Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English
Persian
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
Other Matches
air ground operations
عملیات مشترک زمینی وهوایی
armed forces
مجموع نیروهای زمینی وهوایی و دریایی
air frieghting
بار غیر تاکتیکی هوایی عملیات مشترک زمینی وهوایی
army component
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات یکان زمینی شرکت کننده در عملیات مشترک قسمت زمینی
HyperTerminal
برنامه ارتباطی که در ویندوز وجود دارد و به کاربر امکان صدا کردن کامپیوتر راه دور از طریق مودم و فایلهای ارتباطی میدهد
unhealthiness
بداب وهوایی
air and naval gunfire
تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
ground liaison
گروه رابط زمینی در فرودگاه شکاریهاربط زمینی
bunged
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bunging
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bungs
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
bung
بخشی از طاق کوره گازی وهوایی
goldie lock
فرمان پست رادار زمینی به هواپیما دایر بر اینکه رادارکنترل زمینی هدایت هواپیمارا بعهده گرفته است
army landing forces
نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات اب خاکی نیروی زمینی پیاده شونده در ساحل
army commander
فرمانده نیروی زمینی شرکت کننده درعملیات فرمانده قسمت زمینی
hidden codes
کدهای پنهان
codes
کدهای مخفی
function codes
کدهای کار
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
ansi
کدهای استاندارد ANSI
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
ground signals
سیستم علایم بصری زمینی سیستم مخابره علایم زمینی مستقر در فرودگاه
yam
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
yams
سیب زمینی هندی سیب زمینی شیرین
army aircraft
هواپیمایی نیروی زمینی هواپیماهای نیروی زمینی
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
simultaneous
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
non printing codes
کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
false
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequences
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
inconsequence
بی ارتباطی
disconnectedness
بی ارتباطی
communication line
خط ارتباطی
tie line
خط ارتباطی
long distance line
خط ارتباطی
incorerence rency
بی ارتباطی
irrelation
بی ارتباطی
relationship therapy
درمان ارتباطی
communications terminal
ترمینالهای ارتباطی
networks
شبکه ارتباطی
trunk cable
کابل ارتباطی
communication link
اتثال ارتباطی
communication link
پیوند ارتباطی
network
شبکه ارتباطی
association pathway
گذرگاه ارتباطی
communication channel
کانال ارتباطی
telecommunication cable
کابل ارتباطی
long distance cable
کابل ارتباطی
communication circuit
مدار ارتباطی
association areas
مناطق ارتباطی
association neuron
نورون ارتباطی
association nuclei
هستههای ارتباطی
communication channels
وسایل ارتباطی
communication cable
کابل ارتباطی
communication channel
مجرای ارتباطی
communication channel
کانل ارتباطی
communication device
دستگاه ارتباطی
routes of communication
مسیرهای ارتباطی
communication network
شبکه ارتباطی
routes of communication
کانالهای ارتباطی
communication protocol
پروتکل ارتباطی
answer/originate
رسانه ارتباطی
communication interface
میانجی ارتباطی
communication system
نظام ارتباطی
receives
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
bands
مدار ارتباطی که سیگنال
band
مدار ارتباطی که سیگنال
frontal association area
منطقه ارتباطی پیشانی
receive
پذیرش داده از یک خط ارتباطی
line of communications
خطوط ارتباطی زمین
disrelation
عدم ارتباط بی ارتباطی
communication
مراوده وسایل ارتباطی
communication control character
کاراکتر کنترل ارتباطی
engineering circuit
کانال ارتباطی فنی
dedicated
خط ارتباطی برای کار خاص
crosstalk
واسط بین دو کابل ارتباطی یا کانال
answering
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
answers
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channel
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
path
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
paths
مسیر از یک نقط ه در شبکه ارتباطی به دیگری
channels
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
optical
سیستم ارتباطی با استفاده از فیبر نوری
connect
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
answered
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
telematics
واسط پردازش داده و وسایل ارتباطی
channeling
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
narrow band ISDN
نام دیگر سیستم ارتباطی ISDN
answer
پاسخ دادن به یک سیگنال و ایجاد یک خط ارتباطی
channelled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
connects
اتصال دو نقط ه مدار یا شبکه ارتباطی
channeled
خط ارتباطی برای حمل سیگنالهای داده
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
channelled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channels
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
readying
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readies
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
readied
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
output
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
ready
خط وط ارتباطی یا وسایلی که منتظر دستیابی داده است
link
مسیر ارتباطی یا کانال بین دو قطعه یا وسیله
holdup
بازگشت یا نگهداری یک مقدار یا خط ارتباطی یا بخشی از حافظه
analog
خط ارتباطی که خط وط آنالوگ مانند صوت را منتقل میکند
positive
سیگنال ارتباطی که صحت یک پیام را بیان میکند
channeling
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
outputs
کانال ارتباطی که خروجی را به رسانه جانبی می برد
channel
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
channeled
کانالهای ارتباطی که برای امور خاص هستند
landed a
زمینی
terrene
زمینی
agrarian
زمینی
predial or prae
زمینی
terraneous
زمینی
sub astral
زمینی
subaerial
رو زمینی
earthly
زمینی
sublunary
زمینی
terrestrial
زمینی
tumbling
زمینی
sublunar
زمینی
tellurian
زمینی
earth-bound
زمینی
territorial
زمینی
roamed
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
roaming
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
remotest
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
remote
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
analog
خط ارتباطی که خط وط سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل میکند
roams
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
connect
وضعیت یک مودم برای ارسال داده روی یک خط ارتباطی
bridged
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
interactive
ارتباط بین یک گروه از مردم با وسایل ارتباطی مختلف
remoter
ایستگاه ارتباطی که توسط کامپیوترمرکزی قابل کنترل است
roam
حرکت به آسانی ودرارتباط با فرستنده ارتباطی بی سیم بودن
analogue
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
analogue
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
bridges
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
adapter
وسیلهای که واسط CPU و یک یا چند کانال ارتباطی است
head
وسیله ارتباطی بین آنتن و شبکه کابل تلویزیونی
analogues
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند خط تلفن را منتقل می کنند
bridge
تط ابق اجزای ارتباطی تا اینکه قط ع برق با حداقل برسد
analogues
خط وط ارتباطی که سیگنالهای آنالوگ مانند صوت را منتقل می کنند
connects
وضعیت یک مودم برای ارسال داده روی یک خط ارتباطی
floor lamp
[American]
آباژور زمینی
potatoes
سیب زمینی
ground nut
بادام زمینی
hypogean
زیر زمینی
army
نیرو زمینی
standard lamp
[British]
آباژور زمینی
hypogeal
زیر زمینی
standard lamps
[British]
آباژورهای زمینی
ground forces
نیروهای زمینی
ground position
موقعیت زمینی
ground liaison
رابط زمینی
groundnut
بادام زمینی
groundnuts
بادام زمینی
hypogeous
زیر زمینی
suberranean
زیر زمینی
gulleys
دالان زمینی
monkey nut
بادام زمینی
potato
سیب زمینی
ground observation
دیدبانی زمینی
army forces
نیروهای زمینی
army general staff
ستادنیروی زمینی
tater
سیب زمینی
land mine
مین زمینی
praties
سیب زمینی
bonus pass
پاس زمینی
land combat
نبرد زمینی
mail gram
پست زمینی
land force n
نیروی زمینی
gully
دالان زمینی
land tail
بنه زمینی
overland mail
پست زمینی
perigee
حضیض زمینی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com