Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 229 (12 milliseconds)
English
Persian
parallel processing
پردازش موازی
running in parallel
پردازش موازی
Search result with all words
highway
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highway
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
highways
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل جانبی منتقل میکند
highways
باس ای که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه و وسایل خارجی منتقل میکند
bus
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bus
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bused
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bused
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
buses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
buses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussed
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
busses
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
busses
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
باسی که سیگنالهای داده را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و رسانه خارجی منتقل میکند
bussing
اتصالات فیزیکی که داده آدرس را به صورت موازی بین واحد پردازش مرکزی و حافظه یا رسانه خارجی منتقل میکند
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
parallel
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
paralleling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelled
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallelling
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
parallels
کامپیوتر با یک یا چند واحد محاسبه و منط قی که امکان پردازش موازی را فراهم میکند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
transputer
- بیتی که سرعت حدود Mips دارد. که بهم وصل میشود تا سیستم پردازش موازی ایجاد کند.
Other Matches
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
postprocessor
برنامهای که داده را از برنامه دیگر پردازش میکند که پردازش شده است
photocomposition
کاربرد پردازش الکترونیکی درتهیه چاپ که مستلزم تعریف و تنظیم تحریر و تولید ان به وسیله پردازش از طریق عکاسی میباشد
interactive processing
پردازش فعل و انفعالی پردازش محاورهای
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
batches
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
batch
1-گروهی از متن ها که در یک زمان پردازش می شوند 2-گروهی از کارها یا حجمی از داده ها که به عنوان واحدیکتا پردازش میشوند
gpr
ثبات داده در واحد پردازش کامپیوتر که میتواند داده را برای عملیات ریاضی و منط ق مختلف پردازش کند
edp
پردازش داده در سطحی گسترده توسط کامپیوترهای دیجیتالی الکترونیکی پردازش داده به صورت الکتریکی
pipeline
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
pipelines
اجرای پردازش دستور دوم در حالی که هنوز پردازش اولی تمام نشده است برای سرعت اجرای برنامه
shunt
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
shunted
موازی موازی فرعی
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
distributed processing system
سیستم پردازش توزیعی سیستم پردازش غیر متمرکز
centralized data processing
پردازش تمرکز یافته داده پردازش داده متمرکز
in line processing
پردازش درون برنامهای پردازش درون خطی
parallel ruler
خط کش موازی
coaxial
موازی
shunts
موازی
parallels
موازی
shunt
موازی
shunted
موازی
parallelled
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
paralleling
موازی
paralleled
موازی
parallel
موازی
parallelling
موازی
axially parallel
موازی محوری
collimator
موازی ساز
shunt element
عنصر موازی
parallel interface
رابط موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
paralleled
برابر خط موازی
machinist vise
گیره موازی
doube bead
گچ بری موازی
along
موازی با طول
shunted
مقاومت موازی
shunts
مقاومت موازی
shunt
مقاومت موازی
paralleling
برابر خط موازی
centronics interface
رابط موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel processor
پردازنده موازی
parallel processor
موازی پرداز
parallel printing
چاپ موازی
parallel printer
چاپگر موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallel
برابر خط موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel transmission
انتقال موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel transmission
ارسال موازی
parallelling
برابر خط موازی
parallel run
اجرای موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallelled
برابر خط موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel connection
اتصال موازی
parallel circuit
مدار موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
shunt capacitor
خازن موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
parallels
برابر خط موازی
parallel feed
خورد موازی
paralleling
موازی کردن اسکیها
branch extension
اتصال موازی فرعی
parallelling
موازی کردن اسکیها
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
parallels
موازی کردن اسکیها
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
flashes
معدن موازی سریع A/D.
flash
معدن موازی سریع A/D.
swings
پیچیدن موازی اسکیها
swing
پیچیدن موازی اسکیها
parallel
موازی کردن اسکیها
paralleled
موازی کردن اسکیها
flashed
معدن موازی سریع A/D.
parallelled
موازی کردن اسکیها
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
parallel access
با دست یابی موازی
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
series parallel connection
اتصال سری- موازی
gules
خطوط موازی عمودی
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
parallel adder
جمع کننده موازی
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
to flatten out
بازمین موازی شدن
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
collimate
موازی قرار دادن
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
interface
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
parallel
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
shooting line
خط موازی هدف که پای کمانگیران در تیراندازی روی ان قرارمی گیرد
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
centronics interface
واسط چاپ موازی که توسط Centronics Inc پیشنهاد شده است
infinity
مسافت شی از دید شخصی که اشعههای نور از شی موازی دیده می شوند.
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallel
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
port
مدار و اتصالی که امکان ارسال و دریافت داده موازی میدهد
paralleling
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
paralleling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
parallelled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
تعداد وسایل جانبی که به صورت موازی به یک باس وصل هستند
word
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
worded
کلمات داده ارسالی در امتداد باس موازی یکی پس از دیگری
parallelling
بافر کردن و... را هنگام ارسال داده موازی ز و به هم انجام میدهد
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com