Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (24 milliseconds)
English
Persian
drop (someone) a line
<idiom>
چند خط(برای کسی)نوشتن
Search result with all words
esquire
عنوان روی نامه وامثال ان برای مردهاعنوانی که یکدرجه پایین تراز>شوالیه < بوده
click
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
click
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicked
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicked
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
clicks
دو عمل سریع نگه داشتن و آزاد کردن دکمه mouse برای شروع یک برنامه یا انتخاب
clicks
صدای کوتاه مدت برای بیان فشار دادن یک کلید
invoice
فاکتور نوشتن
invoiced
فاکتور نوشتن
invoices
فاکتور نوشتن
invoicing
فاکتور نوشتن
haze
تاثیر گرافیکی برای شبیه سازی مه طبیعی برای ایجاد فضای سه بعدی حقیقی تر
dipstick
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
dipsticks
میله یا چوبی که برای اندازه گیری عمق چیزی بکار می رود
elegant
یک برنامه با کمترین مقدارحافظه اصلی طراحی یک برنامه کارا که با کم کردن تعداد دستورالعملهای بکاربرده شده برای انجام کارهای گوناگون از حداقل ممکن حافظه اصلی استفاده کند
formula
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formula
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulae
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulae
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
formulas
الگویی در برنامه صفحه گسترده برای یافتن یک مقدار در خانهای از داده در سایر خانه ها با استفاده از همان فرمول در سایر خانه ها با مترجم فرمول
formulas
مجموعهای از قوانین ریاضی برای حل یک مشکل
acoustic
فن صوتی که در بالای چاپگر برای کاهش صدا قرار دارد
acoustic
تابلوی صوتی که پشت رسانه برای کاهش صدا قرار دارد
write
نوشتن
write
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
write
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
writes
نوشتن
writes
بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
writes
سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
writes
سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
writes
خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
writes
حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
wind
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
winds
سمت وزش باد فرصت دادن به اسب برای تازه کردن نفس
blitz
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzed
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzes
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
blitzing
حمله کمکی به مدافع برای گرفتن گوی ازحریف
bridge
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridge
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridged
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridged
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
bridges
دهنه اسب نوار یا چرم در انتهای چوب بازی لاکراس پل ساختن دست برای زدن گوی بیلیارد فاصله بین سوراخهای گوی بولینگ
bridges
استفاده از پل برای انتقال برنامه ها فایلهای داده و... به سیستم دیگر
minimum
سیستم کدگذاری که سریع ترین دستیابی و زمان بازیابی را برای داده ذخیره شده دارد
field
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
field
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
field
نوشتن داده روی PROM
field
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fielded
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fielded
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fielded
نوشتن داده روی PROM
fielded
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
fields
مجموعه حروف برای مشخص کردن یک فیلد یا محل آن
fields
روش ساخت صفحه نمایش نازک و مسط ح برای کامپیوترهای متحرک به طوری که در هر پیکسل یک صفحه تصویر بسیار ریز CRT قرار دارد
fields
نوشتن داده روی PROM
fields
بخشی از ستون کارت برای یک نوع داده یا رکورد
exception
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
exceptions
ذخیره سازی لغات و نیازها و خصوصیات مخصوص آنها برای پردازش کلمه و ترکیب تصویر
deposit
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
deposits
نوشتن داده روی یک ثبات یا محل ذخیره سازی
database
برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
database
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
databases
برنامهای که یک واسط بین برنامه نوشته شده برای دستیابی به توابع DBMS است و خود DBMS
databases
ترکیب سخت افزار و نرم افزار که برای پردازش سریع اطلاعات پایگاه داده ها طراحی شده است
tee
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teed
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
teeing
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
tees
منطقه شروع هر بخش بازی گلف نگهداشتن توپ بطورعمودی برای ضربه با پا
answer
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answer
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answered
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answered
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answering
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answering
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
answers
مودم منتظر برای دریافت تماس تلفنی و ایجاد ارتباط
answers
سیگنال فرستاده شده توسط کامپیوتر گیرنده برای مشخص کردن خودش
source
ماخذ عامل یا جاسوس خارجی برای کسب اطلاعات
booking
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
bookings
نام نویسی و تهیه پرونده برای افراد ثبت نام کردن بلیط رزرو کردن
expansion
تخته مدار چاپ شده متصل به سیستم برای افزایش کارایی آن
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
indexing
نوشتن اندیس برای کتاب
stringer
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
stringers
قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
prone
سرازیر مستعد برای انجام کار
fax
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxed
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxes
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
faxing
مودمی که برای ارسال و دریافت داده فکس از او به ماشین استاندارد فکس استفاده میشود و همان طور که ماشین فکسی که به کامپیوتر دیگر وصل شده باشد
dump
موادی که موقتا برای استعمال انبارمیشود
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
bodies
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
body
نوشتار و اندازه پیش فرض برای بیشتر متن ها
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
Other Matches
photodigital memory
سیستم حافظه کامپیوتری که از لیزر برای نوشتن داده روی فیلم ای که بعدا چندین بار قابل خواندن است ولی نه نوشتن استفاده میکند. WORM نیز گفته میشود. حافظه نوشتن یک بار
double
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled up
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
doubled
استفاده از دو بافر یکی برای خواندن و دیگری در همان زمان برای نوشتن
publishes
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
published
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
publish
1-استفاده از بستههای نشر رومیزی و چاپگرهای لیزری برای تولید چاپ . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات .
programming
نوشتن برنامه برای کمپیوترها
pergameneous
مانند پوستی که برای نوشتن بکارمیرود
ink
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
inks
مایع تاریک برای علامت گذاری و یا نوشتن
boundaries
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
print
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
printed
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
prints
فاهر نوشتن در برخی چاپگرها یا برای متنهای خاص
boundary
جلوگیری از هر برنامه برای نوشتن بر یک فضای مشخص از حافظه
to sign up for something
نام خود را درفهرست نوشتن
[برای انجام کاری اشتراکی]
authoring
زبان برنامه نویسی برای نوشتن برنامههای CAL و آموزشی
Hypergraphia
[حالتی رفتاری مشخص شده با اشتیاق شدید برای نوشتن]
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
electronic
1-استفاده از بسته نشر رومیزی و چاپگر لیزری برای تولید کالای چاپ شده . 2-استفاده از کامپیوتر برای نوشتن و نمایش اطلاعات نمایش داده شده مثل داده
head load control
روش الکتریکی که برای سوارکردن نوک ها روی وسیله پیش از خواندن یا نوشتن بکار می رود
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
diptych
دولوحی که باهم بوسیله لولایی متصل شده و برای نوشتن بکار می رفته و تاه میشده
symbolically
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
symbolic
1-هرزبان کامپیوتری که در آن محل ها با نام مشخص شده است .2-هر زبان که برای نوشتن که منبع به کار می رود
scrawls
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawled
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawl
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
scrawling
با شتاب نوشتن خرچنگ قورباغهای نوشتن نامرتب وغیر استادانه نقاشی کردن
recorder
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
recorders
وسیلهای همراه موتور, نوک خواندن / نوشتن ومدار برای ضبط سیگنالهای الکتریکی روی نوار مغناطیسی
write protect
غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
i/o
پردازندهای که پردازش کمی را انجام میدهد چرا که زمان آن برای خواندن یا نوشتن داده از پورت ورودی / خروجی صرف میشود
head
دیسک مخصوص برای تمیز کردن نوک خواندن / نوشتن دیسک
graphics
تعداد توابع ذخیره شده در فایل کتابخانهای که به هر برنامه کاربر اضافه میشود برای ساده کردن عمل نوشتن برنامههای گرافیکی
arm
وسیله مکانیکی در درایو دیسک برای مکان دهی به نوک خواندن / نوشتن روی شیار مناسب از دیسک
refresh
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
spellchecker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
spelling checker
لغت نامه کلمات ای که درست نوشته شده اند در کامپیوتر که برای بررسی صحت نوشتن کلمات متن به کار می رود
refreshes
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
programming
نرم افزاری که به کاربر امکان نوشتن مجموعه دستورات مشخص برای کاری را میدهد که بعداگ به قالبی ترجمه میشود که توسط کامپیوتر قابل فهم است
encipher
برمز نوشتن رمز نوشتن
language
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
languages
ابزارهای سخت افزاری و نرم افزاری برای کمک به نوشتن برنامه هایی به زبان خاص توسط برنامه نویس
thins
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thin
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinnest
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinners
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
thinned
وسیله RAM با سرعت دستیابی سریع با استفاده از ماتریس خانههای مغناطیسی و ماتریس بنوک خواندن و نوشتن برای دستیابی به آنها
to a. letter
روی نامه عنوان نوشتن نامه نوشتن کاغذی رابعنوان
DVD
درایو دیسک DVD که به کاربر امکان نوشتن , پاک کردن و نوشتن مجدد داده روی دیسک DVD میدهد
Windows GDI
مجموعه ابزارهای نرم افزاری از تبدیل تعریف ویندوز API که نوشتن برنامه برای برنامه نویس را ساده تر میکند که تحت سیستم عامل ویندوز کار خواهد کرد
erasable
قطعه حافظه فقط خواندنی که توسط ولتاژ اعمال شده به سوزن نوشتن آن برنامه ریزی است و داده بهاین سوزن نوشتن اعمال میشود وتوسعه اشعه مافوق بنفش پاک میشود
he dose not know how to write
نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
inscribe
نوشتن
inscribes
نوشتن
scribble
بد نوشتن
pt down
نوشتن
penned
نوشتن
to drive a pen or quill
نوشتن
write head
هد نوشتن
pen
نوشتن
penning
نوشتن
put down
<idiom>
نوشتن
pens
نوشتن
scribbles
بد نوشتن
to set down
نوشتن
scribbled
بد نوشتن
inscribing
نوشتن
scrawls
بد نوشتن
superscrible
نوشتن
scrawling
بد نوشتن
indite
نوشتن
scrawled
بد نوشتن
set down
نوشتن
inscribed
نوشتن
to put down
نوشتن
scrawl
بد نوشتن
scribbling
بد نوشتن
to reduce to writing
نوشتن
pens
خامه نوشتن
write out
به تفصیل نوشتن
allegorize
تمثیل نوشتن
program
برنامه نوشتن
prefaces
دیباچه نوشتن
preface
دیباچه نوشتن
preambles
مقدمه نوشتن
list
در فهرست نوشتن
double space
یک خط درمیان نوشتن
tablet
بر لوح نوشتن
write up
به تفصیل نوشتن
tablets
بر لوح نوشتن
write-up
به تفصیل نوشتن
write-ups
به تفصیل نوشتن
prefaced
دیباچه نوشتن
editorializing
سرمقاله نوشتن
write head
نوک نوشتن
i am weary of writing
از نوشتن خسته
itemising
به اقلام نوشتن
handwrite
بادست نوشتن
itemises
به اقلام نوشتن
itemised
به اقلام نوشتن
prose
نثر نوشتن
penmanship
طرز نوشتن
hyphenate
با خط پیوند نوشتن
graphomania
شهوت نوشتن
itemize
به اقلام نوشتن
itemized
به اقلام نوشتن
editorializes
سرمقاله نوشتن
editorialized
سرمقاله نوشتن
wirte only
تنها نوشتن
editorialize
سرمقاله نوشتن
demythologize
تفسیر نوشتن
editorialising
سرمقاله نوشتن
editorialises
سرمقاله نوشتن
editorialised
سرمقاله نوشتن
rewriting
دوباره نوشتن
itemizes
به اقلام نوشتن
prefacing
دیباچه نوشتن
itemizing
به اقلام نوشتن
preamble
مقدمه نوشتن
graphic
وابسته به فن نوشتن
tabled
در فهرست نوشتن
table
در فهرست نوشتن
miswrite
اشتباه نوشتن
annotates
حاشیه نوشتن
scroll
کتیبه نوشتن
scrolls
کتیبه نوشتن
enlists
درفهرست نوشتن
rewrote
باز نوشتن
rewrote
دوباره نوشتن
rewritten
باز نوشتن
rewritten
دوباره نوشتن
annotated
تفسیر نوشتن
rewrites
باز نوشتن
annotated
یادداشت نوشتن
tables
در فهرست نوشتن
tabling
در فهرست نوشتن
inscroll
در طومار نوشتن
noting
نت موسیقی نوشتن
notes
نت موسیقی نوشتن
note
نت موسیقی نوشتن
annotate
یادداشت نوشتن
gloss
حاشیه نوشتن بر
annotating
تفسیر نوشتن
annotating
یادداشت نوشتن
enlist
درفهرست نوشتن
annotating
حاشیه نوشتن
annotates
تفسیر نوشتن
enlisting
درفهرست نوشتن
annotates
یادداشت نوشتن
annotated
حاشیه نوشتن
rewrites
دوباره نوشتن
annotate
تفسیر نوشتن
rewrite
باز نوشتن
autographing
دستخط نوشتن
autographed
دستخط نوشتن
autograph
دستخط نوشتن
commentating
تقریظ نوشتن
commentates
تقریظ نوشتن
commentated
تقریظ نوشتن
rewriting
باز نوشتن
commentate
تقریظ نوشتن
write-offs
زود نوشتن
write-off
زود نوشتن
write off
زود نوشتن
impanel
در صورت نوشتن
programs
برنامه نوشتن
autographs
دستخط نوشتن
overwrite
جای نوشتن
rewrite
دوباره نوشتن
annotate
حاشیه نوشتن
jotted
با شتاب نوشتن
jots
با شتاب نوشتن
engross
درشت نوشتن
over write
جای نوشتن
circumscribing
نوشتن در دور
circumscribes
نوشتن در دور
circumscribed
نوشتن در دور
jot
با شتاب نوشتن
circumscribe
نوشتن در دور
overwrite
دومرتبه نوشتن
elegize
قصیده نوشتن
overwrite
زیاد نوشتن
to write out
بتفضیل نوشتن
penning
خامه نوشتن
pen
خامه نوشتن
read/write
خواندن- نوشتن
to write off
به اسانی نوشتن
scribbles
باشتاب نوشتن
precis
خلاصه نوشتن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com