Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
purpose made
کالای سفارشی
Other Matches
labeled cargo
کالای برچسب دار کالای علامت داری که معمولا خطرناک است
bear
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
bears
کسی که اعتقاد به تنزل قیمت کالای خود دارد وبه همین دلیل سعی میکندکه کالای را از طریق واسطه و با تعیین اجل برای تحویل بفروشد
giffen good
نوعی کالای پست که اثر درامدی ان بزرگتر ازاثر جانشینی بوده و تقاضا بابالا رفتن قیمت افزایش مییابدمنحنی تقاضا در مورد کالای گیفن صعودی است
made to order
سفارشی
tailor made
سفارشی
bespoke
سفارشی
custom-made
سفارشی
custom made
سفارشی
bespoken
سفارشی
tailor-made
سفارشی
custom built
سفارشی
registered letter
نامه سفارشی
Registered mail.
نامه سفارشی
registered mail
پست سفارشی
special delivery
پست سفارشی
recorded delivery
تحویل سفارشی
custom designed
باطرح سفارشی
certified mail
پست سفارشی
recorded delivery
ارسال بصورت سفارشی
cancel an order
سفارشی را لغو کردن
registered letter with receipt attached
نامه سفارشی دو قبضه
certified mail
پست سفارشی دو قبضه
custom built
سفارشی تهیه شده اختصاصی
registry jacket
پاکت مخصوص نامههای سفارشی
accountable mail
پست یا نامه سفارشی و بیمه شده
decorative rugs
قالیچه های تابلویی
[که بصورت سفارشی و در تعداد کم تولید می شود.]
Dudley carpet
فرش سفارشی ایرانی دادلی
[مربوط به قرن هفدهم میلادی به همراه درختان شکوفه دار و زمینه گل و بته بصورت ردیف های عرضی و جلوه ای از طرح جوشقان]
consumer goods
کالای مصرفی
flotsam
کالای اب اورده
inferior good
کالای پست
bonded good
کالای گمرکی
knit goods
کالای کش بافت
labeled cargo
کالای ویژه
wage good
کالای مزدی
normal good
کالای عادی
staple
کالای عمده
normal good
کالای معمولی
stapled
کالای عمده
naval stores
کالای دریایی
stapling
کالای عمده
jetsam
کالای اب اورد
luxury good
کالای لوکس
in wards
کالای رسیده
goods in pledge
کالای گروی
business goods
کالای تولیدی
final goods
کالای نهائی
consumer brand
کالای پر مصرف
consumer's goods
کالای مصرفی
fakement
کالای قلب
end item
کالای ضروری
economic good
کالای اقتصادی
easy commodity
کالای نا مرغوب
dead stock
کالای بنجل
consigned inventory
کالای امانی
free good
کالای رایگان
frustrated cargo
کالای سرگردان
goods afloat
کالای در راه
giffen good
کالای گیفن
general cargo
کالای معمولی
class ii property
کالای طبقه 2
frustrated cargo
کالای متروکه
class i property
کالای طبقه 1
consignment
کالای امانی
rip-off
کالای قلابی
smuggled merchandise
کالای قاچاق
limited editions
کالای محدود
contraband
کالای غیرمجاز
stolen goods
کالای مسروقه
import
کالای رسیده
import
کالای وارده
the goods in question
کالای موردبحث
imported
کالای رسیده
contraband
کالای قاچاق
imported
کالای وارده
importing
کالای رسیده
importing
کالای وارده
smuggled goods
کالای قاچاق
rip-offs
کالای قلابی
consignment
کالای ارسالی
shipment
[American]
کالای ارسالی
delivery
کالای ارسالی
shoddy
کالای تقلبی
commodity
کالای مصرفی
commodities
کالای مصرفی
limited edition
کالای محدود
scaron
کالای کمیاب
Contraband goods.
کالای قا چاق
merchandise
کالای تجارتی
consignments
کالای امانی
shipment
[American]
کالای ارسال شده
finished product
کالای اماده فروش
we ran out of these goods
این کالای ما تمام شد
inwards
واردات کالای رسیده
delivery
کالای ارسال شده
secondary item
کالای تدارکاتی فرعی
pilefered shipment
کالای حراج شده
r. ofanyone's chattles
پس دادن کالای کسی
opportunity cost
هزینههای کالای تولیدی
staple goods
کالای بسیار ضروری
we d. in silks
ما کالای ابریشمی میفروشیم
consignment
کالای ارسال شده
velveting
کالای مخملی مخمل
to make a market of
با کالای دیگرمعاوضه کردن
importable
کالای قابل واردکردن
stock in trade
موجودی کالای مغازه
inbound cargo
کالای تخلیه نشده
the free list
صورت کالای بی گمرک
swag
کالای دزدیده شده
permit goods coveredby
کالای موضوع پروانه
dead stock
کالای بدون خریدان
scrap heap
انبار کالای قراضه
consignment
کالای امانت فروش
consignee
گیرنده کالای ارسالی
shipments
کالای در حال حمل
consignments
کالای امانت فروش
standards
کالای جانشین رزمی
standard
کالای جانشین رزمی
scrap-heap
انبار کالای قراضه
ban item
کالای ممنوع الورود
consignments
محموله کالای ارسالی
commodity market
بازار کالای مصرفی
commercial loading
بارگیری کالای تجارتی
perishable
کالای سریع الفساد
perishable
کالای فاسد شدنی
shipment
کالای در حال حمل
wreckage
کالای بازیافتی از کشتی و.....
consignment
محموله کالای ارسالی
perishable
کالای فاسد شونده
exporting
بیرون بردن کالای صادره
merchandies
معامله کردن کالای تجارتی
shipment
کالای حمل شده باکشتی
jettisoning
بدریا ریزی کالای کشتی
ship ton
وزن کالای ارسالی با کشتی به تن
stockist
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
shipments
کالای حمل شده باکشتی
exported
بیرون بردن کالای صادره
I have nothing to declare.
کالای گمرکی همراه ندارم.
jettisoned
بدریا ریزی کالای کشتی
stockists
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
bulk cargo
کالای بسته بندی نشده
pilefered shipment
کالای فرسوده حراج شده
jettisons
بدریا ریزی کالای کشتی
ware
کالای فروشی پرهیز کردن از
wares
کالای فروشی پرهیز کردن از
jettison
بدریا ریزی کالای کشتی
ocean manifest
بارنامه حمل کالای دریایی
contract shipment number
شماره بارنامه کالای ارسالی
roll out
معرفی یک کالای تجارتی به بازار
found shipment
کالای بدون بارنامه یا رسید
common goods
کالای مورد نیاز عموم
export
بیرون بردن کالای صادره
finish stock
موجودی کالای ساخته شده
sea borne goods
کالای حمل شده بوسیله دریا
complete substitution
وقتی یک کالاجای کالای دیگر را بگیرد
exclusion principle
درانصورت کالا یک کالای غیر عمومی
bulk carriers
کشتی که کالای فله حمل مینماید
fixed supply
ذخیره معین کالای فاسد شدنی
to take inventory
صورت سالیانه از کالای موجودی برداشتن
bulk carrier
کشتی که کالای فله حمل مینماید
stolen goods
مال دزدی کالای دزدیده شده
inbound cargo
کالای پیاده نشده از کشتی یاهواپیما
Do you have nothing to declare?
آیا کالای گمرکی همراه دارید؟
joint product offer
فروش یک کالا همراه با کالای دیگر
wreckage piece
تکه کالای بازیافتی از کشتی و غیره
bulk carrier
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
bulk carriers
وسیله حملی که کالای فله حمل میکند
stapling
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
shipment
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
tie in sales
فروش یک کلا به شرط خریدن یک کالای دیگر
spot sale
فروش نقدی وتحویل فوری کالای موردمعامله
shipments
ارسال کالا باکشتی کالای ارسالی با کشتی
back order
قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
cost of sales
قیمت تمام شده کالای فروش رفته
efficiency point
حد مطلوبیت کالای تولید شده با حداقل هزینه
dock warrant
سند مالکیت کالای موجود در انبار لنگرگاه
durable goods
کالای بادوام یا فاسد نشدنی کالاهای دیرپای
deck department
قسمت اداره امور باربری و کالای ناوگان
stapled
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
staple
کالای اصلی بازارمصنوعات مهم واصلی یک محل
general stores
فروشگاههایی که کالای متفرقه را میفروشند فروشگاه عمومی
obligated stocks
کالای تضمین شده یا تعهدشده از نظر تدارک
standard
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
standard
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecks
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
standards
اقلام قابل قبول برای جانشینی کالای نظامی
wrecking
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
wreck
کالای بازیافتی از کشتی یاماشین شکسته یا خانه ویران
gold export point
قیمت کالای خارجی با ارزخریداری شده خودداری میکند
end item
وسیله عمده دستگاه کامل کالای مورد نیاز
standards
اقلام مورد نیازی که جانشین کالای نظامی می شوند
tie-in
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie in
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
tie-ins
فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
caveat venditor
یعنی فروشنده مسئول معایب کالای فروخته شده میباشد
launched
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launches
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launch
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
launching
جاانداختن کالا در بازار عرضه نمودن کالای جدید دربازار
lead time
مدت زمان بین دادن سفارش و دریافت کالای مربوطه
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com