Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (12 milliseconds)
English
Persian
lifesaving
وسیله نجات غریق
Search result with all words
life preserver
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
life preservers
وسیله نجارت غریق وغیره اسباب نجات
Other Matches
lifebuoys
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
lifebuoy
کمربند یاحلقه نجات شناوری که برای نجات غریق بر روی اب شناور میباشد
resuscitation
نجات غریق
lifesaving
نجات غریق
lifeguard
نجات غریق
lifeguards
نجات غریق
life belt
لاستیک نجات غریق
life vest
لباس نجات غریق
life buoy
حلقه نجات غریق
lifeguards
مامور نجات غریق
life belt
کمربند نجات غریق
lifeguard
مامور نجات غریق
lifesaver
عضودسته نجات غریق وامثال ان
lifeguard
نجات غریق محافظ شخصی
lifeguards
نجات غریق محافظ شخصی
life raft
قایق چوبی
[برای نجات غریق]
para bomb
بمب قابل پرتاب به وسیله چتر نجات
air sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
air-sea rescue
عملیات نجات هوا دریایی عملیات نجات هوایی ودریایی
chain
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
chains
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد
sensor
وسیله اکتشافی وسیله مراقبتی وسیله کشف کننده
fet
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت
asynchronous
داده یا وسیله سریال که نیازی به یکنواخت بودن با وسیله دیگر ندارند
crawlers
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
crawler
وسیله نقلیهای که روی زنجیر حرکت میکند وسیله نقلیه خزنده
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
looped
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contentions
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loops
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
contention
وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
loop
آزمایشی که سیگنال ارسالی را به وسیله فرستنده پس می فرستد پس از عبور آن از خط یا وسیله
connectivity
توانایی یک وسیله برای ارتباط برقرار کردن باسایر وسیله ها و ارسال اطلاعات
devices
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
device
کنترل وسیله با حروف مختلف یاترکیب خاص آنها برای دستور دادن به وسیله
built-in
نوشتاری که موقتاگ به وسیله یک وسیله جانبی معمولاگ چاپگر ذخیره سازی شده است
daisy chain
روش اتصال یک وسیله با یک کابل از یک ماشین یا وسیله به دیگر
tie down
وسیله مهار هواپیما در محوطه پارکینگ وسیله بستن
simulates
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulating
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
simulate
کپی کردن رفتار سیستم یا وسیله با دیگر وسیله ها
trainer
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
trainers
وسیله اموزش دهنده وسیله کمک اموزشی
immersion proof
وسیله ضد رطوبت یا نفوذ اب وسیله ضد فرو رفتن در اب
daisy chain
باسهای ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند و هر وسیله میتواند داده را که به ماشین دیگر منتقل میشود دریافت
communication
مجموعه اصلی از برنامه ها که پروتکل ها را رعایت می کنند.کنترل کنندههای فرمت و وسیله و خط برای نوع وسیله یا خط استفاده میشود
laser
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
lasers
وسیله تولید نور با طول موج یکسان در یک اشعه باریک به وسیله برانگیختن یک ماده به حدی که فوتونهای نورانی منتشر کند
plotters
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
plotter
وسیله ناوبری وسیله رسم کننده
output
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
outputs
اطلاع یا دادهای که از CPU یا حافظه اصلی به وسیله دیگر منتقل شود و مثل صفحه نمایش یا چاپگر و وسیله ذخیره سازی جانبی
device
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
devices
فضایی در حافظه که توسط یک وسیله مشخص گرفته شده است . CPU میتواند با قرار دادن دستورات در این محل وسیله را کنترل کند
rescued
نجات
safety
نجات
rescue
نجات
salvation
نجات
livery
نجات
life jacket
کت نجات
life vest
کت نجات
liveries
نجات
rescues
نجات
liberation
نجات
escape line
خط نجات
rescuing
نجات
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
astigmatizer
وسیله استیگمات کننده وسیله تقویت کننده مسافت یاب برای دیدن نور کم در شب
dual capable
جنگ افزار یا وسیله دو کاره وسیله یا جنگ افزاری که دونوع ماموریت انجام میدهد
from pillar to post
ازیک وسیله به وسیله دیگر
handshaking
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshakes
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
handshake
سیگنال استاندارد بین دو وسیله برای اطمینان از صحت کار سیستم . وسیله سازگار است و ارسال داده صحیح است .
interserviceable
قابل استفاده به وسیله چندقسمت یا چند نوع یکان وسیله چند یکانی
lifebelts
کمربند نجات
survival pack
بسته نجات
surviving
نجات دادن
survives
نجات دادن
survived
نجات دادن
survive
نجات دادن
redeliver
از نو نجات دادن
life boad
قایق نجات
survival suit
لباس نجات
lifebelt
کمربند نجات
life belt
کمربند نجات
life boat
کرجی نجات
breeches buoy
بویه نجات
saviour
نجات دهنده
life buoy
حلقه نجات
life buoy
بویه نجات
life raft
قایق نجات
life jacket
جلیقه نجات
life line
طناب نجات
life line
بند نجات
life net
تور نجات
rescue basket
زنبیل نجات
refugee relief
نجات پناهندگان
delivers
نجات دادن
deliver
نجات دادن
survivors
نجات یافتگان
saviours
نجات دهنده
plane guard
ناو نجات
plane guard
ناوگارد نجات
parachuting
چتر نجات
parachut
چتر نجات
parachute
چتر نجات
parachuted
چتر نجات
rescue operation
عملیات نجات
parachutes
چتر نجات
salvable
نجات یافتنی
life vest
جلیقه نجات
safety belt
کمربند نجات
safety belts
کمربند نجات
lifeguard submarine
زیردریایی نجات
liferaft
شناوه نجات
savior
نجات دهنده
salvageable
قابل نجات
fire escape
نردبان نجات
fire escapes
نردبان نجات
stole
جلیقه نجات
lifeboat
قایق نجات
lifeboats
قایق نجات
recovering
نجات دادن
recover
نجات دادن
saved
نجات دروازه
save
نجات دروازه
safety boat
قایق نجات
life float
قایق نجات
recovers
نجات دادن
saves
نجات دروازه
salvation
سبب نجات
deep submergence
زیردریایی نجات
crash boat
قایق نجات
cycle
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycles
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
cycled
عمل دستیالی به حافظه توسط یک وسیله جانبی که CPU را برای یک یا چند باس ساعت متوقف میکند تا داده از حافظه به وسیله منتقل شود
demanded
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demand
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
demands
جابجایی فایل هاو داده از وسیله ذخیره سازی جانبی به یک وسیله با سرعت دستیابی بالا در صورتی که توسط پایگاه داده مورد نیاز باشد
touches
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch
وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
dangerous goods by road agreement
موافقتنامه بین کشورهای اروپایی که در ان درخصوص وسیله حمل نحوه بسته بندی و مشخصات وسیله حمل ونقل توضیح لازم داده شده است
phased
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
phases
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
tranship
نقل وانقال بار وغیره از یک وسیله یاکشتی به وسیله یاکشتی دیگری
phase
وسیله جدید که به تدریج معرفی میشود و وسیله قدیمی کم کم بی استفاده میشود
lifesaver
نجات دهنده زندگانی
rescue and assistance
عملیات نجات و مددکاری
salvaging
از خطرنابودی نجات دادن
survivors
نجات یافتگان از مرگ
lifesaving
نجات دهنده زندگی
rescue chamber
اطاقک نجات زیردریایی
soteriology
مبحث نجات رستگاری
search and rescue
عملیات تجسس و نجات
lifeguard
گارد نجات دریایی
liferaft
قایق نجات لاستیکی
salvages
از خطرنابودی نجات دادن
salvaged
از خطرنابودی نجات دادن
pararaft
وسایل نجات چتربازی
lifeguards
گارد نجات دریایی
paradrop
بارریزی باچتر نجات
mae west
جلیقه نجات فشاری
helicopter rescue net
تور نجات هلیکوپتر
salvage
از خطرنابودی نجات دادن
helicopter rescue strop
کمربند نجات هلیکوپتر
fire and rescue
نجات و اطفای حریق
pararescue team
تیم تجسس و نجات
salvaged
اموال نجات یافته از خطر
life line
طناب وصل به حلقه نجات
salvage money
جایزه نجات کشتی یا محموله
unsaved
محفوظ نشده نجات نیافته
redeemer
رهایی بخش نجات دهنده
redeemers
رهایی بخش نجات دهنده
salvage
اموال نجات یافته از خطر
fire and rescue
عملیات نجات و اطفای حریق
saved
نجات دادن پس انداز کردن
salvages
اموال نجات یافته از خطر
saves
نجات دادن پس انداز کردن
salvaging
اموال نجات یافته از خطر
save
نجات دادن پس انداز کردن
save one's neck/skin
<idiom>
نجات خوداز خطر ومشکل
lifeline
طناب یارسن نجات غواص
lifelines
طناب یارسن نجات غواص
helicopter double rescue harness
کمربند نجات دو نفره هلیکوپتر
radar prediction
بررسی به وسیله رادار تجزیه و تحلیل اطلاعات به وسیله رادار
devices
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
device
یک بیت درکلمه وضعیت وسیله برای بیان وضعیت وسیله
antiwithdrawal device
وسیله ضد باز کردن ماسوره بمب وسیله ضد دستکاری ماسوره
survive
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue somebody from drowning
کسی را از غرق شدن نجات دادن
make a run for it
<idiom>
برای نجات جان فرار کردن
escaping
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escape
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
andromeda
از دست غولی نجات یافت وزن او شد
salvor
نجات دهنده کشتی یا کالاهای ان در دریا
surviving
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
escaped
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
escapes
فرار ازخدمت یا دشمن نجات پیداکردن
survives
ممانعت از تلف شدن نجات از مرگ
to rescue people from the water
مردم را
[از غرق شدن ]
در آب نجات دادن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com