش
trials ازمایش
checking ازمایش
tests ازمایش
testing ازمایش
trial ازمایش
experiments ازمایش
gaff ازمایش سخت
lucas test ازمایش لوکاس
random test ازمایش نامنظم
load test ازمایش بار
line tester ازمایش کننده خط
quiz ازمایش کردن
insulation voltage فشار ازمایش
intelligence test ازمایش هوش
izod test ازمایش ایزود
regression testing ازمایش رگرسیون
sedimentation test ازمایش تهنشینی
random test ازمایش پیشامدی
material testing ازمایش مصالح
rattler test ازمایش تردی
quizzes ازمایش کردن
preliminary test ازمایش مقدماتی
probational ازمایش امتحان
probationership ازمایش کاری
saturation testing ازمایش اشباعی
program testing ازمایش برنامه
psychometry ازمایش هوش
rattler test ازمایش تورق
gauge ازمایش کردن
furnaces بوته ازمایش
furnace بوته ازمایش
comparison test ازمایش مقایسهای
compressive test ازمایش تحکیم
consolidation test ازمایش تحکیم
crippling test ازمایش لهیدگی
cupping test ازمایش فنجانی
cup test ازمایش قاشقی
deep drawing test ازمایش کاسگری
division check ازمایش تقسیم
approving ازمایش کردن
approves ازمایش کردن
approve ازمایش کردن
doubling test ازمایش تا شویی
drift test ازمایش رانش
experiencing تجربه ازمایش
hydraulic pressure test ازمایش فشار اب
cold water test pressure ازمایش فشار اب
absorption test ازمایش جذب
alpha testing ازمایش الفا
automatic check ازمایش خودکار
automatic testing ازمایش خودکار
beta test ازمایش بتا
beta testing ازمایش بتا
blank experiment ازمایش مچ گیری
break proof ازمایش شکست
buckling test ازمایش خمشی
bulging test ازمایش برامدگی
burn in ازمایش روشن
buzzer test ازمایش بیرز
cadmium test ازمایش با کادمیم
chalktest ازمایش اب ناپذیری با گچ
check point نقطه ازمایش
experiences تجربه ازمایش
experience تجربه ازمایش
hammer test ازمایش سقوطی
examining ازمایش کردن
examines ازمایش کردن
examined ازمایش کردن
examine ازمایش کردن
try سنجیدن ازمایش
tries سنجیدن ازمایش
hanging test ازمایش کشش
tension test ازمایش کشش
hardness test ازمایش سختی
image test ازمایش تصویر
impact test ازمایش ضربه
inspection test ازمایش کار
gauges ازمایش کردن
gage ازمایش کردن
flattening test ازمایش توزیعی
temptations ازمایش امتحان
drop test ازمایش سقوطی
drop test ازمایش ضربهای
examinations امتحان ازمایش
examination امتحان ازمایش
evaluation score نمره ازمایش
examination of the soil ازمایش خاک
experimental design طرح ازمایش
experimentalist اهل ازمایش
explosion proof ازمایش- انفجار
factorial design ازمایش فاکتوریل
fatigue test ازمایش خستگی
final test ازمایش نهائی
temptation ازمایش امتحان
gauged ازمایش کردن
torsion test ازمایش پیچش
tests ازمایش کردن
assay ازمایش سنجش
triable ازمایش کردنی
to bring to the proof ازمایش کردن
testing time زمان ازمایش
testing stand میز ازمایش
tensile test ازمایش کششی
tensile test ازمایش کشش
testing stand سکوی ازمایش
testing of materials ازمایش مواد
assays ازمایش سنجش
tested ازمایش کردن
trial and error ازمایش ولغزش
trial and error ازمایش و خطا
trial and erroe ازمایش و خطا
retrials ازمایش مجدد
retrial ازمایش مجدد
test ازمایش کردن
tally plate برچسب ازمایش
teasthole گمانه ازمایش
test bay میدان ازمایش
trier ازمایش کننده
testing of materials ازمایش مصالح
test piece نمونه ازمایش
test model نمونه ی ازمایش
test bay حوزه ازمایش
test hole چاه ازمایش
test bed میز ازمایش
test element وسیله ازمایش
test course مسافت ازمایش
test clip گیره ازمایش
probation ازمایش امتحان
test plan طرح ازمایش
test bar میله ازمایش
testing load بار ازمایش
tester دستگاه ازمایش
tester ازمایش کننده
test specimen نمونه ی ازمایش
test specimen نمونه ازمایش
test set دستگاه ازمایش
test announcement نتیجه ازمایش
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com