English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (13 milliseconds)
English Persian
optimizing compiler کامپایلر بهینه سازی
Other Matches
optimality بهینه سازی
nonlinear optimization بهینه سازی
optimization بهینه سازی
optimize بهینه سازی
suboptimization بهینه سازی فرعی
linear optimization بهینه سازی خطی
unconstrained optimization بهینه سازی بدون قید
unconstrained optimization بهینه سازی بدون محدودیت
resource leveling زمان بندی فعالیت ها بازمان شناور به منطور بهینه سازی بهره گیری از منابع
optimum code برنامه بهینه دستورالعملهای بهینه
compiler کامپایلر
native compiler کامپایلر اختصاصی
metacompiler فوق کامپایلر
precompiler پیش کامپایلر
one pass compiler کامپایلر تک گذر
optimum moisture نم بهینه
optimized بهینه
optimal بهینه
optimum بهینه
declarative statement عبارتی در برنامه که به کامپایلر یا مفسر
precompiled code کد خروجی کامپایلر و آماده اجرا
watfiv IV FORTRAN Waterloo یک کامپایلر فرترن
optimal performance کارکرد بهینه
optimize بهینه ساختن
optimal distribution توزیع بهینه
optimal solution راه حل بهینه
optimalization بهینه کردن
optimized code برنامه بهینه
optimum temperature دمای بهینه
pareto optimality بهینه پاراتو
optimum speed کندی بهینه
optimal level سطح بهینه
optimum output تولید بهینه
optimum value مقدار بهینه
optimized بهینه شده
rectification یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
optimum coding برنامه نویسی بهینه
optimum tree search جستجوی بهینه درخت
optimal recalculation محاسبه مجدد بهینه
optimal planning برنامه ریزی بهینه
disk optimizer بهینه ساز دیسک
optimum programming برنامه نویسی بهینه
optimm programming برنامه نویسی بهینه
source که بعداگ توسط کامپایلر به کد ماشین تبدیل میشود
cross reference generator بخشی از اسمبلر یا کامپایلر یا مفسر که لیستی از برچسبهای برنامه
statements دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
metacompilation کامپایل که برای تولید کامپایلر دیگر انجام میشود
statement دستور برنامه برای کنترل صفر زبان به کامپایلر,....
p code روشی برای ترجمه کد منبع به یک کد واسط بنام کد Pتوسط یک کامپایلر
cbasic یک کامپایلر مشهور زبان برنامه نویسی که بسیارسریعتر از مترجم BASIC میباشد
compiler خصوصیتی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکند خطاها را پیدا کند
wrming message پیام تشخیصی که توسط کامپایلر برای اگاهی استفاده کننده تولید میشود
objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
direct objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
object برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
indirect objects برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objected برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
objecting برنامه کامپیوتری به صورت کد اصلی که توسط کامپایلر یا اسمبلر تولید شده است
symbol لیست بر چسب ها و نام ها در کامپایلر یا اسجلر که مربوط به آدرس آنها در برنامه که ماشین است
machines زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machined زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
machine زبان برنامه نویسی که روی کامپیوتری که کامپایلر مناسب دارد قابل ترجمه و اجرا است
tables لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tabled لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
table لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
tabling لیست تولید شده توسط کامپایلر یا سیستم محل اندازه و نوع متغییرها , توابع و ماکروها در یک برنامه
optimize برنامهای که از بهینه ساز عبور کرده است تا هر که یا عبارت ناکارا را حذف کند
minimal tree درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
nonaligned که به درستی در ارتباط با یکیدرگ قرار نگرفته اند تا کار این بهینه داشته باشند
file level model نمونهای مربوط به تعریف ساختارهای داده برای کارایی بهینه برنامههای کاربردی یا بررسیهای پایگاه
calculating دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
diagnostics تابعی در کامپایلر که به برنامه نویس کمک میکندخطاهای کد برنامه را بیابد
jagger الت کنگره سازی یادندانه سازی
ordnance plant کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
hybrid circuit ترکیب کامپیوترهای آنالوگ و دیجیتال و قط عات برای تامین سیستم بهینه برای کار مشخص
tunes تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
tune تنظیم سیستم در نقط ه بهینه آن با تنظیم دقیق
object code خروجی یک کامپایلر یا اسمبلرکه خود کد ماشینی قابل اجرابوده یا برای پردازش بیشتربه منظور تولید چنین کدی مناسب است کد مقصود برنامه مقصود
pre-treatment عملیات مقدماتی و آماده سازی [مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
formularization کوتاه سازی ضابطه سازی
frustration خنثی سازی محروم سازی
subjugation مقهور سازی مطیع سازی
irritancy پوچ سازی باطل سازی
ouster بی بهره سازی محروم سازی
frustrations خنثی سازی محروم سازی
imagery مجسمه سازی شبیه سازی
erasable 1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saved ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saves ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
targetted برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targets برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targetting برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
target برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeted برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
targeting برنامه هدف یا برنامه کامپیوتری به صورت کد هدف که توسط کامپایلر حفافت میشود
symmetrical compression سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
cross compiler کامپایلری که روی یک ماشین اجرا میشود در حالیکه این ماشین با ماشینی که این کامپایلر برای ان طراحی شده است تا کدهایش را ترجمه کند تفاوت دارد
optimum moisture رطوبت بهینه رطوبت مناسب
source مجموعه کدهای نوشته شده توسط برنامه نویس که مستقیماگ توسط کامپیوتر اجرا نمیشوند و باید به برنامه که هدف ترجمه شوند توسط کامپایلر یا منر
sort الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hitting داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump 1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
externals روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
second best theory نظریه دومین ارجحیت . براساس این نظریه چنانچه یک یا چندشرط از شرایط لازم برای بهینه پارتو وجود نداشته باشد در این صورت رعایت شدن سایر شرایط لازم باقیمانده در ارجحیت ثانی قرار نخواهد گرفت
bridgework پل سازی
individualizes تک سازی
pavement کف سازی
stylization مد سازی
individualised تک سازی
individualises تک سازی
bridge building پل سازی
padding له سازی
deflexion خم سازی
idolization بت سازی
retortion کج سازی
retortion خم سازی
repk lection پر سازی
individualization تک سازی
individuation تک سازی
pavements کف سازی
individualising تک سازی
flection خم سازی
truncation بی سر سازی
compaction تو پر سازی
local anasthesia سر سازی
flooring کف سازی
individualizing تک سازی
individualize تک سازی
individualized تک سازی
bedevilment شیطان سازی
enthralment بنده سازی
divestiture بی بهره سازی
discolourment بدرنگ سازی
dilution رقیق سازی
curriery چرم سازی
beadwork تسبیح سازی
equality gate برابر سازی
die shop حدیده سازی
die making حدیده سازی
divestiture برهنه سازی
emulsification امولسیون سازی
brick works اجر سازی
dwelling construction اپارتمان سازی
dwelling construction خانه سازی
bonification به سازی محیط
bellfounding زنگ سازی
elution پاکیزه سازی
duplexing مضاعف سازی
belittlement کم ارزش سازی
emulation نمونه سازی
domestication اهلی سازی
detection اشکار سازی
divestment بی بهره سازی
detersion پاک سازی
compactions فشرده سازی
coordination هماهنگ سازی
cooperage چلیک سازی
cavitation حفره سازی
cartwright's shop دوچرخه سازی
carnification گوشت سازی
carcassing اسکلت سازی
carbonize کربن سازی
cooperage پیت سازی
capitalization سرمایه سازی
countersink خزینه سازی
ceiling construction سقف سازی
confectionary شیرینی سازی
computer simulation شبیه سازی
compaction فشرده سازی
coking time زمان کک سازی
coking period زمان کک سازی
coking chamber اطاقک کک سازی
christianization عیسوی سازی
channelization تنگه سازی
channelization مجرا سازی
channelization ترعه سازی
conceptualization مفهوم سازی
crystallization بلور سازی
canalization کانال سازی
debilitation ناتوان سازی
deconditioning ناشرطی سازی
decryption اشکار سازی
deep foundation پی سازی در عمق
defeasance باطل سازی
capital building سرمایه سازی
denaturation مصنوعی سازی
denudation برهنه سازی
deprival بی بهره سازی
deallocation ازاد سازی
cabinetwork قفسه سازی
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com