Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English
Persian
end gatherer
کسیکه اشغال پشم راجمع میکند
Other Matches
stripper
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
strippers
کسیکه چیزی راباریکه باریکه جدا میکند کسیکه رقص برهنه میکند
it takes much room
فضای زیادی را اشغال میکند
wonder worker
کسیکه معجزه میکند
watchers
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
watcher
کسیکه پاسداری و نظارت میکند
sweaters
کسیکه عرق میکند پلوور
fruitarian
کسیکه با میوه زندگی میکند .
symposiarch
کسیکه جلسهای را اداره میکند
symposiast
کسیکه در بزم شرکت میکند
lobbyist
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
sweater
کسیکه عرق میکند پلوور
lobbyists
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
griper
کسیکه مرتب شکایت میکند
falconers
کسیکه با شاهین شکار میکند
lobbyer
کسیکه در پارلمان تبلیغ میکند
falconer
کسیکه با شاهین شکار میکند
waxer
کسیکه موم مالی میکند
speller
کسیکه لغت را هجی میکند
He is saving his money.
پولهایش راجمع می کند
fanner
غربال یا اسبابی که اشغال وکاه را بوجاری میکند بادبزن
garreteer
کسیکه دراطاق زیرشیروانی زندگانی میکند
progress chaser
کسیکه برپیشرفت کار نظارت میکند
spoilsports
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
spoilsport
کسیکه بازی دیگران را خراب میکند
knobbler
کسیکه سنگ را ازگره صاف میکند
moonlighter
کسیکه بطور قاچاقی کار میکند
arsonist
کسیکه عمدا ایجاد حریق میکند
whitener
شییی یا کسیکه چیزی راسفید میکند
dragsman
لاروب :کسیکه رودخانه هارالاروبی میکند
air controlman
کسیکه حرکت هواپیما را کنترل میکند
colonists
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
lumberjacks
کسیکه الوار وتیر اره میکند
bedder
لله کسیکه بچه را خواب میکند
demonstrationist
کسیکه درنمایش هاوتظاهرات انبازی میکند
colonist
کسیکه درتاسیس مستعمرهای شرکت میکند
lumberjack
کسیکه الوار وتیر اره میکند
engrosser
کسیکه اسنادرابخط درشت پاکنویس میکند
wool stapler
کسیکه تجارت پشم خام میکند
jawsmith
کسیکه با محبت زیاد مردم فریبی میکند
foundationer
کسیکه ازدرامدبنگاه وقف شدهای زندگی میکند
gauger
کسیکه گنجایش چلیک وغیره رامعین میکند
lounger
کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
winnower
کسیکه باد افشانی میکند ماشین بوجاری
inlander
کسیکه درون کشور یا دورازمرز زندگی میکند
documentarian
کسیکه فیلم یا مطالب مستندی را تهیه میکند
circumnavigation
کسیکه دورگیتی یا اقلیمی کشتی رانی میکند
wine taster
کسیکه شراب را بوسیله چشیدن ازمایش میکند
disseisor
کسیکه دیگری را ازتصرف ملک خودمحروم میکند
quarterfinalist
کسیکه در مسابقه یک چهارم نهایی شرکت میکند
wire dancer
کسیکه که روی سیم میرقصد و بازی میکند
rigorist
کسیکه در قوانین مذهبی زیادسخت گیری ودقت میکند
paragraphist
کسیکه مطلب کوتاه برای روزنامه تهیه میکند
itemizer
کسیکه مقالات کوچک برای روزنامه تهیه میکند
wiseacre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
multitudinist
کسیکه توده مردم را بیشتر ازافراد رعایت میکند
swamper
ساکن مرداب کسیکه الوار را جمع اوری میکند
wise acre
کسیکه ادعای عقل میکند ولی نادان است
LSD
رقمی که محل سمت راست عدد را اشغال میکند و کمترین توان را دارد
occidentalist
کسیکه فرهنگ و اداب باختریان را جستجو میکند باختر شناس
private d.
کسیکه دست مزد گرفته درکارویژه ایی کاریا اگاهی میکند
impulsive
کسیکه از روی انگیزه انی وبدون فکر قبلی عمل میکند
thaumaturge
کسیکه که کارهای خارق العاده ومعجزه نما میکند خرق عادت کن
barker
پوست درخت کن کسیکه دم مغازه میایستد وبرای جنسی تبلیغ میکند
ultraist
کسیکه در مسائل دینی وسیاسی و مانند انها زیاده روی میکند
lamber
کسیکه میش را هنگام زاییدن توجه میکند میشی که درحال زاییدن است
untenable
اشغال نشدنی غیر قابل اشغال
mediaevalist
کسیکه هواخواه رسوم وعقایدقرنهای میانه است کسیکه اشنابتاریخ قرنهای
urbanite
کسیکه در شهر زندگی میکند شهر نشین
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
mail server
کامپیوتری که پستهای وارد شده در ذخیره میکند و به کاربر صحیح ارسال میکند و پست خروجی را ذخیره میکند و به مقصد درست روی اینترنت منتقل میکند
dump
نرم افزاری که اجرای برنامه را متوقف میکند وضعیت داده و برنامههای مربوطه را بررسی میکند و برنامه مجدداگ شروع میکند
repeater
وسیلهای درارتباطات که سیگنال دریافتی را مجدداگ تولید میکند وسپس ارسال میکند.که برای گسترش محدوده شبکه به کارمی رود.این دستگاه درلایه فیزیکی مدل شبکه DSI کار میکند
scraps
اشغال
busy
اشغال
busier
اشغال
dump
اشغال
trashing
اشغال
raff
اشغال
busiest
اشغال
occupation
اشغال
busies
اشغال
scrapping
اشغال
tots
اشغال
tot
اشغال
rubbish
اشغال
sliver
اشغال
scrap
اشغال
soilage
اشغال
occuration
اشغال
kitchen stuff
اشغال
busied
اشغال
riffraff
اشغال
paltry
اشغال
occupations
اشغال
scrapped
اشغال
litters
اشغال
slithered
اشغال
cultch
اشغال
pig's wash
اشغال
throw away
اشغال
waste
اشغال
offal
اشغال
wastes
اشغال
junk
اشغال
slithers
اشغال
slither
اشغال
littering
اشغال
slithering
اشغال
littered
اشغال
culch
اشغال
litter
اشغال
paultry
اشغال
swills
اشغال
refusing
اشغال
refused
اشغال
run-off
اشغال
swill
اشغال
run-offs
اشغال
trash
اشغال
swilled
اشغال
swilling
اشغال
occupancy
اشغال
garbage
اشغال
inhabitancy
اشغال
refuse
اشغال
draff
اشغال
refuses
اشغال
busying
اشغال
trashes
اشغال
run off
اشغال
trashed
اشغال
pages
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
paged
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
page
چاپگری که یک صفحه از متن را در حافظه مرتب میکند و در یک مرحله چاپ میکند.
controller
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
destructive cursor
نشانه گری که متنی را که روی آن حرکت میکند پاک میکند
controllers
را کنترل میکند یا ارسال داده را در شبکه محلی بررسی میکند
faulted
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
scsi
بیت ارسال داده را پشتیبانی میکند و وسایل را کنترل میکند
critical error
خطایی که پردازش کامپیوتر را با شکل مواجه میکند یا متوقف میکند
edited
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
fault
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
edit
کلیدی که تابعی را آغاز میکند که استفاده از ویرایشگر را ساده تر میکند
faults
برنامهای که وقوع خطا در سیستم را بررسی میکند و ذخیره میکند
million instructions per second
اندازه سرعت پردازنده که تعداد دستوراتی که در ثانیه اجرا میکند را مشخص میکند
slaves
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaving
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slaved
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
slave
بخشی از حافظه سریع که دادهای که CPU به سرعت دستیابی میکند را ذخیره میکند
postbyte
بایت داده که کد اصلی ای را بیان میکند که ثابت مورد استفاده را معرفی میکند
key
کلید خاص یا ترکیب کلیدها که فرآیندی را آغاز میکند یا برنامه ای را فعال میکند
Intel
بیتی استفاده میکند و تا چند مگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
Intel
بسیتی استفاده میکند تا چند گیگا بایت از RAM را آدرس دهی میکند
open
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
harder
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
opened
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
logic
مدار الکترونیکی یک عملوند منط قی اعمال میکند به سیگنال ورودی و خروجی تولید میکند
plotters
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
dat
درایو مکانیکی که داده را روی نواز DAT ضبط میکند و ازنوار بازیابی میکند
samplers
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
plotter
چاپگر با resolution بالا که از رسام تقلید میکند و رسمهای با reselution پایین ایجاد میکند
hardest
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
terminate and stay resident program
برنامهای که در حافظه اصلی خود را بار میکند و در صورت دریافت آنرا اجرا میکند
hard
یچی که یک سیگنال الکتریکی تولید میکند که CPU و تمام وسایل را تنظیم مجدد میکند
optimize
کامپایلری که کد ماشین را که تولید میکند آنالیز میکند و سرعت و کارایی آنرا افزایش میدهد
sampler
مدارالکترونیکی که الگوهای سیگنال را نگهداری میکند وآنها را برای آنالیزهای بعدی ذخیره میکند
uart
از ترمینال به حالت موازی استفاده میکند و سپس آنرا روی شبکه ارسال میکند
opens
برنامه کاربردی فایل روی دیسک را باز میکند و برای اجرا آماده میکند
wracked
اشغال گیر
rack
اشغال گیر
to fill up
اشغال کردن
busy signal
علامت اشغال
racked
اشغال گیر
slopped
اشغال خوری
wracks
اشغال گیر
racks
اشغال گیر
stinkpot
اشغال دان
dreg
ته نشین اشغال
tenure
نگهداری اشغال
occupancy
اشغال کننده
ashcans
اشغال دان
occupant
اشغال کننده
occupants
اشغال کننده
slop
اشغال خوری
slopping
اشغال خوری
indwell
اشغال کردن
to take up
اشغال کردن
wastes
اشغال زباله
vacant
اشغال نشده
waste
اشغال زباله
occupied
اشغال شده
grub street
اشغال گذرنویسندگان
garbage
اشغال خاکروبه
preoccupations
اشغال قبلی
pigwash
بساب اشغال
take up
اشغال کردن
seizures
اشغال هدف
seizure
اشغال هدف
occupation
اشغال تصرف
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com