English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (24 milliseconds)
English Persian
drop (someone) a line <idiom> چند خط(برای کسی)نوشتن
Search result with all words
esquire عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
click دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
invoice فاکتور نوشتن
invoiced فاکتور نوشتن
invoices فاکتور نوشتن
invoicing فاکتور نوشتن
haze تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dipstick میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
elegant یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
formula الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
acoustic فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
write نوشتن
write بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
write خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes نوشتن
writes بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
writes سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
wind سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
winds سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
blitz حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bridge دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
minimum سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
field مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field نوشتن داده روی PROM
field بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fielded روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded نوشتن داده روی PROM
fielded بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields نوشتن داده روی PROM
fields بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
exception ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
deposit نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
database برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
database ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
databases ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
tee منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
answer مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
source ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
booking نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
expansion تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
indexing استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
indexing نوشتن اندیس برای کتاب
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
prone سرازیر مستعد برای انجام کار
fax مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
dump موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
bodies نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
redundancies بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
Other Matches
photodigital memory سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
double استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
publishes 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish 1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
programming نوشتن برنامه برای کمپیوترها
pergameneous مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
ink مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
boundaries جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
print فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
boundary جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
to sign up for something نام خود را درفهرست نوشتن [برای انجام کاری اشتراکی]
authoring زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
Hypergraphia [حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
macro کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
electronic 1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
head load control روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
programs نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
diptych دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
symbolically 1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolic 1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
scrawls با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
recorder وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
write protect غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
i/o پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
head دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
graphics تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
arm وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
refresh بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
spellchecker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
refreshes بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
programming نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
encipher برمز نوشتن رمز نوشتن
language ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
thins وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
to a. letter روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
Windows GDI مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
erasable قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
inscribe نوشتن
inscribes نوشتن
scribble بد نوشتن
pt down نوشتن
penned نوشتن
to drive a pen or quill نوشتن
write head هد نوشتن
pen نوشتن
penning نوشتن
put down <idiom> نوشتن
pens نوشتن
scribbles بد نوشتن
to set down نوشتن
scribbled بد نوشتن
inscribing نوشتن
scrawls بد نوشتن
superscrible نوشتن
scrawling بد نوشتن
indite نوشتن
scrawled بد نوشتن
set down نوشتن
inscribed نوشتن
to put down نوشتن
scrawl بد نوشتن
scribbling بد نوشتن
to reduce to writing نوشتن
pens خامه نوشتن
write out به تفصیل نوشتن
allegorize تمثیل نوشتن
program برنامه نوشتن
prefaces دیباچه نوشتن
preface دیباچه نوشتن
preambles مقدمه نوشتن
list در فهرست نوشتن
double space یک خط درمیان نوشتن
tablet بر لوح نوشتن
write up به تفصیل نوشتن
tablets بر لوح نوشتن
write-up به تفصیل نوشتن
write-ups به تفصیل نوشتن
prefaced دیباچه نوشتن
editorializing سرمقاله نوشتن
write head نوک نوشتن
i am weary of writing از نوشتن خسته
itemising به اقلام نوشتن
handwrite بادست نوشتن
itemises به اقلام نوشتن
itemised به اقلام نوشتن
prose نثر نوشتن
penmanship طرز نوشتن
hyphenate با خط پیوند نوشتن
graphomania شهوت نوشتن
itemize به اقلام نوشتن
itemized به اقلام نوشتن
editorializes سرمقاله نوشتن
editorialized سرمقاله نوشتن
wirte only تنها نوشتن
editorialize سرمقاله نوشتن
demythologize تفسیر نوشتن
editorialising سرمقاله نوشتن
editorialises سرمقاله نوشتن
editorialised سرمقاله نوشتن
rewriting دوباره نوشتن
itemizes به اقلام نوشتن
prefacing دیباچه نوشتن
itemizing به اقلام نوشتن
preamble مقدمه نوشتن
graphic وابسته به فن نوشتن
tabled در فهرست نوشتن
table در فهرست نوشتن
miswrite اشتباه نوشتن
annotates حاشیه نوشتن
scroll کتیبه نوشتن
scrolls کتیبه نوشتن
enlists درفهرست نوشتن
rewrote باز نوشتن
rewrote دوباره نوشتن
rewritten باز نوشتن
rewritten دوباره نوشتن
annotated تفسیر نوشتن
rewrites باز نوشتن
annotated یادداشت نوشتن
tables در فهرست نوشتن
tabling در فهرست نوشتن
inscroll در طومار نوشتن
noting نت موسیقی نوشتن
notes نت موسیقی نوشتن
note نت موسیقی نوشتن
annotate یادداشت نوشتن
gloss حاشیه نوشتن بر
annotating تفسیر نوشتن
annotating یادداشت نوشتن
enlist درفهرست نوشتن
annotating حاشیه نوشتن
annotates تفسیر نوشتن
enlisting درفهرست نوشتن
annotates یادداشت نوشتن
annotated حاشیه نوشتن
rewrites دوباره نوشتن
annotate تفسیر نوشتن
rewrite باز نوشتن
autographing دستخط نوشتن
autographed دستخط نوشتن
autograph دستخط نوشتن
commentating تقریظ نوشتن
commentates تقریظ نوشتن
commentated تقریظ نوشتن
rewriting باز نوشتن
commentate تقریظ نوشتن
write-offs زود نوشتن
write-off زود نوشتن
write off زود نوشتن
impanel در صورت نوشتن
programs برنامه نوشتن
autographs دستخط نوشتن
overwrite جای نوشتن
rewrite دوباره نوشتن
annotate حاشیه نوشتن
jotted با شتاب نوشتن
jots با شتاب نوشتن
engross درشت نوشتن
over write جای نوشتن
circumscribing نوشتن در دور
circumscribes نوشتن در دور
circumscribed نوشتن در دور
jot با شتاب نوشتن
circumscribe نوشتن در دور
overwrite دومرتبه نوشتن
elegize قصیده نوشتن
overwrite زیاد نوشتن
to write out بتفضیل نوشتن
penning خامه نوشتن
pen خامه نوشتن
read/write خواندن- نوشتن
to write off به اسانی نوشتن
scribbles باشتاب نوشتن
precis خلاصه نوشتن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com