Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
New Testament
کتب عهد جدید مسیحیان
Other Matches
antinomian
مخالفین اصول اخلاقی فرقهای از مسیحیان که مخالف مراعات اصول اخلاقی بودند و اعتقادداشتند که خداوند در همه حال نسبت به مسیحیان لطف دارد
rehyphenation
تغییرنوشتاروکد گزاری کلمات متن پس ازقرارگرفتن در قالب صفحه جدید یا درخط جدید
the church militant
قاطبه مسیحیان جهان
diatessaron
اناجیل اربعهء مسیحیان
Coptic architecture
معماری مسیحیان مصر
imagism
مکتب شعر جدید که قبل ازجنگ اول جهانی رایج شده وپیرو تشبیهات زنده وموضوعات جدید وبکر وازادی از قید سجع وقافیه است
mennonite
فرقهای از مسیحیان مخالف تعمید
Protestant
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
Protestants
عضو فرقه مسیحیان پروتستان
agrapha
که مورد قبول مسیحیان نیست
oecumenical
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
Holy Communion
ایین عشای ربانی مسیحیان
ecumenic
وابسته به قاطبه مسیحیان جهان
installs
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
install
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
installing
تنظیم کامپیوتر جدید طبق نیاز کاربر یا تشخیص برنامه جدید طبق تواناییهای موجود سیستم
ash wednesday
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
palingenesis
تجوید از راه تولد ایین تعمید مسیحیان
New Year's Day
روز اول ژانویه که آغاز سال نو مسیحیان است
Salvation Army
تشکیلات مسیحیان که هدفش تبلیغ دینی وکمک بفقرا است
Jehovah's Witnesses
دستهای از مسیحیان که بحکومت خداوند و به بازگشت عیسی پس از هزار سال دیگراعتقاددارند
roundhead
نماینده پارلمان انگلیس دردوره شارل اول و عضو فرقه مسیحیان کویکر
map compilation
تهیه نقشه جدید یا جمع اوری اطلاعات جدید برای تهیه نقشه
rosicrucian
فرقهای از مسیحیان قرن 71و اوایل قرن 81 دارای عقایدفلسفی و مرموز وتصوف امیز
transubstantiation
اعتقادباینکه نان وشراب مصرفی درایین عشای ربانی مسیحیان هنگام ورود ببدن شخص تبدیل بجسم وخون عیسی میگردد
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
recent
جدید
maidens
جدید
maiden
جدید
newest
جدید
newer
جدید
new
جدید
unprecedentedly
جدید
unprecedented
جدید
new-
جدید
up to date
جدید
up-to-date
جدید
novel
جدید
novels
جدید
modern
جدید
innovations
حرکت جدید
reprinting
چاپ جدید
modern
جدید مدرن
neologisms
واژه جدید
neophyte
جدید الایمان
neophytes
جدید الایمان
reprint
چاپ جدید
probe
اکتشاف جدید
New Year
سال جدید
innovation
حرکت جدید
reprints
چاپ جدید
neologism
واژه جدید
fresh target
هدف جدید
reprinted
چاپ جدید
postulant
جدید الورود
newfound
جدید الاکتشاف
freshman
جدید الورود
freshmen
جدید الورود
postulancy
جدید الورودی
probes
اکتشاف جدید
proselyte
جدید الایمان
probed
اکتشاف جدید
recent development
بسط جدید
the new testament
عهد جدید
new deal
سیاست جدید
new deal
قرار جدید
neoteric
جدید تازه
modern system
نظام جدید
neogenesis
تولید جدید
modern physics
فیزیک جدید
revisions
چاپ جدید
reorganization
صورت جدید
revision
چاپ جدید
It's not new.
جدید نیست.
modern sector
بخش جدید
rehoused
بخانه جدید رفتن
acclimates
به اب و هوای جدید خو گرفتن
neo
پیشوند بمعنی جدید
rehouses
بخانه جدید رفتن
acclimate
به آب و هوای جدید خو گرفتن
rehousing
بخانه جدید رفتن
rehouse
بخانه جدید رفتن
acclimating
به اب و هوای جدید خو گرفتن
restoring
برگرداندن به وضعیت جدید
currency
جدید بودن نقشه
currencies
جدید بودن نقشه
restores
برگرداندن به وضعیت جدید
restored
برگرداندن به وضعیت جدید
restore
برگرداندن به وضعیت جدید
acclimated
به اب و هوای جدید خو گرفتن
drafted
بازیگر جدید تیم
reseating
صندلی جدید دادن
reseat
صندلی جدید دادن
ultramodern
خیلی جدید متجدد
drafts
بازیگر جدید تیم
kakapo
طوطی زلاند جدید
draft
بازیگر جدید تیم
involucrum
تشکیل استخوان جدید
imagism
مکتب شعر جدید
one nails drives another
غم جدید غم کهنه را بر از یاد
neoanthropic
شبیه انسان جدید
reseats
صندلی جدید دادن
neo-
پیشوند بمعنی جدید
neoplatonism
مکتب افلاطونیون جدید
on the bandwagon
<idiom>
مشهوریت گروه جدید
bring some new facts to light
<idiom>
کشف حقایق جدید
neoanthropic
وابسته به انسان جدید
reseated
صندلی جدید دادن
forwarding address
آدرس پستی جدید
resurfaces
لایهی جدید افزودن
resurfaced
لایهی جدید افزودن
resurface
لایهی جدید افزودن
used
آنچه جدید نیست
rename
دادن نام جدید به فایل
newfound
جدید الاختراع تازه پیداشده
renamed
دادن نام جدید به فایل
get in the swing of things
<idiom>
به شرایط جدید عادت کردن
The new bI'll was ratified. Unanimously.
لایحه جدید باتفاق آراءتصویب شد
zelanian
Zeland New وابسته به زلاند جدید
installation
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
installations
تنظیم سیستم کامپیوتر جدید
renaming
دادن نام جدید به فایل
neoplatonic
وابسته به فلسفه افلاطونی جدید
neology
استعمال واژه یااصطلاح جدید
kiwis
نوعی مرغ زلاند جدید
developments
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
development
توسعه محصولات جدید و فن آوری ها
epoch
اغاز فصل جدید عصر
epochs
اغاز فصل جدید عصر
acclimation
اعتیاد به اب و هوای جدید سازش
infanticide
قاتل بچه جدید الولاده
cenogenesis
ایجاد میشود نسل جدید
precursors
ماده متشکله جسم جدید
precursor
ماده متشکله جسم جدید
demotic
وابسته بحروف جدید هیروگلیفی
kiwi
نوعی مرغ زلاند جدید
release
قراردادن محصول جدید دربازار
released
قراردادن محصول جدید دربازار
releases
قراردادن محصول جدید دربازار
maori
قبایل مائوری زلاند جدید
natality
تعداد زایش وموالید جدید
analysis
یات هزینههای محصول جدید
renames
دادن نام جدید به فایل
granfather file
یک طرح حفافتی که در ان سه فایل جدید
neolithic
وابسته به عصر حجر جدید نوسنگی
This is the site for a new scool .
اینجامحل ( احداث) مدرسه جدید است
receptee
افرادپذیرفته شده جدید یا افرادجدیدی یکان
acclimating
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
neolith
الت سنگی مربوط به عصرحجر جدید
prescientific
مربوط بدوره قبل از علوم جدید
capital budget
بودجه اصلاحات و ایجاد تاسیسات جدید
technologically
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
icot
موسسه تکنولوژی کامپیوتر نسل جدید
technological
تغییرروشهای صنعتی با معرفی فناوری جدید
The new road is 40 miles long .
جاده جدید 40 میل طول دارد
acclimates
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
acclimated
به اب وهوای جدید خو گرفتن مانوس شدن
developments
برنامه ریزی تولید محصول جدید
launched
قرار دادن محصول جدید در بازار
development
برنامه ریزی تولید محصول جدید
researches
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
researching
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launch
قرار دادن محصول جدید در بازار
launches
قرار دادن محصول جدید در بازار
update
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
New World
نیمکره غربی یا دنیای جدید امریکا
research
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
launching
قرار دادن محصول جدید در بازار
updated
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
researched
توسعه محصول جدید, کشفیات و فناوری
updates
بصورت امروزی در اوردن جدید کردن
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
forcing
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserts
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
force
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
inserting
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
insert
افزودن متن جدید درون کلمه یا جمله
development
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
up to d.
تمام شده تا تاریخ فعلی تازه جدید
developments
زمان لازم برای توسعه محصول جدید
forces
کد توکار که شروع صفحه جدید را نشان میدهد
application study
بررسی امکان کاربرد اقلام جدید اماد
I'm saving up for a new bike.
من برای یک دوچرخه جدید صرفه جویی می کنم.
to acclimatize/acclimatise
[British E]
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
abstract representation
[ترکیب معماری پست مدرنیسم و نوگرایی جدید]
proceed time
زمان لازم برای معرفی به پایگاه جدید
to become acclimatized
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
kaka
طوطی سبز زیتونی رنگ زلاند جدید
recombinant
موجود دارای صفات ارثی متشکل جدید
to acclimate
[American E]
to new circumstances
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
to acclimatize/acclimatise
[British E]
yourself
[به اوضاع شخصی جدید]
خو گرفتن
[جامعه شناسی]
ceding parry
کنار زدن حمله و سد کردن شمشیر حریف در خط جدید
technology
قرار دادن یک قطعه الکترونیکی جدید در تجارت یا صنعت
model
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
modeled
ساختن مدل کامپیوتری محصول جدید یا سیستم اقتصادی و..
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com