English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (37 milliseconds)
English Persian
to revisit the situation وضعیتی را بازدید کردن
to rehash something وضعیتی را بازدید کردن
Other Matches
physical inspection بازدید سطحی از بدنه جنگ افزار یا وسیله بازدید بدنی بازدید تاسیسات
inspection arms سلاح برای بازدید حاضر بازدید اسلحه اسلحه رابازدید کنید
survey براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveyed براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
surveys براورد کردن نقشه برداری کردن از مساحی کردن پیمودن بازدید
visiting correspondent نماینده بازدید کننده مجاز نماینده مجاز رسانههای گروهی برای بازدید از صحنه عملیات یا قسمتهای ارتشی
examines بازدید کردن
examining بازدید کردن
surveys بازدید کردن
reconnoitring بازدید کردن
examined بازدید کردن
to return a visit بازدید کردن
see over بازدید کردن
revisiting بازدید کردن
reconnoiter بازدید کردن
examine بازدید کردن
revisit بازدید کردن
revisited بازدید کردن
reconnoitres بازدید کردن
surveyed بازدید کردن
reconnoitering بازدید کردن
reconnoitered بازدید کردن
revisits بازدید کردن
reconnoiters بازدید کردن
reconnoitre بازدید کردن
reconnoitred بازدید کردن
survey بازدید کردن
overhaul سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauls سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauled سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
overhauling سراسر بازدید کردن پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
to revisit an issue مسئله ای را بازدید کردن
survey بررسی کردن بازدید
surveyed بررسی کردن بازدید
reviewing بازدید انتقاد کردن
surveys بررسی کردن بازدید
reviewed بازدید انتقاد کردن
reviews بازدید انتقاد کردن
review بازدید انتقاد کردن
checks بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
check بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
checked بازدید کردن رسیدگی کردن سر زدن بازداشت کردن
step in بازدید مختصر وکوتاهی کردن
refer مراجعه کردن بازدید مجدد
referred مراجعه کردن بازدید مجدد
gam گرد امدن بازدید کردن
to revisit something بازدید کردن چیزی [مجازی]
refers مراجعه کردن بازدید مجدد
visit and search بازدید و تجسس کردن ناو
to revisit a subject of research سوژه پژوهشی را دوباره بازدید کردن
to revisit a criminal case [judicial proceedings] یک پرونده جنایی [رسیدگی قضائی] را بازدید کردن
rig the ship فرمان ناو را برای بازدیداماده کنید اماده کردن ناوبرای بازدید
failed سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fail سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
fails سیستمی که وضعیتی از پیش تعریف شده دارد که در صورت خرابی برنامه اصلی یا وسیله آن را دنبال میکند برای جلوگیری ازفاجعهای که ناشی از خاموش کردن کابل میباشد
positional parameter پارامتر وضعیتی
to fall into توی [وضعیتی] افتادن
to get into توی [وضعیتی] افتادن
toggle switch سویچ چند وضعیتی
to be in a pickle <idiom> در وضعیتی دشوار بودن
tandem وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
stated وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
state- وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
tandems وضعیتی که در آن دووسیله همزمان کار می کنند
stating وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
to languish پژولیدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
states وضعیتی که در آن عمل رخ میدهد یا میتواند رخ دهد
lock up وضعیتی که در ان امکان انجام عمل دیگری نمیباشد
to languish فاسد شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
polarities وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
to languish ضایع شدن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
polarity وضعیتی که ترمینالهای مثبت و منفی مختل شوند
to languish هرز رفتن [به خاطر جایی یا وضعیتی ناخوشایند]
toggles سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
toggle سویچ چند وضعیتی تغییر وضع دادن
to handle something چیزی را تحت کنترل آوردن [وضعیتی یا گروهی از مردم]
spillage وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
spillages وضعیتی که داده بسیاری پردازش شوند و در بافر جا نشوند
control بازدید
surveying بازدید
reviewal بازدید
review بازدید
visit بازدید
visited بازدید
visits بازدید
controls بازدید
inspection بازدید
controlling بازدید
reviews بازدید
reviewing بازدید
reviewed بازدید
examines بازدید
examining بازدید
revision بازدید
examined بازدید
examine بازدید
revisions بازدید
condition وضعیتی که پس از اعمال چندین خطا روی داده انجام میشود
congestion وضعیتی که در آن نیازهای ارتباطی یا فرآیند ها بیشتر از توانایی مستقیم باشد
double coincidence of wants نیازها وضعیتی که باید در مبادله پایاپای وجود داشته باشد
inspection بازرسی بازدید کردن بازرسی کردن
boarding call بازدید رسمی
barrier inspection بازدید ازموانع
personnel monitoring بازدید پرسنلی
visitors بازدید کننده
home visit بازدید خانواده
spot checks بازدید در محل
certificate of survey گواهی بازدید
spot check بازدید در محل
visit بازدید دیدار
inspection gallery دالان بازدید
man hole چاهک بازدید
visits بازدید دیدار
boarding visit بازدید پس دادن
inspection بازدید معاینه
inspection shaft میله بازدید
destination inspection بازدید در مقصد
location survey بازدید در محل
visitor بازدید کننده
boarding call دعوت به بازدید
inspection well چاه بازدید
visited بازدید دیدار
official visit بازدید رسمی فرمانده
monitored بازدید کار دستگاه
annual general inspection بازدید عمومی سالیانه
monitor بازدید کار دستگاه
monitors بازدید کار دستگاه
visit of courtesy بازدید رسمی نظامی
visitors from abroad بازدید کنندگان خارجی
before flight inspection بازدید قبل از پرواز
barrier inspection بازدید کنار جاده
man hole دهانه بازدید ادم رو
check out equipment وسایل بازدید محل
drop by <idiom> بازدید از کسی با جایی
reconnaissance بازدید مقدماتی اکتشاف
perambulation دور زنی بازدید
afterflight inspection بازدید بعد از پرواز
reversing وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverses وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reverse وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
reversed وضعیتی که درآن ترمینالهای مثبت ومنفی ترکیب شده باشند, ودرنتیجه قطعه کارنمیکند
man hole دریچه بازدید سوراخ ادم رو
inspection gallery دالان بازرسی گالری بازدید
steady state مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
check off list برگ بازدید قسمتهای یک ناویا هواپیما
showdowns چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
showdown چیدن کلیه تجهیزات برای بازدید نمایشی
muster roll دفتر بازدید افسران وسربازان در یک یکان نظامی
saint نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
saints نوعی وسیله بازدید از وضع کار اقمار مصنوعی
contentions وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
contention وضعیتی که در آن دو یاچند وسیله قصد برقراری ارتباط با یک وسیله را دارند
overflowed وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflows وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
overflow وضعیتی در شبکه که تعداد ارسال ها از حد بیشتر باشد و به مسیر دیگری ارسال می شوند
thrashing وضعیتی دریک سیستم عملکرد چند برنامهای که کامپیوتر باید بجای اجرای برنامه ها وقت بیشتری را صرف صفحه بندی کند
deep stall وضعیتی در هواپیماهای دارای دم تی شکل که افزایش ناگهانی زاویه حمله سبب عدم توانایی سطوح افقی برای کنترل وضعیت طولی هواپیمامیگردد
resonance وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
pareto optimality حد مطلوب پاراتو وضعیتی که در ان نتوان رفاه یک فرد را افزایش داد مگر به قیمت کاهش دادن رفاه دیگری
resonances وضعیتی که در آن فرکانس اعمال شده به بدنه معادل فرکانس طبیعی آن باشد , که باعث نوسان بسیار شدید شود
halts وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halt وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
pareto criterion ضابطه پاراتو بر اساس این معیار که دراقتصاد رفاه بکار برده میشودان تغییر و وضعیتی نسبت به قبل بهتر خواهد بود که بتوان حداقل وضعیت یک فرد رابهبود بخشید بدون اینکه به دیگران صدمهای وارد اید
reviewing بازدید رسمی یاسان رسمی
reviews بازدید رسمی یاسان رسمی
reviewed بازدید رسمی یاسان رسمی
review بازدید رسمی یاسان رسمی
inflight phase مرحله بازدید حین پرواز مرحله عملیات حین پرواز
to let somebody treat you like a doormat <idiom> با کسی خیلی بد رفتار کردن [اصطلاح] [ مثال تحقیر کردن بی محلی کردن قلدری کردن]
unmew رها کردن ازاد کردن ول کردن مرخص کردن بخشودن صرف نظر کرن
discharge اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
discharges اخراج کردن خالی کردن پیاده کردن بار ازاد کردن
captures اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
capturing اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
countervial خنثی کردن- برابری کردن با- جبران کردن- تلاقی کردن
capture اسیر کردن گرفتار کردن تصرف کردن دستگیر کردن
challengo ادعا کردن دعوت کردن اعلام نشانی اسم عبور خواستن درخواست معرف کردن
verifies مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verified مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verifying مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
verify مقایسه کردن با اصل پیام بررسی کردن ازمایش کردن از نظر صحت و دقت
shoots جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
foster تشویق کردن- حمایت کردن-پیشرفت دادن- تقویت کردن- به جلو بردن
shoot جمع کردن پا وپرت کردن انها همراه باراست کردن سریع بدن
orient جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
orienting جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
to temper [metal or glass] آب دادن [سخت کردن] [آبدیده کردن] [بازپخت کردن] [فلز یا شیشه]
orients جهت یابی کردن بجهت معینی راهنمایی کردن میزان کردن
cross examination تحقیق چندجانبه بازپرسی کردن روبرو کردن شواهد استنطاق کردن
to inform on [against] somebody کسی را لو دادن [فاش کردن] [چغلی کردن] [خبرچینی کردن]
assign مامور کردن محول کردن واگذار کردن سهمیه دادن
serve نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
concentrating غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
concentrates غلیظ کردن متمرکز شدن اشباع کردن سیر کردن
buck up پیشرفت کردن روحیه کسی را درک کردن تهییج کردن
to appeal [to] درخواستن [رجوع کردن به] [التماس کردن] [استیناف کردن در دادگاه]
served نخ پیچی توزیع کردن تقسیم کردن خدمت نظام کردن
tae پرش کردن با پا دفاع کردن و با پا ضربه زدن و خرد کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com