English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
pawn push پیاده رانی شطرنج
pawn roller پیاده رانی شطرنج
Other Matches
pignorate پیاده شطرنج
impledge پیاده شطرنج
pawned پیاده شطرنج
pawn پیاده شطرنج
pawns پیاده شطرنج
pawning پیاده شطرنج
isolani پیاده ایزوله شطرنج
pawn promotion ترفیع پیاده شطرنج
fee pawn پیاده ازاد شطرنج
queen's pawn opening گشایش پیاده وزیر شطرنج
gambits قربانی پیاده شطرنج در گشایش
gambit قربانی پیاده شطرنج در گشایش
passed pawn پیاده رونده یا پاسه شطرنج
queen's pawn game بازی پیاده وزیر شطرنج
isolated pawn پیاده ایزوله یا منفرد شطرنج
en passant گرفتن پیاده شطرنج در حین عبور
decoys پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoying پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
decoyed پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
breaks ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
break ایجاد فضای تنفس با حرکتهای پیاده شطرنج
franco baenoni defence دفاع بنونی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
franco indian defence دفاع هندی فرانسوی در پیاده وزیر شطرنج
decoy پیاده رونده دور شطرنج مرغ دام
nimzo indian defence دفاع نمیزو هندی در پیاده وزیر شطرنج
lucena position پوزیسیون لوسنا در اخر بازی رخ و پیاده شطرنج
capped pawn پیاده مات کننده از پیش اعلام شده شطرنج
counter thrust variation واریاسیون پیاده رانده متقابل در دفاع هندی شاه شطرنج
dump شکست دادن حریف درمسابقه موتورسیکلت رانی یااتومبیل رانی یا قایق قایقرانی سرعت
sicilian attack حمله سیسیلی شطرنج گشایش انگلیسی شطرنج
orthodromics کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
orthodromy کشتی رانی در دایره بزرگ درست کشتی رانی
disembarkation به ساحل پیاده کردن پیاده شدن از هواپیمایا ناو
floatable قابل کلک رانی قابل کرجی رانی
detrain از قطار پیاده شدن یا پیاده کردن
grenadier سرباز هنگ پیاده پیاده نظام
secondary landing منطقه پیاده شدن فرعی برای پشتیبانی از عملیات پیاده شدن اصلی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
overhaul پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauled پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauling پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
overhauls پیاده کردن پیاده کردن و دوباره سوارکردن
rani رانی
femoral رانی
ranee رانی
crural رانی
oratorship سخن رانی
oarsmanship کرجی رانی
extrusion روزن رانی
voluptuously باشهوت رانی
salacity شهوت رانی
voluptuousness شهوت رانی
wheelchair ویلچر رانی
wheelchairs ویلچر رانی
ejection بیرون رانی
motoring اتومبیل رانی
inguinal کشاله رانی
canoe قایق رانی
yachting قایق رانی
repression واپس رانی
salaciousness شهوت رانی
canoes قایق رانی
d. of a speech سخن رانی
interim overhaul پیاده کردن قطعات به طورموقتی پیاده کردن قطعات جزئی
innavigable غیرقابل کشتی رانی
inland navigation کشتی رانی در رودخانه ها
cabotage کشتی رانی ساحلی
harness racing ارابه رانی تک اسبه
harness race مسابقه ارابه رانی
loxodromics کشتی رانی در خط مایل
aerostation کشتی رانی هوایی
platform سخن رانی کردن
sailing orders دستور کشتی رانی
lectureships سمت سخن رانی
lectureship سمت سخن رانی
sprinting مسابقه اتومبیل رانی
to give a lecture سخن رانی کردن
to go on the stump سخن رانی کردن
to gratify ones passions شهوت رانی کردن
auto racing مسابقه اتومبیل رانی
regattas مسابقه کرجی رانی
regatta مسابقه کرجی رانی
shipping company شرکت کشتی رانی
shippable قابل کشتی رانی
seaworthy قابل کشتی رانی
boat قایق رانی کردن
boats قایق رانی کردن
libidinously از روی شهوت رانی
funeral oration سخن رانی برسرجنازه
pultrusion process فرایند کشش رانی
extrudate محصول روزن رانی
nautically از لحاظ کشتی رانی
drive way مسیر اتومبیل رانی
platforms سخن رانی کردن
ease all درکرجی رانی ایست
magnetic potential نیروی مغناطیس رانی
ox goad نیزه گاو رانی
auto drome پیست اتومبیل رانی
salaciously از روی شهوت رانی
contact electromotive force نیروی برق رانی مجاورتی
oceanshipping روشهای کشتی رانی دراقیانوس
Carpool هم سفری [گردشگری] [خودرو رانی]
coasting کشتی رانی در طول ساحل
moto بخشی از مسابقه موتورسیکلت رانی
ride [American E] سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
navigation river رودخانه قابل کشتی رانی
lift سواری [گردشگری] [خودرو رانی]
red flag پرچم قرمز اتومبیل رانی
car passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger مسافر خودرو [اتومبیل رانی]
car passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
motor vehicle passenger سرنشین خودرو [اتومبیل رانی]
loxodromic وابسته به کشتی رانی در خط مایل
row a race مسابقه کرجی رانی دادن
matinee مسابقه ارابه رانی در روز
matinees مسابقه ارابه رانی در روز
trialling مسابقه ازمایشی موتورسیکلت رانی
drag racing مسابقه موتورسیکلت رانی سرعت
matinTes مسابقه ارابه رانی در روز
harness horse اسب مخصوص ارابه رانی
active emf نیروی برق رانی موثر
effective electromotive force نیروی برق رانی موثر
eloge سخن رانی بافتخارکسیکه درگذشته است
sapphic vice شهوت رانی زنان نسبت به یکدیگر
circumnavigate دورتادورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی کردن
portolano راهنمای کشتی رانی با شرح بنادر
starter motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
kite track مسیر ارابه رانی به شکل گلابی
starter راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
starting motor راه انداز [استارتر] [اتومبیل رانی ]
under در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
to row a race در مسبابقه کرجی رانی شرکت کردن
under- در قوس داخلی پیست اتومبیل رانی
circumnavigation کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
icekhana اتومبیل رانی روی سطح یخ بسته دریاچه
to pander any one's lust وسائل شهوت رانی کسی رافراهم کردن
circumavigator کسی که دور گیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
speedway مسابقه موتورسیکلت رانی بین تیمهای 4 نفره درمسیرهموارخاکی
off road racing مسابقه موتورسیکلت رانی در زمینهای ناهمواربطول چند صد مایل
tirm oval پیست مسابقه اتومبیل رانی به شکل مثلث با گوشههای قوسی
tracked پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
lap money جایزه نقدی برای موفقیت درهر دور مسابقه اتومبیل رانی
tracks پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
track پیست مسابقه اتومبیل رانی یا اسبدوانی مسیر بیضی شکل دو و میدانی
hopple وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbles وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbling وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobble وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
hobbled وسیلهای به پای اسب برای وادار کردن او به گامهای معین در ارابه رانی
off roader شرکت کننده درمسابقه موتورسیکلت رانی درزمینهای ناهموار برای چندصد مایل
al fil شطرنج
chess شطرنج
rook رخ شطرنج
chequer شطرنج
rooks رخ شطرنج
line رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
lines رانی در پیست مقدر امتیازاعطایی در شرطبندی روی اسب طناب مورد استفاده درقایق
chequer خانه شطرنج
chess man مهره شطرنج
chequer wise شطرنج وار
chessist شطرنج باز
chess problem مسئله شطرنج
chess oscar اسکار شطرنج
chess board صفحه شطرنج
chess clock ساعت شطرنج
chess machine ماشین شطرنج
chess olympiad المپیاد شطرنج
rules of chess قوانین شطرنج
chessmen مهره شطرنج
chessist شطرنج دوست
crampet game بازی شطرنج
progressive chess شطرنج سریع
chessomania شیفتگی شطرنج
bad bishop فیل بد شطرنج
chessboards تخته شطرنج
chessboard تخته شطرنج
bishop فیل شطرنج
bishops فیل شطرنج
bishop pairs دو فیل شطرنج
chessman مهره شطرنج
chessophrenetic متعصب شطرنج
lightning chess شطرنج سریع
chess master استاد شطرنج
mans مهره شطرنج
squared خانه شطرنج
masters استاد شطرنج
squares خانه شطرنج
passer رونده شطرنج
checker خانه شطرنج
squaring خانه شطرنج
master استاد شطرنج
square خانه شطرنج
queen وزیر شطرنج
queens وزیر شطرنج
rapid transit شطرنج سریع
piece مهره شطرنج
pieces مهره شطرنج
mastered استاد شطرنج
man مهره شطرنج
postal chess شطرنج مکاتبهای
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com