Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
products customarily found in a pharmacy
کالاهایی که معمولا در داروخانه بفروش می روند
Other Matches
piece goods
کالاهایی که بصورت دانهای بفروش میرسد
loss leader
بفروش میرسد کالایی که به منظور جلب توجه مشتری زیر قیمت تمام شده بفروش می رسد
policlinic
داروخانه
chemist's shop
داروخانه
pharmacies
داروخانه
pharmacy
داروخانه
drugstores
داروخانه
drugstore
داروخانه
Jerry builder
بساز و بفروش
dispensaries
داروخانه عمومی
internet pharmacy
داروخانه اینترنتی
dispensary
داروخانه عمومی
sell
فروختن بفروش رفتن
selling
فروختن بفروش رفتن
sells
فروختن بفروش رفتن
to work off
بفروش رساندن اب کردن
Where is the nearest pharmacy?
نزدیکترین داروخانه کجاست؟
such goods will sell very high
اینگونه کالاهاخوب بفروش میرود
soft sell
بانرمی وملایمت بفروش رساندن
to go off
بفروش رفتن نتیجه دادن
sold
فروخته شده بفروش رفته
dispensatory
کتاب ترکیبات دارویی داروخانه
work off
از شر چیزی خلاص شدن بفروش رساندن
bonded goods
کالاهایی که در انبار گمرک میباشد
New and used cars are sold here .
انواع اتوموبیل های نو وکهنه بفروش می رسد
sell out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
If you want to sell your car , I am your man .
اگر می خواهی اتوموبیلت را بفروش من مرد خریدم
sell-out
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
sell-outs
تاتری که تمام بلیط هایش بفروش رفته
proprietary goods
کالاهایی که دارای علامتی خاص میباشند
deliverable state
کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
job lots
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
job lot
مجموعه کالاهایی که در یک مرحله تولید میگردد
common user supplies
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
common user items
کالاهایی که مورد استفاده عموم میباشد
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
open general license
اجازه ورود کالاهایی که دارای محدودیتی نمیباشند
bonded goods
کالاهایی که تحت کنترل گمرک نگهداری میشود
five and ten
کالاهایی که قیمت ان بین 5 تا01 سنت میباشد
flotsam and jetsam
کالاهایی که توسط ناخدای کشتی به دریا ریخته شده
flotsam
کالاهایی که پس از غرق شدن کشتی برروی اب شناور است
slow moving
کالاهایی که فروختن انها مدت زیادی طول میکشد
individual demand schedule
صورت کالاهایی که یک فرد در یک مدت معین حاضر به خریدانها باشد
out of bond
کالاهایی که پس از پرداخت حقوق گمرکی ازمحوطه گمرک خارج شده باشد
comparative cost
اصل تخصص کشورها درتولید کالاهایی که ان را ازدیگر ممالک ارزانتر ومرغوبتر تهیه می کنند
clearance in ward
گواهی مامورین گمرک نسبت به کالاهایی که مشمول حقوق گمرکی می شوند قبل از تخلیه و بعد از حمل
department stores
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
department store
فروشگاه بزرگی که انواع مختلف کالا در ان بفروش میرسد و هر کالا در بخش خاص خود عرضه میگردد
knocked down
کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
usually
معمولا
in an ordinary way
معمولا
as a rule
معمولا
pipe
معمولا
generally
معمولا
ordinarily
معمولا"
usu
معمولا
normally
معمولا"
piped
معمولا
flow
روند
flows
روند
flowed
روند
trend line
خط روند
trepan
روند
process
روند
procedure
روند
proceeding
روند
trends
روند
trend
روند
processes
روند
one for one
معمولا اسمبلر
developmental trend
روند تکوینی
process of negotiations
روند مذاکرات
trend
روند کار
timetrend
روند زمانی
processes
روند طریقه
stream routing
روند رود
secular trend
روند قرنی
pernicious trend
روند قهقرایی
processes
فراشد روند
rate of rise of water level
روند بالاامدن اب
process
فراشد روند
program flow
روند برنامه
trends
روند کار
production process
روند ساخت
process
روند طریقه
data flow
روند داده ها
control flow
روند کنترل
flowcharter
روند نما
fission process
روند انشقاق
upward trend
روند صعودی
economic trend
روند اقتصادی
trend analysis
تحلیل روند
stream routing
روند روانه
bidirectional flow
روند دوسویه
four address instruction
معمولا: محل دو عملوند
at large
به طور کلی
[معمولا]
phosphor
معمولا اشعه الکترونی
normally open contact
اتصال معمولا باز
as a rule
<idiom>
معمولا ،طبق عادت
normally closed contact
اتصال معمولا بسته
applications
معمولا به صورت نوشته
halted
معمولا با روشهای خارجی
halts
معمولا با روشهای خارجی
application
معمولا به صورت نوشته
halt
معمولا با روشهای خارجی
process chart
نقشه روند کار
program flowchart
روند نمای برنامه
secular trend
روند دراز مدت
up-river
برخلاف روند جریان آب
flowchapt symbol
نماد روند نما
hypertext
به صفحه جددی می روند
gulping
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
gulps
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
normal
معمولا یا آنچه به ترتیب رخ دهد
gulped
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
print
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
printed
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
prints
معمولا با معیار نقط ه در اینچ
gulp
گروهی از کلمات معمولا دو بایت
bezant
پولک گردی که معمولا از طلااست
hand-out
<idiom>
پاداش ،معمولا از طرف دولت
extrapolation
ادامه روند تعمیم دهی
rehashing
روند پر شدن یک جدول درهم
modality
روند
[پردازه]
[شیوه]
[روش]
bells
زنگ در پایان هر روند بوکس
bell
زنگ در پایان هر روند بوکس
extrapolations
ادامه روند تعمیم دهی
capital intensive goods
کالاهایی که سهم عامل سرمایه در انها بیش از سهم عامل کار یا سایر عوامل تولید است
homes
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
cleanup
توپزن چهارم که معمولا قوی است
to pass go orrun current
معمولا مورد قبول واقع شدن
home
که معمولا در بالا سمت چپ قرار دارد
snapback
پاس دادن توپ دراغازهر روند
listing
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
listings
کاغذهای متمادی که در چاپگرها به کار می روند
lover's lane
<idiom>
جای دنجی که عشاق به آنجا می روند
futures goods
کالاهایی که در معامله سلف خرید و فروش می گردد کالاهای مورد معامله سلف
ultra high magnetic field
معمولا میدان مغناطیسی باشغت بیش از 001ک
apply
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applying
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
applies
تقاضا برای چیزی معمولا به صورت نوشته
burn up
<idiom>
کاملا سوختن (معمولا برای چیزهایی غیرازساختمان)
What are the collection procedures for ...?
روند جمع آوری برای ... چه
[جور]
است ؟
assets
که در برنامههای کاربردی چند منظوره به کار می روند
wet weight
وزن خالص مایعاتی که معمولا هنگام کارکردن وجوددارند
We do not usually go places that cost a lot of money.
ما معمولا به جاهای گران قیمت گردش نمی کنیم.
Guilt for poorly behaved children usually lies with the parents.
بد رفتاری کودکان معمولا اشتباه از پدر و مادر است.
littleneck clam
نوزاد حلزون خوراکی که معمولا خام خورده میشود
round
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
roundest
روند بوکس برابر 3 دقیقه زمان مسابقه تکواندو
indicator
چیزی که وضعیت فرآیند را نشان دهد. معمولا با صورت یا نور
cladding
روکشی که روی سطح موادقرارگرفته و معمولا با انهاپیوند ایجاد میکند
assault
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
assaults
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
soft tooling
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
assaulted
در CL معمولا "بعد از این کلمه قصد مهاجم ذکر میشود
luggable
کامپیوتر شخصی قابل حمل که باتری اش معمولا تمام نمیشود.
paragraphs
بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
paragraph
بخشی از متن بین دو حرف که نشانه گر را به اول خط بعد می روند
pagination
روند شکستن یک گزارش چاپ شده به واحدهایی متنافر باصفحات
edited
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
edit
کلمات دستوری و دستور العملی که در هنگام ویرایش به کار می روند
crinkum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
grotesque
[تصاویر با مناظر عجیب و غریب معمولا در سرداب ها استفاده می شود.]
[معماری]
crankle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
Crinkle
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
latchkey child
[کودکی که معمولا در خانه بخاطر مشغله پدر مادر تنها است]
crankum
دیواره ی باغ
[که معمولا در یک ردیف هم تراز از شرق تا غرب قرار می گیرد.]
branch cutoff
دیواری است که معمولا درجهت عمود بر دیوار سپری ساخته میشود
warm-ups
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
annotations
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
warm-up
روند یا زمان لازم برای سیستم به حالت پایدار درشرایط کاری
code level
تعداد بیت هایی که برای نمایش یک کاراکتر معین بکارمی روند
power house building
ساختمانهائی که برای نصب ونگهداری تجهیزات نیروی برق بکار می روند
annotation
علاماتی که در ساخت فلوچارت به کار می روند تا توضیحات اضافی نوشته شوند
footnotes
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
footnote
یادداشتی در پایین صفحه مربوط به متن بالای آن که معمولا یک عدد مرجع است
cordon bleu
گوشتی که در میان آن ژامبون و پنیر قرار داده و سرخمیکنند و معمولا با سس سرو میشود
These talks are crucial
[critical]
to the future of the peace process.
این مذاکرات برای آینده روند صلح بسیار مهم
[حیاتی]
هستند.
assembling
روند خودکاری که بوسیله ان کامپیوتر برنامه اصلی را به زبان سمبلیک تبدیل میکند
percentile
یکی از مجموعههای نودونه طرح کمتر از آنکه کل درصد چیزی از بین روند
assembly
نشانه هایی که برای نمایش دستورات کد ماشین در برنامه اسمبلی به کار می روند
origin
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
origins
محلی در صفحه نمایش که تمام مختصات به آن رجوع می کنند معمولا گوشه بالا سمت چپ
low supercharger gear
دور کم سوپرشارژر درموتورهای پیستونی که معمولا بصورت اتوماتیک توسط یک فشارسنج کنترل میشود
absorptive terrace
این تراس معمولا به منظورنگهداری و پخش اب دربیشترین سطح ممکن طرح وساخته میشود
library
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
libraries
کتابها یا رکوردها و... که عموم می توانند فرض کنند که معمولا در یک محل عمومی قرار دارند
patterns
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
pattern
محدوده الگوهای از پیش تعریف شده که برای پر کردن ناحیه تصویر به کار می روند
texel
مجموعه پیکسل ها که به عنوان واحد مجزا هنگام اعمال یک تط بیق روی شی به کار می روند
under lay
زیرانداز فرش
[جهت جلوگیری از سر خوردن آن بر روی زمین که معمولا از جنس نمد و یا مشمع می باشد.]
intermediate contingency
قدرت موتور توربوشفت پایین تر از سطح اضطراری که معمولا برای مدت 03 دقیقه مجاز میباشد
mandrel
جسم مرکزی معمولا با مقطع دایرهای که قطعه لولهای یاقسمت مادگی دور ان شکل میگردد
noisy mode
رقم معمولا غیرصفر که هنگام نرمالسازی عدد اعشاری در صورت وجود اختلال به آن اضافه شود
discharge indicator disc
دیسک رنگی معمولا زرد یاقرمز برای نشان دادن تخلیه سیستم اطفاء حریق
tossle
منگوله
[در این حالت دسته ای از نخ ها جهت تزئین فرش یا خورجین و زین اسب بکار می روند.]
dual
در یک سیستم FDDI ایستگاهی که حاوی دو حلقه شبکه است و برنامه تحمل خطا به کار می روند
diamonds
شکل موجهای ضربهای که معمولا در جریان خروجی راکتها بصورت لوزیهای پشت سر هم قابل مشاهده است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com