Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 204 (11 milliseconds)
English
Persian
slump
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumped
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumping
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
slumps
کاهش موقتی در فعالیتهای اقتصادی رکود موقتی
Other Matches
e c e
کمیسیون اقتصادی اروپا کمیسیونی که در بطن شورای اقتصادی و اجتماعی سازمان ملل برای هماهنگ کردن روشهای اقتصادی دولتها درجهت افزایش فعالیتهای اقتصادی اروپا و نیز بسط وگسترش روابط اقتصادی کشورهای اروپایی با یکدیگرتشکیل شده است
jackleg
موقتی
treadway
پل موقتی
tentative
<adj.>
موقتی
pro forma
موقتی
extemporaneous
موقتی
adinterim
موقتی
provisional
<adj.>
موقتی
temporary
<adj.>
موقتی
intrim
موقتی
interim
موقتی
makeshift
<adj.>
موقتی
make-shift
<adj.>
موقتی
flying bridge
پل موقتی
provisory
<adj.>
موقتی
provisionary
موقتی
scrip
رسید موقتی
temporary gauge
اشل موقتی
barricade
سنگربندی موقتی
provisionality
جنبه موقتی
phantom tumour
باد موقتی
provisionality
موقتی بودن
temporary error
خطای موقتی
temporariness
موقتی بودن
coalition
اتحاد موقتی
phantom tumour
برامدگی موقتی
coalitions
اتحاد موقتی
scratch file
فایل موقتی
adjournments
تعطیل موقتی
sojourner
ساکن موقتی
sojoiurn
اقامت موقتی
non resident
مقیم موقتی
adjournment
تعطیل موقتی
gleams
تظاهر موقتی
gleamed
تظاهر موقتی
gleaming
تظاهر موقتی
sojourn
اقامت موقتی
sojourns
اقامت موقتی
bivouacs
اردوگاه موقتی
bivouacs
اردوی موقتی
bivouacking
اردوگاه موقتی
bivouacking
اردوی موقتی
bivouacked
اردوی موقتی
bivouac
اردوگاه موقتی
dugout
پناهگاه موقتی
dugouts
پناهگاه موقتی
gleam
تظاهر موقتی
non-resident
مقیم موقتی
make do
چاره موقتی
make shift construction
طرح موقتی
house of d.
زندان موقتی
funk hole
پناهگاه موقتی
bivouacked
اردوگاه موقتی
floating bridge
پل متحرک موقتی
faddle
سرگرمی موقتی
barricading
سنگربندی موقتی
barricades
سنگربندی موقتی
barricaded
سنگربندی موقتی
temporal
موقتی زودگذرفانی
palliatives
مسکن موقتی
palliative
مسکن موقتی
non-residents
مقیم موقتی
bivouac
اردوی موقتی
corner
انحصار موقتی
temporary structures
ساختمانهای موقتی
cornering
انحصار موقتی
temporary storage
انباره موقتی
corners
انحصار موقتی
baste
کوک موقتی
basted
کوک موقتی
bastes
کوک موقتی
temporary income
درامد موقتی
recesses
تعطیل موقتی تنفس
Band-Aids
چارهی سطحی و موقتی
Band-Aid
چارهی سطحی و موقتی
treadway bridge
پل عبور موقتی پیاده
interregna
دوره حکومت موقتی
interregnum
دوره حکومت موقتی
booths
پاسگاه یادکه موقتی
interregnums
دوره حکومت موقتی
casual uplift
بالا بردن موقتی
casual uplift
بالا رفتن موقتی
brainstorms
اشفتگی فکری موقتی
brainstorm
اشفتگی فکری موقتی
gasoline dump
مخزن موقتی بنزین
interim certificates
سند قرضه موقتی
interim dividend
سود سهام موقتی
interim dividend
سود موقتی سهام
interlocutory
موقتی غیر قطعی
interrex
رئیس حکومت موقتی
jury sturt
پایه اضافی یا موقتی
recess
تعطیل موقتی تنفس
temporary data set
مجموعه داده موقتی
frame
هیکل حالت موقتی
booth
پاسگاه یادکه موقتی
stop gap
وسیله یا چاره موقتی
dump
انبار موقتی اشغالدان
slump
رکود اقتصادی
recessions
رکود اقتصادی
recession
رکود اقتصادی
depression
رکود اقتصادی
depressions
رکود اقتصادی
downturns
رکود اقتصادی
slumps
رکود اقتصادی
downturn
رکود اقتصادی
slumping
رکود اقتصادی
economic recession
رکود اقتصادی
slumped
رکود اقتصادی
makeshift
چاره موقتی ادم رذل
put someone up
به کسی بطور موقتی جا دادن
casual water
تجمع موقتی اب روی زمین
hoardings
جمع اوری دیوار موقتی
radar silence
خاموش کردن موقتی رادارها
hoarding
جمع اوری دیوار موقتی
epaulement
استحکام موقتی جناحی مترس
corners
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
cornering
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی
[پزشکی]
assembly of notables
مجلس بزرگان یا اعیان پارلمانی موقتی
corner
انحصار موقتی ازطریق خرید کلی
retrench
دارای سنگر موقتی زیرزمینی کردن
turning points
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
turning point
نقطهای دریک دور تجاری که در ان جهت فعالیتهای اقتصادی عوض میشود
deflationary gap
لطمه ناشی از رکود اقتصادی
decline
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declining
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declined
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
declines
مرحله رکود یا انحطاط اقتصادی
slumping
کاهش فعالیت رکود
slump
کاهش فعالیت رکود
slumps
کاهش فعالیت رکود
slumped
کاهش فعالیت رکود
barracking
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
strip
نوار مین گذاری باند فرود موقتی
to have a blackout
فراموشی
[یا بیهوشی یا نابینایی]
موقتی داشتن
[پزشکی]
surging
تغییر ناگهانی و موقتی ولتاژبا جریان در یک مدار
barrack
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
barracked
منزل کارگران کلبه یا اطاقک موقتی انبارکاه
jumpers
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
glitches
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
jumper
سیم هادی برای ایجاد انشعاب فرعی موقتی
glitch
خرابی تصادفی یا موقتی در سخت افزار گیر در برنامه
deflation
رکود کاهش اعتبارات و پول درگردش
breastwork
استحکام یاسنگر موقتی نرده بندی عرشه جلو کشتی
stagnation thesis
ایجاد رکود اقتصادی اجتناب ناپذیر خواهد بود
tack weld
وسیلهای برای سنجش ونمایش سرعت شفت گردنده جوش موقتی
full power
اختیاری است که دولتی به نماینده خود به طور موقتی میدهد تا درمورد بخصوصی مذاکره و اخذتصمیم کند
stagnation thesis
فرضیه رکود .فرضیهای که بر اساس ان بعلت بلوغ کامل اقتصادی یک کشور و امکان عدم جذب پس اندازها
indeterminate change of station
انتقال اجباری و موقتی انتقال پیش بینی شده
bridge finance
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
bridge loan
وام موقتی
[تا دریافت وام اصلی ]
dump
انبار موقتی زاغه مهمات انبار
kytoon
انتن گازی هلیومی انتن موقتی
economic nationalism
ناسیونالیسم اقتصادی خودکفایی اقتصادی سیستم فکری اقتصادی که هدف ان ایجاد سیستم اقتصادی مبنی بر خودبسی است به طوریکه اقتصاد کشور به تجارت خارجی برای کالاهای اصلی احتیاج نداشته باشد
inflationary recession
رکود همراه باتورم تورم رکود
innovation theory
ارائه شد . برطبق این نظریه نوسانات تجاری و توسعه اقتصادی نتیجه نواوریهایی است که کارفرمایان اینده نگربمنظور کاهش هزینه ها وافزایش سود بکار میگیرند
reaganomics
اقتصادطرفدار عرضه است که اساس ان بر خلاف اقتصاد کینزی برروی مدیریت عرضه قراردارد . در این اقتصاد کاهش مالیات بعنوان یک محرک اقتصادی که باعث افزایش تولید و عرضه خواهد شد معرفی میشود
Economic expert
[A person who is a member of the Advisory Council on the Assessment of Overall Economic Development in Germany]
حکیم اقتصادی
[ کسی که عضو شورای کارشناسان برای سنجش توسعه کلی اقتصادی در آلمان است]
tax friction
کاهش تولید ناشی از تغییر رفتاراقتصادی بمنظور کاهش بارمالیاتی
kerning
کاهش دادن فضای خالی میان دو حرف معین کاهش فاصله دخشه ها
compression
روش کاهش اندازه بلاک داده با کاهش فضا وحذف فضاها و مواد بی استفاده
economic aggregates
مجموعههای اقتصادی ارقام کلی اقتصادی
economic liberalism
مکتب ازادی اقتصادی لیبرالیسم اقتصادی
stagflation
تورم + رکود تورم همراه با رکود
economic imperialism
جهانخواری اقتصادی امپریالیسم اقتصادی
dynamic condition
شرایط و مقتضیات پویای اقتصادی تغییر شرایط اقتصادی ناشی از تحول سلیقه تقاضا کنندگان وهزینه و مخارج تولید ونسبت جمعیت
quarterly journal of economics
مجله اقتصادی سه ماهه مجله اقتصادی که هر سه ماه یک بار منتشر میشود
business cycle
دوران اقتصادی یا تجارتی دوران ترقی و تنزل فعالیت تجاری و اقتصادی
make work activities
فعالیتهای کاربر
way of life
فعالیتهای روزانه
decreases
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decrease
کاهش یافتن کم شدن کاهش
decreased
کاهش یافتن کم شدن کاهش
taxable activities
فعالیتهای مشمول مالیات
nonmarket activities
فعالیتهای غیر بازاری
call-ups
احضار برای فعالیتهای نظامی
activities
رکورد فعالیتهای انجام شده
activity
رکورد فعالیتهای انجام شده
overlap processing
اجرای همزمان فعالیتهای ورودی
call-up
احضار برای فعالیتهای نظامی
call up
احضار برای فعالیتهای نظامی
economic and social council
شورای اقتصادی و اجتماعی یکی از ارکان ششگانه سازمان ملل متحد که وفیفه اش انجام امور اقتصادی واجتماعی و فرهنگی و تربیتی مربوط به سازمان ملل
suspended animation
وقفه موقت فعالیتهای حیاتی وغیره
extracurricular
فعالیتهای فوق برنامهای دانش اموز
economic order quantity
کمیت سفارش اقتصادی اقتصادی ترین مقدار سفارش
brain death
از کار افتادن مغز و کلیهی فعالیتهای مغزی
aprFs-ski
فعالیتهای عمومی و سرگرمیهای موجود در پناهگاههای اسکی
entrepremership
اداره و سازماندهی فعالیتهای تجاری یا مقاطعه کاری
mixed capitalism
نظام اقتصادی که در ان بیشتروسایل و ابزار تولید درمالکیت خصوصی قرار داشته و بازار چگونگی تعیین قیمت و تولید را به عهده دارد ولی با وجود این دولت نیز ازطریق سیاستهای پولی مالی و قوانین مختلف درفعالیتهای اقتصادی تاثیرمیگذارد
autarky
خود بسی اقتصادی خود کفایی اقتصادی
decreases
کاهش دادن کاهش
decreased
کاهش دادن کاهش
decrease
کاهش دادن کاهش
escapism
هر روش فکری که متضمن عزلت و گوشه گیری و فرار از فعالیتهای اجتماعی باشد
slumping
رکود
stagnation
رکود
slump
رکود
inaction
رکود
slumped
رکود
stagnancy
رکود
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com