Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
form work
کاذب سازی
Other Matches
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
false fcoor
کف کاذب
false floor
کف کاذب
liars
کاذب
mendacious
کاذب
pseudo
کاذب
pseudotuberculosis
سل کاذب
rose rash
کاذب
lair
کاذب
lairs
کاذب
faise
کاذب
liar
کاذب
false
کاذب
false spar
تیرک کاذب
false ribs
ریبهای کاذب
false retrieval
بازیابی کاذب
false resistance
مقاومت کاذب
pseudomembrance
غشای کاذب
pseudohallucination
توهم کاذب
jack o' lantern
نور کاذب
pseudodepression
افسردگی کاذب
pseudopregnancy
ابستنی کاذب
pseudomorphism
نمود کاذب
pseudomorph
شکل کاذب
pseudopodium
پای کاذب
corbel-arch
طاق کاذب
parhelion
خورشید کاذب
false starts
استارت کاذب
paralogism
قیاس کاذب
friars lantern
نور کاذب
pseudomorphism
شکل کاذب
false start
استارت کاذب
fausse reconnaissance
بازشناسی کاذب
false recognition
بازشناسی کاذب
pseudoaggression
پرخاشگری کاذب
serosa
مشیمه کاذب
psedoparalysis
فلج کاذب
non sequiturs
نتیجه کاذب
mock moon
قمر کاذب
false dawn
صبح کاذب
false ceiling
سقف کاذب
spurious correlation
همبستگی کاذب
non sequitur
نتیجه کاذب
lethargy
موت کاذب
lethargy
مرگ کاذب
pseudocarp
میوه کاذب
false positive
مثبت کاذب
false reaction
واکنش کاذب
false or asternal ribs
دندههای کاذب
pseudocyesis
ابستنی کاذب
mola
جنین کاذب
false negative
منفی کاذب
pseudoclassic
کلاسیک کاذب
pseudomemory
خاطره کاذب
false lift
برای کاذب
scarlet rash
سرخچه کاذب
pseudopsychopathic
جامعه ستیز کاذب
pseudo christ
مسیح کاذب دجال
pseudodementia
زوال عقل کاذب
pseudomnesia
یاداوری کاذب مرضی
pseudopod
شبه پا پای کاذب
pseudoneurosis
روان رنجوری کاذب
pseudomyopia
نزدیک بینی کاذب
pseudochromia
رنگ بینی کاذب
pseudomorphous
دارای نمود کاذب
pseudo isochromatic charts
تصورهای هم فام کاذب
pseudomorphism
تحول بشکل کاذب
zodiacal light
روشنایی صبح کاذب
double-jointed
دارای مفصل کاذب
double jointed
دارای مفصل کاذب
subornation
جرم تهیه شهود کاذب
pseudochromesth
رنگ بینی کاذب واژهای
pad the bill
<idiom>
اضافه شدن هزینههای کاذب
parheliacal
وابسته بعکس خورشیدیاشمس کاذب
will o the wisp
روشنایی کاذب درباغ سبز
diphtheria
گلو درد به اغشاء کاذب
flying facade
[ساخت نیمه چوبی کاذب]
pseuds
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
pseudo
پیشوند بمعنی " کاذب " و "ساختگی " و " دروغ "
pseud
پیشوند بمعنی "کاذب " و " ساختگی " و "دروغ "
parhelic
وابسته به عکس خورشیدیاشمس کاذب مانندعکس خورشید
doping
نیروی کاذب حاصل از داروهای غیر مجاز
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
pseudocode
نمونه رمز رمز یا کد کاذب
antichrst
مسیح دروغی مسیح کاذب
retortion
کج سازی
individualises
تک سازی
individualising
تک سازی
pavement
کف سازی
truncation
بی سر سازی
individualizes
تک سازی
flooring
کف سازی
individualised
تک سازی
padding
له سازی
individualize
تک سازی
individualized
تک سازی
pavements
کف سازی
individualizing
تک سازی
stylization
مد سازی
retortion
خم سازی
deflexion
خم سازی
flection
خم سازی
repk lection
پر سازی
bridge building
پل سازی
bridgework
پل سازی
idolization
بت سازی
individualization
تک سازی
individuation
تک سازی
local anasthesia
سر سازی
compaction
تو پر سازی
feminization
مونث سازی
invalidation
باطل سازی
forgery
صورت سازی
solutions
چاره سازی
solution
چاره سازی
intensification
پر قوت سازی
irksomeness
کسل سازی
stripping
برهنه سازی
wearisomeness
کسل سازی
irreticence
فاش سازی
flatting
تنکه سازی
foliation
برگ سازی
forgeries
سند سازی
inurement
معتاد سازی
forgeries
صورت سازی
forging signatures
امضا سازی
assimilation
درون سازی
assimilation
همگون سازی
forgery
سند سازی
milling
ارد سازی
dilution
رقیق سازی
inspissation
غلیظ سازی
lancination
پاره سازی
enrichment
غنی سازی
fading
محو سازی
exclusion
محروم سازی
extinction
خاموش سازی
liquefaction
ابگونه سازی
pacification
ارام سازی
inflection
خم سازی خمیدگی
evisceration
تهی سازی
eversion
واژگون سازی
machicolation
مزغل سازی
insulate
عایق سازی
insulates
عایق سازی
humanization
مردمی سازی
nationalization
ملی سازی
industrialization
صنعتی سازی
curtailment
کوتاه سازی
lamponery
هجونامه سازی
lancination
مجروح سازی
landscape painting
منظره سازی
lapidation
سنگسار سازی
mutilation
معیوب سازی
lapidification
سنگ سازی
separating
جدا سازی
abbreviations
کوته سازی
abbreviation
کوته سازی
replacements
جانشین سازی
latticing
شبکه سازی
levigation
نرم سازی
insulating
عایق سازی
implementation
پیاده سازی
gold beating
زرورق سازی
image formation
تصویر سازی
immortalization
جاوید سازی
simulations
همانند سازی
simulations
فاهر سازی
simulations
شبیه سازی
grillwork
سبد سازی
simulation
همانند سازی
ichnography
زمینه سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com