English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
walley پرش ازلبه داخلی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی لبه خارجی همان پا
Other Matches
toe walley پرش از لبه عقبی یک پا وچرخش کامل در هوا وبرگشت روی همان پا بکمک فشار نوک اسکیت
salchow پرش از لبه داخلی یک پا باچرخش کامل درهوا وبرگشت روی لبه خارجی پای دیگر
toe loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
tap loop jump پرش از لبه عقبی یک اسکیت بکمک نوک انگشت پای دیگر وچرخش کامل در هوا وبازگشت روی همان لبه عقبی
boeckl پرش از لبه داخلی اسکیت با5/1 چرخش و بازگشت روی لبه خارجی همان اسکیت
loop step پرش از لبه خارجی یک اسکیت و نیم چرخش و برگشت بافرود به لبه داخلی همان اسکیت
exchanged stabilization fund مقصودتاسیسی است در ان پول خارجی و داخلی یک کاسه میشود و به این وسیله مظنه ارز خارجی ثابت نگهداشته میشود تا تنزل پول داخلی باعث رکود تجارت و عدم اعتماد نشود
flips پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flip پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
flipped پرش ازلبه خارجی عقبی اسکیت بانیم چرخش چرخیدن و پشتک زدن در هوا
colledge پرش از لبه خارجی و جلواسکیت با نیم چرخش وبرگشت
wilson پرش از لبه خارجی یک اسکیت و چرخش کامل در هوا وبازگشت روی لبه خارجی اسکیت دیگر
loop jump پرش و چرخش کامل و فرودروی همان لبه اسکیت
production missile موشک یکپارچه یا کامل که ازکارخانه به همان صورت تحویل میشود
same یکنواخت همان چیز همان کار همان شخص
To perfect oneself in a foreign language . معلومات خودرا در یک زبان خارجی کامل کردن
wed thickness حداقل ضخامت یا فاصله بین سطح خارجی و داخلی دانههای خرج
Galilee [هشتی ورودی کلیسا بین نمای داخلی و خارجی رواق] [معماری]
middle ear حفره کوچکی محدود به پرده که صدا را ازگوش خارجی به گوش داخلی منتقل میکند
protective tariffs تعرفه گمرکی که هدف از وضع ان محصولات داخلی و جلوگیری از ورود فراوردههای خارجی باشد
outputs حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
output حالت کامپیوتر که داده از فضای ذخیره سازی داخلی یا CPU به وسیله خارجی منتقل شود
intervention هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
interventions هر عملی که ازناحیه یک دولت صادر شده نتیجه ان تزلزل حاکمیت واستقلال داخلی و خارجی کشور دیگری باشد
port سوکت یا اتصال فیزیکی که امکان ارسال داده بین اتصالات داخلی کامپیوتر و وسیله خارجی دیگر فراهم میکند
factorize تقسیم یک عدد به دو عدد کامل که در اثر ضرب کردن همان عدد اصلی نتیجه شود
ambiversion شخصی که هم بامور خارجی و هم بامور داخلی توجه دارد
conflict of lows در حقوق بین الملل خصوصی مطرح میشود و منظور مغایرت قوانین داخلی با قوانین خارجی است
No sooner was he gone than he was kI'lled . رفتن همان ( همانا ) وکشته شدن همان
aerial cartwheel مارپیچ همراه با پرش وچرخش
ravellings نخهای ریش شده واویخته ازلبه پارچه
It is the same pottage and the same bowl. <proverb> همان آش است و همان کاسه .
positive externalities صرفه جوئیهای خارجی عوارض خارجی مثبت پی امدهای خارجی مثبت
synchronous فناوری حافظه سریع جدید که قط عات حافظه آن با همان سیگنال ساعتی کار می کنند که پردازنده اصلی , بنابراین همان هستند
sweep رفت وبرگشت
The ball hit the wall and bounced back. توپ خورد به دیوار وبرگشت
shuttle hurdles مسابقه دو امدادی یا رفت وبرگشت با مانع
buttonhook نوعی پاس با جلو دویدن وبرگشت ناگهانی
exterior angle زاویهء خارجی کثیرالاضلاع زوایای خارجی حاصله ازتقاطع یک خط بادوخط موازی
impurity جزء تشکیل دهنده خارجی ناخالصی ماده خارجی
external symbol dictionary فهرست علائم خارجی فرهنگ لغات نمادهای خارجی
turnaround cycle مدت زمان بارگیری و رفت وبرگشت خودرو یا هواپیما یاکشتی
It take one hour there and back. رفتن وبر گشتن ( رفت وبرگشت ) یکساعت طول می کشد
split jump پرش از لبه عقبی یک پا بانیم چرخش و پرتاب پا به بالا وبرگشت
family محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
families محدوده ماشین ها از یک تولید کننده که با سایر محصولات در همان خط از همان تولید کننده سازگارند
same همان چیز همان
incretion ترشح درونی یا داخلی تراوش داخلی
full mobilization تحرک کامل بحرکت دراوردن کامل
internal structure ساختمان داخلی سازه داخلی
internal defense پدافند داخلی پایداری داخلی
squawks مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawk مخابره داخلی ارتباط داخلی
squawked مخابره داخلی ارتباط داخلی
foreign exchange پول خارجی ارز خارجی
outwork استحکامات خارجی دژ سنگرهای خارجی
full scale باندازه کامل بمقیاس کامل
completed case جعبه کامل خشاب کامل
full annealing بازپخت کامل تاباندن کامل
external diseconomies عوامل زیان اور خارجی عوامل نامطلوب خارجی
crossrole چرخش نیمدایره روی یک پا وچرخش نیمدایره روی پای دیگر
imago حشره کامل و بالغ اخرین مرحله دگردیسی حشره که بصورت کامل و بالغ در میاید
thorough بطور کامل کامل
storage 1-حافظه داخلی کوچک با دستیابی سریع سیستم که حاوی برنامه جاری است . 2-حافظه کوچک داخلی سیستم
selfsame همان
this same همان
thingummy همان
identic همان
same همان
identical همان
very همان
idem همان
it is the same thing همان است
self same همان خود
therabout در همان نزدیکی
very همان همین
selfsame درست همان
s.c همان دعوی
self-same همان خود
s.c همان پرونده
instatu quo در همان حال
ones یکی از همان
just as well <adv.> همان مقدار
equally <adv.> همان مقدار
of that ilk دارای همان جا
just as well <adv.> به همان طریق
equally <adv.> به همان طریق
nothing short of عینا همان
i went that instant در همان ان رفتم
i went on the instant در همان ان رفتم
same همان جور
of that ilk اهل همان جا
that once همان یک بار
for that matter <idiom> به همان علت
the reinbefore همان سندیاقرارداد
one یکی از همان
of the same kind از همان نوع
at the very beginning از همان اولش
accordingly از همان قرار
same همان کار
ones عین همان یکی
Just as well you didnt come . همان بهتر که نیامدی
It comes to the same thing . باز هم همان ؟ یشود
idem همان نویسنده در همانجا
quasi- مشابه یا تقریباگ همان
one عین همان یکی
we are in the same way ما هم همان حال را داریم
He would never retract . هر چه بگوید همان است
She promised to bring it but never did . همان آوردنی که بیاورد !
it is much the same تقریبا همان است
of even date دارای همان تاریخ
In the ( same ) usual place. در همان جای همیشگه
even دارای همان تاریخ
lighter shade از همان رنگ ولی روشن تر
about as high تقریبا` همان اندازه بلند
What wI'll be woll be. هر چقدر قسمت با شد همان می شود
What so ever a man soweth ,that shall he also reap. <proverb> هر چه بکارى ,همان درو مى کنى .
step jump پرش و برگشت روی همان پا
i wrote as neatly as he did من همان اندازه پاکیزه هستم که او نوشت
synchronous آنچه همان با دیگری اجرا شود.
equivalent همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
isomeric متشابه الترکیب دارای همان اجزا
thereinbefore در سطور قبل همان قرارداد قبلا"
equivalents همان مقدار را داشتن یا مشابه بودن
echo برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
And that is it period . I have nothing more to say . and that is final . همان است که گفتم ( برو برگرد ندارد )
echoed برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
echoes برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
per همان طور که در الگو نشان داده شده
one two تظاهر شمشیربازبه دفاع و حمله در همان مسیر
time سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
timed سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
echoing برگرداندن سیگنال دریافتی در همان مسیر ارسالی
times سیگنالهایی که به درستی ارسال داده را همان می کنند
This is just what I want . This is the very thing I want . این دقیقا" همان چیزی است که می خواهم
what you see is what you get انچه می بینید همان است که بدست می اورید
This is the very thing I wanted. این همان چیزی است که دلم می خواست
abs پیشوندیست لاتینی که همان پیشوند ab میباشد و بمعنی
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
constant فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
timed سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
ipsilateral قرار گرفته و یا فاهرشده روی همان سمت بدن
democratic network شبکه همان که همه ایستگاهای آن حق تقدم یکسان دارند
time سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
constants فیلد داده که همواره همان تعداد حروف را دارد
positive که اشیا را همان گونه که دیده می شوند نشان میدهد
times سیگنال ساعت که تمام قط عات سیستم را همان میکند
landgrave لقب برخی از شاهزادگان المانی کنت زمین همان است
synchronous سیستمی که در آن تمام وسایل با سیگنال ساعت اصلی همان هستند
busman's holiday تعطیلی و مرخصی که طی آن انسان همان کارهایی را میکند که در سر کار میکرده
exceptions چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
exception چیزی باسایر چیزها در همان دسته بندی متفاوت باشد
counter jump پرش با نیم چرخش وبازگشت روی لبه همان اسکیت
real time عملیات پردازشی که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود
synchronous حالت سیستمم که عملیات و رویدادها با سیگنال ساعت همان شده است
bear تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
bears تا شاید در مدت اجل بتواند همان کالا را به قیمت ارزانتر بخرد
synchronous شبکهای که تمام اتصالات آن با یک سیگنال زمان بندی همان شده است
real time زمان عمل یا پردازش که همان زمانی را می گیرد که مشکل باید حل شود.
back berm سکوی پایه خارجی خاکریز سکوی شیببر پایه خارجی خاکریز
bookmarks کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
fixes 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
bookmark کد یک متن در بخش مخصوصی از آن که به کاربر اجازه میدهد بعداگ به همان نقط ه مراجعه کند
slave صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaved صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaves صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
slaving صفحه نمایش CRT ثانوی متصل به دیگری که دقیقاگ همان اطلاعات را نشان میدهد
auto توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
extensions کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
extension کابلی که به وسیله اجازه قرار گرفتن در همان محل رامیدهد که وصل شده است
autos توانایی صفحه نمایش برای نشان دادن همان تصویر پس از عوض کردن nesolution آن
fix 1-فرآیندی که در آن هر عمل در یک زمان مشخص انجام میشود. 2-عملیاتی در یک فرآیند که همان با ساعت هستند
climp milling عمل فرز کاری که طی ان قطعه کار در همان جهت حرکت تیغه برش به جلومرکت میکند
interior داخلی
inside داخلی
internal medicine طب داخلی
internal داخلی
esoteric داخلی
anie داخلی
municipal داخلی
endogenous داخلی
indoor داخلی
domestic داخلی
ben داخلی
insides داخلی
internal door در داخلی
territorial داخلی
innate داخلی
interiors داخلی
in- داخلی
in داخلی
inner داخلی
intramural داخلی
external خارجی
abextra خارجی
exosphere خارجی
gringos خارجی
gringo خارجی
outward خارجی
extra خارجی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com