Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (3 milliseconds)
English
Persian
bomb proof
پناهگاه یاساختمانی که در مقابل بمب مقاوم باشد
Other Matches
hardened site
حفاظ مقاوم پایگاه مقاوم در مقابل تک ش م ر و اتمی
windproof
مقاوم در مقابل باد
shell proof
مقاوم در مقابل گلوله
cold wet clothing
لباس گرم و مقاوم در مقابل رطوبت و برودت
stiff
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffer
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
stiffest
مسیر مقاوم در مقابل گوی بولینگ ثبات داشتن قایق درمقابل باد
half
دیسک درایویی که مقابل آن نیمی از حالت استاندارد باشد.
flat
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
flattest
صفحه نمایشی که با یک صفحه مقابل مسط ح با لبههای مربعی ایجاد شده باشد
case mate
پناهگاه توپ پناهگاه بمب جای نصب توپ در ناو
renitent
مقاوم
resistors
مقاوم
refractory
مقاوم
resisters
مقاوم
resister
مقاوم
resistor
مقاوم
plasma plating
مقاوم
tolerant
مقاوم
resistant
مقاوم
adamantly
مقاوم یکدنده
weatherproof
مقاوم در برابرهوا
resisting moment
لنگر مقاوم
adamant
مقاوم یکدنده
moment of resistence
لنگر مقاوم
counterpoise
نیروی مقاوم
stabile
مقاوم در برابرگرما
stand up
<idiom>
مقاوم بودن
water resistant
مقاوم در برابر اب
hardened site
پایگاه مقاوم
rigid cores
هستههای مقاوم
forcing cone
مخروط مقاوم
resistive force
نیروی مقاوم
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
passive earth pressure
رانش مقاوم خاک
wear resistant
مقاوم در بربر سائیدگی
passive earth pressure
فشار مقاوم خاک
swelling resistant
مقاوم در برابر تورم
heat fast paint
رنگ مقاوم گرما
heat resisting steels
فولادهای مقاوم حرارتی
drag force
نیروی مقاوم حرکت
internal resisting moment
لنگر مقاوم درونی
resistance to failure
مقاوم در برابر ترک
creep resistant
مقاوم در برابر خزش
resistance to tempering
مقاوم در برابر بازپخت
resistance to cracking
مقاوم در برابر شکستگی
lightfast
مقاوم در برابر نور
resistant to heat
مقاوم در برابر گرما
torsion resistant
مقاوم در برابر پیچش
drag chain conveyor
نقاله با زنجیر مقاوم
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
acid resistant
ماده مقاوم در برابر اسید
defendant
مقاوم درمقابل زور و فشار
thermistor
الت مقاوم درمقابل برق
resistance to plastic deformation
مقاوم در برابر تغییر شکل
resistor
اسباب مقاوم دربرابر برق
resistors
اسباب مقاوم دربرابر برق
fracture proof
مقاوم در برابر شکستگی نشکن
insulant
ماده مقاومت کننده مقاوم
resistance to corrosion
مقاوم در برابر زنگ زدگی
defendants
مقاوم درمقابل زور و فشار
stainless steel
فولاد مقاوم در برابر خوردگی
resisters
اسباب مقاوم دربرابر برق
earthquake proof foundation
غیر مقاوم درمقابل زلزله
deadman
پایه استقرارسنگر دستک مقاوم
resister
اسباب مقاوم دربرابر برق
harborage
پناهگاه
harbouring
پناهگاه
harbours
پناهگاه
harbor
پناهگاه
shelters
پناهگاه
refuges
پناهگاه
sanctury
پناهگاه
haven ofrest
پناهگاه
howf
پناهگاه
refuge
پناهگاه
howff
پناهگاه
asylum
پناهگاه
ambushing
پناهگاه
shelter
پناهگاه
harbored
پناهگاه
sheltered
پناهگاه
ambushes
پناهگاه
ambushed
پناهگاه
asylums
پناهگاه
resort
پناهگاه
resorted
پناهگاه
resorts
پناهگاه
haven
پناهگاه
ambush
پناهگاه
sheltering
پناهگاه
harbors
پناهگاه
covert
پناهگاه
harbour
پناهگاه
harboured
پناهگاه
harboring
پناهگاه
phosphate esters
مایعات هیدرولیکی مقاوم در برابراتش و حرارت
resistance to deflaction
مقاوم در برابر تغییر شکل خمشی
acid fast
مقاوم در برابر رنگ بری اسید
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
burrow
نقب پناهگاه
dugouts
پناهگاه موقتی
burrowing
نقب پناهگاه
lean-tos
پناهگاه موقت
burrowed
نقب پناهگاه
dugout
پناهگاه موقتی
hovel
پناهگاه خیمه
hovels
پناهگاه خیمه
emergency shelter
پناهگاه اضطراری
light shelter
پناهگاه سبک
sanctuaries
پناهگاه تحصین
pup tent
چادر پناهگاه
sanctuary
پناهگاه تحصین
stronghold
سنگر پناهگاه
strongholds
سنگر پناهگاه
lean-to
پناهگاه موقت
burrows
نقب پناهگاه
funk hole
پناهگاه موقتی
tax haven
پناهگاه مالیاتی
elephant shelter
پناهگاه ضدگلوله
elephant shelter
پناهگاه فلزی
dug out
پناهگاه زیرزمینی
awnings
پناه پناهگاه
tax havens
پناهگاه مالیاتی
awning
پناه پناهگاه
alee
پناهگاه کشتی
case mate
پناهگاه توپ
casemate
پناهگاه توپ
incolen
الیاژهای مقاوم اهن و کرم با نیکل زیاد
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hold
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
sheltering
پناهگاه پناه بردن
action station
پناهگاه ضد تک هوایی دشمن
sheltered
پناهگاه پناه بردن
bursting layer
لایههای سقفی پناهگاه
shelters
پناهگاه پناه بردن
holds
نگهداشتن پناهگاه گرفتن
air raid shelter
پناهگاه حمله هوائی
snowshed
پناهگاه روستایی در برابربرف
shelter
پناهگاه پناه بردن
gone away
رانده شده از پناهگاه
monel
الیاژی از نیکل و کبالت که دربرابر خوردگی مقاوم است
cassettes
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
cassette
پوشش مقاوم برای نگهداری و محافظت نوار نغناطیسی
pressure cabin
هواپیمای دارای دستگاه تهویه مقاوم با فشار هوا
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
institutionalization
نهادی شدن به پناهگاه سپردن
dugouts
پناهگاه کنار زمین بازیگران
cuddy
پناهگاه کوچک مسقف در قایق
dugout
پناهگاه کنار زمین بازیگران
cover
بوته زار پناهگاه شکار
coverings
بوته زار پناهگاه شکار
covers
بوته زار پناهگاه شکار
cove
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
coves
خور پناهگاه ساحلی دامنه کوه
erfuge
پناهگاه روی زمینی در وسط خیابان
on berth
ناوی که داخل پناهگاه یا بندرلنگرانداخته است
immune
مقاوم دربرابرمرض بر اثر تلقیح واکسن دارای مصونیت قانونی وپارلمانی
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
plasma plating
ضد خوردگی و مقاوم دربرابر سایش روی سطح توسط جریان بسیار داغ
view halloo
فریاد شکارچی پس ازمشاهده بیرون جستن روباه از پناهگاه
wind shadow
منطقه اب نسبتا راکد در سمت پناهگاه قایق از باد
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
tallyho
فریاد شکارچی هنگام دیدن روباه که از پناهگاه بیرون دویده
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
cylinder liner
رگکش سخت و مقاوم در برابرسایش در جدار داخلی سیلندراز جنس الیاژهای سبک یامواد نرم دیگر
photoresist
روش تبدیل تصاویر فتوگرافیک پس از تغییر فضاهای مقاوم نسبت به نور. در مسافت PCB به کار می رود
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
carbon seal
وسیلهای مقاوم در برابرگرما که در موتورهای توربینی برای جلوگیری ازخروج یا نشت روغن ازمحفظه یاتاقان بکار میرود
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
fore
<adv.>
در مقابل
title
مقابل
titles
مقابل
at front
<adv.>
در مقابل
in front
<adv.>
در مقابل
vis-a-vis
مقابل
in the front
<adv.>
در مقابل
as opposed to
در مقابل
as compared to
در مقابل
at the front
<adv.>
در مقابل
anti
در مقابل
vis a vis
مقابل
versus prep
در مقابل
at the fore
<adv.>
در مقابل
opposite
مقابل
in consideration of
در مقابل
opposites
مقابل
versus
در مقابل
opposed
مقابل
contralateral muscles
عضلات مقابل
anti thesis
وضع مقابل
respondents
طرف مقابل
in comparison to
[compared with]
در قبال
[در مقابل]
obverse
طرف مقابل
contrary
مقابل خلاف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com