Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English
Persian
troposphere
پایین ترین بخش اتمسفر
Other Matches
exosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
thermosphere
خارجی ترین لایه اتمسفر
nethermost
پایین ترین زیر ترین
lowermost
پایین ترین
undermost
پایین ترین
downmost
پایین ترین
lower most
پایین ترین
bottommost
پایین ترین
lowest
پایین ترین
tenth rate
پایین ترین درجه
tenth rate
از پایین ترین جنس
lasts
پایین ترین درجه یا مقام
lasted
پایین ترین درجه یا مقام
last
پایین ترین درجه یا مقام
curtal step
پایین ترین پله پلگان
curtail step
پایین ترین پله پلگان
lower high water
پایین ترین پیشرفت اب دریا
combat resolution
پایین ترین رده رزمی
lower low water
پایین ترین پست رفت اب دریا
bottoms
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
bottom
با پایین ترین نرخ تنزیل کردن
master pick
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
master tooth
پایین ترین دندانه تیغه اسکیت
rock-bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
knight bachelor
پایین ترین مرتبه سلحشوری قدیم انگلیس
water collecting sump
پایین ترین نقطه در یک سیستم که در ان اب جمع میشود
rock bottom
کمترین و نازلترین قیمت پایین ترین قسمت
physical
پایین ترین لایه استاندارد شبکه ISO/OSI
bilge
پایین ترین قسمت ساختمان هواپیما که اب کثافات و دیگرضایعات در ان جمع میشود
garboard
پایین ترین حاشیه چوبی یااهنی که روی حمال کشتی قرارمیدهند
zero
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeros
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
zeroes
پایین ترین نقطه نقطه گذاری کردن
hierarchy
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
hierarchies
روش سازماندهی شی یا داده یا ساختار آن . معمولا با مهمترین یا آنه حق تقدم بیشتر دارد یا کلی ترین موضوع در بالا و پس کارکردن یا پایین ساختار درختی
end
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ended
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
ends
با ارزش ترین رقم که درکم ارزش ترین محل اضافه شود. در محاسبات BCD
carries
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carrying
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carried
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
carry
با ارزش ترین رقم وام با کم ارزش ترین محل جمع میشود
combat resolution
تعیین جزئی ترین رده رزمی جزئی ترین رده شرکت کننده در رزم
court rug
فرش تالاری یا درباری
[این نوع فرش از نفیس ترین و گران ترین فرش ها می باشد و دارای نقش ها و طرح های عالی با نخ ممتاز بوده و فقط بصورت سفارشی برای محل های خاص بافته می شود.]
downhaul
پایین کشیدن رشته پایین کشنده
depresses
پایین دادن لوله پایین اوردن
depress
پایین دادن لوله پایین اوردن
standard atmosphere
اتمسفر
aerosphere
اتمسفر
atmosphere
اتمسفر
atmospheres
اتمسفر
isothermal atmosphere
اتمسفر همدما
vents
مجرایی به اتمسفر
standard atmosphere
اتمسفر استاندارد
atmosphere
اتمسفر استاندارد جو
free atmosphere
اتمسفر ازاد
furnace atmosphere
اتمسفر کوره
atmospheres
اتمسفر استاندارد جو
vent
مجرایی به اتمسفر
venting
مجرایی به اتمسفر
The pressure of the atmosphere
فشار جو ؟( اتمسفر )
vented
مجرایی به اتمسفر
down
سوی پایین بطرف پایین
controlled atmosphere
اتمسفر کنترل شده
international standard atmosphere
اتمسفر استاندارد بین المللی
chemosphere
ناحیهای در قسمتهای فوقانی اتمسفر
aurora
پدیده تابناکی در لایههای فوقانی اتمسفر
vertically
از بالا به پایین یا حرکت بالا و پایین در زاویه راست افق
reversing layer
لایه نازکی در قسمت پایینی اتمسفر خورشید
inversion
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
inversions
ناحیهای در اتمسفر که در ان میزان افت منفی میباشد
bangs
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banging
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
banged
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
bang
صدای ناشی از عبور ناپیوسته امواج فشاری در اتمسفر
photosphere
لایه خارجی اتمسفر خورشیدکه بسیار داغ و درخشنده میباشد
virtual gravity
شتابی که از طرف زمین برهر ذره از اتمسفر اثر میکند
boost pressure
فشار گاز بالاتراز اتمسفر که از سوپرشارژ کردن موتورناشی میشود
ozonosphere
لایهای از بخشهای فوقانی اتمسفر در ارتفا تقریبی 02 تا03 کیلومتر
airspace
حجم اتمسفر محدود بین سطح ارتفاع معین و زمین
cassion discase
تغییرات عصبی ناشی ازکاهش فشار محیط در ارتفاع بالاتر از یک یا دو اتمسفر
carburizing
گرم کردن قطعات فولادی ماشین شده در اتمسفر قوی از گازهای هیدروکربن
homosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان تغییری در ترکیب و ساخت گازهای تشکیل دهنده مشاهده نمیشود
heterosphere
قسمتی از اتمسفر که در ان ساختار و وزن مولکولی متوسط گازهای تشکیل دهنده مختلف است
satelloid
ماهوارهای که مدار گردش ان داخل اتمسفر سیارهای بوده و بنابراین احتیاج به تراست پیوسته یا متناوب دارد
re entry vehicle
نوعی رسانگرهای فضایی که برای ورود به اتمسفر زمین در بخش پایانی مسیر خودطراحی شده اند
backmost
پس ترین
chapman region
منطقه فرضی در لایههای فوقانی اتمسفر که توزیع دانسیته الکترونها در ان باتغییرات ارتفاع قابل پیش بینی است
westernmost
غربی ترین
rightmost
راست ترین
most important
<adj.>
مهم ترین
first and foremost
<adv.>
پیش ترین
undermost
زیر ترین
nethermost
پست ترین
backmost
عقب ترین
hindmost
عقب ترین
leftmost
سمت چپ ترین
topmost
اعلی ترین
driest
خشک ترین
rearmost
عقب ترین
proto
مهم ترین
lattermost
عقب ترین
aftmost
عقب ترین
more like;most like
شبیه ترین
best
عظیم ترین
lattermost
پست ترین
foremost
پیش ترین
drier
: خشک ترین
eldest
مسن ترین
middlemost
میان ترین
midmost
میان ترین
most significant
پراهمیت ترین
furthest
پیشرفته ترین
arrant
بدنام ترین
meritorious
شایسته ترین
least significant
کم اهمیت ترین
ticked
سخت ترین مرحله
aftermost
عقب ترین واپسین
tick
سخت ترین مرحله
full-backs
عقب ترین بازی کن
full-back
عقب ترین بازی کن
top flight
اعلی ترین مرتبه
bottom price
پائین ترین قیمت
lsb
کم اهمیت ترین بیت
ticks
سخت ترین مرحله
easternmost
شرقی ترین نقطه
least significant bit
کم اهمیت ترین بیت
next
نزدیک ترین پس ازان
most significant bit
با ارزش ترین بیت
least significant digit
کم اهمیت ترین رقم
royal road
اسان ترین راه
neap
خفیف ترین جزر و مد
neap tide
پائین ترین جزر و مد
most significant bit
با اهمیت ترین بیت
most significant digit
با اهمیت ترین رقم
most significant digit
با ارزش ترین رقم
innermost
داخلی ترین دراعماق
best
شایسته ترین پیشترین
eastermost
شرقی ترین نقطه
heartstring
عمیق ترین احساسات دل
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
sternmost
عقب ترین قسمت کشتی
Put your warmest clothes on .
گرم ترین لباسهایت را تن کرد
primitive data type
ساده ترین شکل داده
admiral
عالی ترین افسرنیروی دریایی
admirals
عالی ترین افسرنیروی دریایی
main battle tank
قوی ترین تانک رزمی
fullback
جای عقب ترین بازی کن
culminant
درمرتفع ترین موضع کامل
subcutis
عمیق ترین قسمت زیر پوست
smallest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
last but not least
<idiom>
آخرین موقعیت وپر اهمیت ترین
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
skirting armor
ضخیم ترین قسمت زره تانک
least developed countries
پائین ترین کشورهای در حال توسعه
lowest common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ریاضی]
heart strings
عمیق ترین احساسات دل رشته هایاریسمانهای دل
next of kin
نزدیک ترین خویشاوندان منسوب بلافصل
This is the easisrt way.
این آسان ترین راه است
lowest common multiple
[LCM]
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
belly
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
least upper bound
[lub, LUB]
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
bellies
کلفت ترین قسمت قلاب ماهیگیری
supremum
کوچک ترین کران بالا
[ریاضی]
least common multiple
کوچک ترین مضرب مشترک
[ک.م.م]
[ریاضی]
aftermost
نزدیکترین دگل عقب کشتی پست ترین
endodermis
داخلی ترین بافت پوسته ریشه وساقه
highest common factor
[HCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
white wool
[مرغوب ترین نوع پشم از لحاظ رنگ]
greatest common divisor
[gcd]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
greatest common divisor
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
best-sellers
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
best-seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
greatest common factor
[GCF]
بزرگ ترین مقسوم علیه مشترک
[ریاضی]
msd
با اهمیت ترین رقم Digit Significant ost
This is the oldest Persian script in existence.
این قدیمی ترین خط فارسی موجود است
msb
با اهمیت ترین بیت Bit Significant ost
best seller
پرفروش ترین مال التجاره پرتیراژترین کتاب
ahmad
اسم حضرت رسول اکرم -ستوده تر- برگزیده ترین
Milco
میلکو
[مرغوب ترین فرش رومانی با چله پنبه ای]
intima
درونی ترین غشاء پوششی رگها و سایررباطهای بدن
dynamic
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
The box office star of 1980.
پول ساز ترین هنر پیشه سال 1980
dynamically
ن ترین مسیر داده از بین تغییرات در زمان اتصال
geodesic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه درروی سطح
masters
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
master
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
mastered
مهمترین شخص یا وسیله در سیستم . به روزترین و درست ترین فایل
geodetic
کوتاه ترین خط ترسیم شده بین دو نقطه در روی سطح
variable area nozzle
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند
geodeticline
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
geodetical
کوتاه ترین خطی که دونقطه رادر روی سطحی بهم میپوند د
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
merry dance
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
merry dancers
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
Aurora Polaris
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
northern lights
شفق شمالی
[که به علت برخورد ذرات گاز معلق در اتمسفر زمین با ذرات بارداری که از سمت خورشید ساطع میشوند در آسمان مناطق نزدیک به قطب شمال رخ میدهد]
weakest maintained
ضعیف ترین مخلوط سوخت که تحت شرایط معین میتواندتوان را بیشینه نگهدارد
hyperfocal distance
نزدیک ترین فاصلهای که ازانجا میتوان عکس برداری واضح وروشن نمود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com