Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (10 milliseconds)
English
Persian
lunge
پیشروی ناگهانی خیز
lunged
پیشروی ناگهانی خیز
lunges
پیشروی ناگهانی خیز
lunging
پیشروی ناگهانی خیز
Other Matches
advance
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advances
پیشروی بسوی دروازه راهیابی به دور بعد پیشروی
advancing
پیشروی پیشروی کردن
advances
پیشروی پیشروی کردن
advance
پیشروی پیشروی کردن
ambivalence
توجه ناگهانی و دلسردی ناگهانی نسبت بشخص یاچیزی
nose dive
شیرجه ناگهانی در هواپیما تنزل ناگهانی قیمت
flurries
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
flurry
اشفتن طوفان ناگهانی باریدن ناگهانی
surges
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surged
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
surge
یک تغییر ولتاژ یا جریان کوتاه ناگهانی و معمولا"نامطلوب در یک مدار در حال کار افزایش ناگهانی ولتاژ ضربه
spurt
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurted
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurting
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
spurts
جهش ناگهانی پرتاب ناگهانی
proceedings
پیشروی ها
advancing
پیشروی
onrush
پیشروی
advances
پیشروی ها
progression
پیشروی
improvement
پیشروی
victories
پیشروی
advance
پیشروی
advance
پیشروی
march
پیشروی
progress
پیشروی
progression
پیشروی
progressions
پیشروی
marching
پیشروی
marches
پیشروی
victory
پیشروی
marched
پیشروی
antecedence
پیشروی
precession
پیشروی
head way
پیشروی
set forward
فشار پیشروی
progressing
پیشرفت پیشروی
progresses
پیشرفت پیشروی
advances
: پیشروی پیشرفت
advances
پیشرفت پیشروی
progressed
پیشرفت پیشروی
advancing
پیشرفت پیشروی
advance
پیشرفت پیشروی
progress
پیشرفت پیشروی
law of progression
قانون پیشروی
gain ground
پیشروی کردن
birl
پیشروی باچرخیدن
marine transgression
پیشروی دریا
axis of advance
محور پیشروی
saltation
پیشروی بتدریج
self advancement
پیشروی نفس
advance force
نیروی پیشروی
speed of advance
سرعت پیشروی
grind out
پیشروی مختصر
get by
مخفیانه پیشروی کردن
marching order
[travel order]
دستور پیشروی
[ارتش]
advancing units
یکانهای پیشروی کننده
ground grainer
مهاجمی که پیشروی میکند
heads up
وضعیت مسیر پیشروی
sitzkrieg
جنگ بدون پیشروی
advance march
پیشروی حرکت به جلو
heads up
سمت مسیر پیشروی
advance to contact
پیشروی برای اخذ تماس
to issue marching order
دستور پیشروی دادن
[ارتش]
sternway
پیشروی ناواز سمت پاشنه
steerage way
پیشروی در سمت حرکت یکان
covered approach
پیشروی پوشیده معابر مخفی
lockstep
پیشروی افراد پشت سریکدیگر
block
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
advance variation
واریاسیون پیشروی پیاده دردفاع فرانسوی
blocks
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
blocked
پخش پارازیت سدکردن مسیر پیشروی
progressive attack
پیشروی شمشیرباز با حرکات تهاجمی گوناگون
lap course
جهت پیشروی نوار مین روبی
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
marching
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
marched
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
march
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
chain
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
marches
نظامی وار راه رفتن پیشروی کردن
accompanying fire
اتشی که پیاده نظام در زیران پیشروی میکند
chains
زنجیر 09 متری برای اندازه گیری خط پیشروی
heads up display
وسیله نشان دهنده وضعیت مسیر پیشروی
gain ground
ضربه با پا به امید بل گرفتن ان نزدیک دروازه حریف پیشروی شمشیرباز بسوی حریف
spontaneity
ناگهانی
precipitating
ناگهانی
precipitates
ناگهانی
precipitated
ناگهانی
snap
ناگهانی
snaps
ناگهانی
on the spur of the moment
<idiom>
ناگهانی
snapping
ناگهانی
all at once
<idiom>
ناگهانی
instantaneous
ناگهانی
snapped
ناگهانی
strikes
تک ناگهانی
surprise attack
تک ناگهانی
sudden
ناگهانی
strike
تک ناگهانی
precipitate
ناگهانی
abrupt
ناگهانی
crashing
ورشکستگی ناگهانی
power surge
برق ناگهانی
booms
ترقی ناگهانی
crashes
ورشکستگی ناگهانی
peripeteia
تغییر ناگهانی
shock
هراس ناگهانی
crashingly
ورشکستگی ناگهانی
random
مسیر ناگهانی
snaps
شتابزدگی ناگهانی
claps
صدای ناگهانی
snapping
شتابزدگی ناگهانی
snap
شتابزدگی ناگهانی
clapping
صدای ناگهانی
clapped
صدای ناگهانی
snapped
شتابزدگی ناگهانی
clap
صدای ناگهانی
killings
توفیق ناگهانی
killing
توفیق ناگهانی
saltus
انتقال ناگهانی
saltation
جنبش ناگهانی
opportunity target
هدف ناگهانی
crashed
ورشکستگی ناگهانی
crash
ورشکستگی ناگهانی
burst force
نیروی ناگهانی
spurting
خروج ناگهانی
break down
سقوط ناگهانی
spurts
خروج ناگهانی
spurts
افزایش ناگهانی
blow out
خروج ناگهانی
to bolt
ناگهانی جهیدن
an abrupt departure
حرکت ناگهانی
sudden death
مرگ ناگهانی
sudden-death
مرگ ناگهانی
suddenly
بطور ناگهانی
explosive
یورش ناگهانی
abruption
قطع ناگهانی
spurted
افزایش ناگهانی
spurted
خروج ناگهانی
spurt
افزایش ناگهانی
irruption
ایجاد ناگهانی
scream
ناگهانی گفتن
screamed
ناگهانی گفتن
screams
ناگهانی گفتن
detonation
انفجار ناگهانی
detonations
انفجار ناگهانی
flaw
اشوب ناگهانی
flaws
اشوب ناگهانی
he acted from impluse
نیروی ناگهانی یا
flare up
غضب ناگهانی
flare up
اشتعال ناگهانی
sortie
حمله ناگهانی
sorties
حمله ناگهانی
spurt
خروج ناگهانی
accidental war
جنگ ناگهانی
canvassing
حمله ناگهانی
fright
ترس ناگهانی
in one's tracks
<idiom>
ناگهانی ،بیدرنگ
walk out
<idiom>
ناگهانی رفتن
shoot up
<idiom>
ناگهانی بلندکردن
hit-and-run
<idiom>
تاثیر ناگهانی
all of a sudden
<idiom>
به طور ناگهانی
twitch
تکان ناگهانی
nosediving
افت ناگهانی
twitch
انقباض ناگهانی
twitched
تکان ناگهانی
twitched
انقباض ناگهانی
twitches
تکان ناگهانی
twitches
انقباض ناگهانی
twitching
تکان ناگهانی
nosedives
افت ناگهانی
twitching
انقباض ناگهانی
lunging
حمله ناگهانی
frights
ترس ناگهانی
accident
مصیبت ناگهانی
accidents
مصیبت ناگهانی
bump
تکان ناگهانی
gusts
باد ناگهانی
gust
باد ناگهانی
lunge
حمله ناگهانی
lunged
حمله ناگهانی
spurting
افزایش ناگهانی
lunges
حمله ناگهانی
canvasses
حمله ناگهانی
canvassed
حمله ناگهانی
canvass
حمله ناگهانی
boom
ترقی ناگهانی
boomed
ترقی ناگهانی
brainwaves
الهام ناگهانی
flicking
تکان ناگهانی
nosedived
افت ناگهانی
xenogenesis
خلق ناگهانی
flicked
تکان ناگهانی
raiding
حمله ناگهانی
brainwave
الهام ناگهانی
nosedive
افت ناگهانی
flick
تکان ناگهانی
shocks
هراس ناگهانی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com