English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
adjustable split die وسیله ای برای در آوردن دنده یا روزه در سطح خارجی اجسام
Other Matches
external thread دنده خارجی
fet وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
interfaces 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interface 1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
inducing خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induces خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
external indicator نشان دهنده وضع خارجی وسیله
induced خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
induce خطای وسیله ناشی از تاثیرات خارجی
three-day retreat گردهمایی سه روزه دور از مردم عمومی [برای دعا کردن، درس دینی و عبادت]
connectivity توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
device کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
devices کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
shield حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
actuator وسیله مکانیکی که توسط سیگنال خارجی قابل کنترل است
shields حفافت سیگنال یا وسیله از واسط خارجی و ولتاژ آسیب رساننده
communication مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
noting نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
notes نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
input مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
inputted مدار یا اتصالی که به کامپیوتر امکان دریافت داده از وسیله خارجی میدهد
note نامهای که به وسیله نماینده سیاسی به حکومت خارجی تسلیم میشودaide-memoire
routines بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
exchange control جلوگیری از ورودامتعه خارجی به وسیله محدود کردن ارزی که دراختیار واردکننده گذاشته میشود
routinely بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
routine بخش کوچک یک کد که داده را از وسیله خارجی می پذیرد مثل خواندن ورودی از صفحه کلید
gear guard جعبه محافظ برای چرخ دنده ها
constants ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
constant ROM-DC که با سرعت مشخصی می چرخد اندازه هر یک از فریمهای داده روی دیسک برای بدست آوردن یک داده با قاعده برای خارج شدن یک فریم در ثانیه تغییر میکند
outputs حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
to get something to somebody برای کسی چیزی را آوردن
astigmatizer وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
handshaking سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
invitations عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
invitation عمل پردازنده برای اتصال وسیله دیگر و امکان دادن به آن برای ارسال پیام
to stand the test of time برای مدت زیاد دوام آوردن
to stand the test برای مدت زیاد دوام آوردن
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
cycle عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
to go away ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
bring up <idiom> معرفی چیزی برای بحث (مذاکره)آوردن
to go to ترک کردن برای رفتن و آوردن چیزی
to push for an answer [in reference to something] برای پاسخ فشار آوردن [در رابطه با چیزی]
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
busies 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busied 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest 1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
make a living <idiom> پول کافی برای گذراندن زندگی بدست آوردن
devices یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
scan بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scans بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
scanned بررسی تصویر یا شی یا لیستی از موضوعات برای بدست آوردن داده مشروح آن
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
MIP mapping روش محاسبه پیکس ها در یک تصور برای بدست آوردن فاصله شی از دید بیننده
ungear از دنده بیرون انداختن بی دنده کردن
simplest وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simple وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
simpler وسیله چند رسانهای که نیاز به فایل داده برای اجرا ندارد مثل درایو cd برای اجرا cdهای صوتی
register ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registers ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
registering ذخیره موقت برای داده دریافتی از حافظ پیش از ارسال به وسیله ورودی وخروجی ذخیره شده در حافظه اصل برای پردازش
Viewdata سیستم محاورهای برای ارسال متن یا گرافیک ازپایگاه داده به ترمینال کاربر به وسیله خط وط تلفن . که باعث ایجاد امکاناتی برای بازیابی اطلاعات , تراکنش ها , تحصیلات , بازی ها و خلاقیت میشود
spur gear دنده مهمیزی دنده خاردار
pinions دنده پینیون دنده لایتناهی
pinion دنده پینیون دنده لایتناهی
pinioning دنده پینیون دنده لایتناهی
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
epicyclic transmission یک یاچند چرخ دنده که در داخل یاخارج چرخ دنده دیگری حرکت می کنند
graphics کارت اضافی برای PC یا Macintosh که متن ها ایجاد شده یا تصاویر را با یک منبع ویدیویی خارجی ترکیب میکند
amphibian vehicle وسیله نقلیه برای خشکی و اب
sample size بیتی استفاده میشود. بدست آوردن اندازهای از سیگنال که برای تامین اطلاعات درباره سیگنال به کار می رود
procedural زبان برنامه نویسی سطح بالا که برنامه نویس عملیات لازم را برای بدست آوردن نتیحه وارد میکند
multi purpose vehicle وسیله نقلیه برای اهداف گوناگون
lease واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
ascender وسیله مکانیکی برای فرستادن بار
leases واگذاری یا اجاره وسیله برای مدتی
check out time زمان لازم برای ازمایش یک وسیله
sub- کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
case پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
cases پوشش محافظ برای یک وسیله یا مدار
chain باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
horn socket [وسیله ای که از آن برای صید ماهی استفاده می شود]
accepts سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
arithmetic توانایی یک وسیله برای انجام توابع ریاضی
appliance هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
accepting سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
reliability توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیارموثروبدون خطا
proms وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
prom وسیله الکترونیکی برای برنامه نویسی PROM
accept سیگنالی که یک وسیله میفرستد برای پذیرش داده
verifier وسیله مخصوص برای تشخیص داده ورودی
appliances هر نوع وسیله برای بکارندازی یا کنترل هواپیما
coupler وسیله مکانیکی برای اتصال دو یا چند هادی
sleds وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
devices مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
time charter اجاره کردن وسیله نقلیه برای مدت معین
capacitance bridge نوعی وسیله اندازه گیری خنثی برای فرفیت
devices لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
interoperability توانایی دو وسیله یا کامپیوتر برای رد و بدل کردن اطلاعات
microprogram وسیله ذخیره سازی برای نگهداری ریز کامپیوتر
radar danning ناوبری به وسیله رادار برای احتراز از برخورد به مین
device لیستی از تقاضاهای کاربران یا برنامه ها برای استفاده از یک وسیله
communication وسیله کنترل خط برای بررسی سیگنالهای متقاضی داده
sled وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
device مشخصه یکتا و کد انتخاب شده برای هر وسیله جانبی
sensor وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
flow diagram نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
tested اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
test اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
flowchart نشانههای مخصوص برای معرفی وسیله تصحیات و عملیات در فلوچارت
generate استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
failure safety [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
delaying وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
marlinespike وسیله نوک تیزی برای جداکردن رشتههای طناب قایق
golf car وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف
input/output استفاده از برچسب برای مراجعه به وسیله ورودی /خروجی خاص
delays وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
delay وسیله ایکه برای سیگنالی طول می کشد تا ارسال شود
generated استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
cone penetrometer وسیله تعیین مقاومت خاک برای عبور و مرور خودروها
fosdic وسیله ذخیره سازی برای داده کامپیوتری با استفاده از میکروفیلم
reliability [توانایی یک وسیله برای کارکردن بسیار موثر و بدون خطا]
tests اجرای آزمایش یک وسیله یا برنامه برای اطمینان از صحت کار آن
generating استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
generates استفاده از سخت افزار یا وسیله برای تولید خودکار کد و برنامه
rougher دنده دنده کننده
bypasses روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
cts CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
retraction lock وسیله مکانیکی برای جلوگیری از جمع شدن غیرعمدی ارابه فرود
bypassed روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
landline خط وط ارتباطی که از کابل برای اتصال فیزیکی و الکتریکی دو وسیله استفاده می کنند
pitch دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
calling سیگنالی برای جلب توجه مردم از ترمینال یا یک وسیله به کامپوتر اصلی
takedown مدت زمانی که یک وسیله جانبی آماده برای کار دیگری میشود
enquiry کد کنترل مخصوص که تقاضایی برای معرفی یا وضعیت یا داده یک وسیله است
bypass روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
deflector صفحه تیغه یا وسیله دیگری برای منحرف کردن یک جریان یا حرکت
bypassing روش متفاوتی برای یک عنصر یا وسیله به طوری که دیگر استفاده نشود
distaff فرموک [وسیله ای برای رسیدن پشم و پنبه به روش سنتی و دستی]
pitches دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
word زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
worded زمان لازم برای ارسال کلمه از یک محل حافظه یا وسیله به دیگری
input/output فضای ذخیره سازی موقت برای داده دریافتی از حافظه اصلی پیش از ارسال به وسیله ورودی /خروجی یا دادهای که از وسیله ورودی /خروجی پردازش میشود یا در حافظه اصلی ذخیره میشود
dockets صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
two man rule قانون حضور یاتصویب دونفره یا تصویب به وسیله دونفر برای انجام کار
docket صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
input/output مدار یا اتصالی که حاوی کانال ورودی /خروجی برای وسیله دیگر است
adaptation توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
adaptations توانایی یک وسیله برای تنظیم کردن محدوده حساسیت خود در موقعیتهای مختلف
docketed صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
condition 1-وضعیت یک مدار یا وسیله یا ثبات 2-وسایل مورد نیاز برای وقوع یک عمل
docketing صورت پروندههای حاضر برای رسیدگی که به وسیله منشی دادگاه تنظیم میشود
takedown حذف نوار یا کاغذ یا دیسک از یک وسیله جانبی پس از یک کار و آماده کردن آن برای بعدی
cartridge actuated device وسیلهای که با فشار گازفشنگ کار میکند وسیله فشنگی برای پرتاب صندلی خلبان
adc وسیله مبدل ورودی آنالوگ به خروجی دیجیتال که قابل فهم برای کامپیوتر باشد
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
fastest روزه
fasts روزه
fasted روزه
to break ones fast روزه
fasting روزه
daylong یک روزه
ventage روزه
fast روزه
device کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
soak اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
soaks اجرای برنامه یا وسیله به طور پیاپی در یک زمان برای اطمینان از این که به درستی کار میکند
ends ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
long run مدت کافی برای تغییر دادن در مقدار تولید به وسیله کاهش یا افزایش فرفیت موسسه
Cambridge ring استاندارد شبکه محلی برای وصل کردن چندین وسیله و کامپیوتر در یک اتصال حلقهای می سازد
handshakes سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
handshake سیگنالهای ارسالی بین دو وسیله ارتباطی که آمادگی ارسال را بیان می کنند و نیز برای دریافت
devices کلمه اختصار بیان کننده یک پورت یا وسیله ورودی / خروجی مثل COM برای پورتهای سری
technical escort پرسنل فنی متخصصی که همراه یک وسیله برای نصب یا اموزش یا کار انداختن ان حرکت می کنند
oil gear جعبه دنده برقی و هیدرولیکی دستگاه جعبه دنده روغنی برقی
d. after d. همه روزه
faster روزه گیر
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com