Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
evolution
چرخش حرکت دورانی
Other Matches
tape
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
taped
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
tapes
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
concentric running
حرکت دورانی
concentricity
حرکت دورانی
turning movement
حرکت دورانی
concentricity test
ازمایش حرکت دورانی
vertical envelopement
حرکت دورانی قائم
rock
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocked
حرکت دورانی بال به دور بدنه
rocks
حرکت دورانی بال به دور بدنه
circulation
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
circulations
حرکت دورانی سیال دراطراف یک جسم یا نقطه
vortex flow
جریان سیال با حرکت ترتیبی دورانی و انتقالی
coffee grinders
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
expansion bearing
تکیه گاهی که موجب حرکت طولی یا دورانی میشود
coffee grinder
حرکت دورانی یک پای ژیمناست با دو دست روی زمین
kelly
قطعهای از لوله حفاری که باعث میشود علاوه برحرکت دورانی مته در جهت عمود نیز حرکت نماید
topspin
ادامه حرکت چرخش توپ
speeding
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speeds
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
speed
نرخ حرکت نوری در مقابل نوک چرخش
swing
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
swings
هم فوروارد حرکت ناگهانی یکطرفه توپ پرتاب شده چرخش بدون کنترل بدن
turbopump
پمشی که توسط توربینی که بوسیله گازهای حاصل ازسوختن سوختهای راکت به چرخش درامده به حرکت درمی اید
moving pivot
نفر لولای گردش ستون چرخش لولایی حرکت یک ستون
waltz three
سه چرخش که پای ازاد درانتهای هر چرخش تماس بازمین پیدا میکند
circulating
چرخش ذخیره سازی که دادههای ذخیره شده رابه صورت مجموعهای از باس ها که در طول رسانه حرکت می کنند نگهداری میکند و وقتی به انتها می رسند دوباره تولید میکند
differential ailerons
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
rotary
دورانی
vertiginous
دورانی
out flanking
دورانی
dollyo
دورانی
mawashi
دورانی
rotational inertia
لختی دورانی
mawashi geri
ضربه دورانی پا
diode lamp
دیود دورانی
revolving
گردنده دورانی
dollyo chagi
ضربه دورانی پا
rotational
چرخشی دورانی
centrifugal pump
پمپ دورانی
circular frequency
تکرار دورانی
encirclement
احاطه دورانی
revolution
سرعت دورانی
turning movement
احاطه دورانی
cyclical unemployment
بیکاری دورانی
revolutions
سرعت دورانی
cyclic pitch
گام دورانی
rotary drilling
حفاری دورانی
rotary pump
پمپ دورانی
rotary switch
کلید دورانی
cyclical budget
بودجه دورانی
rotation flow
شارش دورانی
rotation inertia
لختی دورانی
turbo compressor
کمپرسور دورانی
eyre
گردش دورانی
single action
یک بار چرخش قرقره با یک بار چرخش دسته
cyclic pitch control
کنترل گام دورانی
kwon toul chigi
ضربه مشت دورانی
moom dollyo bandea dollyo chagi
ضربه پا برعکس دورانی
gyratory breaker
سنگ شکن دورانی
gyratory crusher
سنگ شکن دورانی
circular flow of income
گردش دورانی درامد
moom dolly chagi
ضربه پا به عکس دورانی
circular dischroism
دو رنگ نمایی دورانی
cycle
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi roller
پرتاب دورانی گوی بولینگ
screwing
حرکات دورانی یخهای دریایی
cycles
:بصورت دورانی فاهر شدن
semi spinner
پرتاب دورانی گوی بولینگ
cycled
:بصورت دورانی فاهر شدن
rotaglider
گلایدرهایی که دارای بالهای دورانی ازاد هستند
gear ratio
نسبت سرعتهای دورانی محورهای ورودی و خروجی یک جعبه دنده
blast hole drill
مته دورانی که با هوای فشرده خورده سنگها را ازسوراخ خارج میکند
waving
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waves
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feints
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinting
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouses
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouse
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
strokes
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruise
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroked
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
cruises
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruising
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroking
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
stroke
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing
حرکت نوسانی یا تاب
[تریلر در حال حرکت]
cruised
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
transfers
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transferring
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
compound motion
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
aberration
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
drags
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
dragged
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum
سرعت حرکت شتاب حرکت
angle of depression
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
moving havens
مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
skull
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls
حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
travelling overwatch
راهپیمایی با پوشش حرکت راهپیمایی با استفاده ازمراقبت حرکت با اتش
turn
چرخش
volte-face
چرخش
levorotation
چرخش به چپ
wrench
چرخش
wrenches
چرخش
wrenched
چرخش
wheels
چرخش
volte face
چرخش
gyrations
چرخش
rotational
چرخش
turns
چرخش
head rolling
سر چرخش
gyration
چرخش
wheeling
چرخش
revolution
چرخش
whirled
چرخش
spin
چرخش
whirl
چرخش
twirls
چرخش
twirling
چرخش
twirled
چرخش
rotation
چرخش
twirl
چرخش
spins
چرخش
whirlpools
چرخش اب
whirlpool
چرخش اب
revolutions
چرخش
whirls
چرخش
circulations
چرخش
whirling
چرخش
circulation
چرخش
troll
چرخش
swirl
چرخش
wheel
چرخش
trolls
چرخش
swirled
چرخش
swirling
چرخش
swirls
چرخش
radius of giration
شعاع چرخش
turning point
نقطه چرخش
revolutions per minute
چرخش بر دقیقه
revs per minute
چرخش بر دقیقه
revolutions
چرخش دوران
high spin
چرخش زیاد
radius of gyration
شعاع چرخش
wrests
چرخش پیچش
rotational speed
سرعت چرخش
wresting
چرخش پیچش
rotational post
شغل در چرخش
wrested
چرخش پیچش
wrest
چرخش پیچش
gyoradius
شعاع چرخش
pivoting
قابل چرخش
helicopters
چرخش در هوا
turn off
محل چرخش
orthogonal rotation
چرخش عمودی
revolution
چرخش دوران
helicopter
چرخش در هوا
improper rotation
چرخش نامتعارف
universal
با چرخش ازاد
molecular rotation
چرخش مولکولی
turn-offs
محل چرخش
optical rotation
چرخش نوری
chase
پایه چرخش
chased
پایه چرخش
chasing
پایه چرخش
tumble
چرخش اشفتگی
tumbled
چرخش اشفتگی
proper rotation
چرخش متعارف
tumbles
چرخش اشفتگی
pivot ship
ناو چرخش
magnetic ritation
چرخش مغناطیسی
chases
پایه چرخش
kick turn
نیم چرخش
pick and roll
ایجاد سد و چرخش
rev
چرخش بر دقیقه
number of revolutions
چرخش بر دقیقه
rotational speed
چرخش بر دقیقه
turning points
نقطه چرخش
pivot point
مرکز چرخش
turn-off
محل چرخش
speed of rotation
چرخش بر دقیقه
quartimax rotation
چرخش کوارتیماکس
oblique rotation
چرخش مایل
upward rotation
چرخش رو به بالا
topspin
چرخش توپ
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com