English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English Persian
gob کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
gobs کلوخه مقدار بزرگ و زیاد
Other Matches
gleby دارای کلوخه زیاد
veinstone کلوخه فلزی کلوخه معدن دار سنگ فلز
mort مقدار زیاد
so much <idiom> مقدار زیاد
jillion مقدار زیاد
slather مقدار زیاد
vast مقدار زیاد
eyeful مقدار زیاد
an abundance of مقدار زیاد
tremendous مقدار زیاد
on a grand scale <adv.> به مقدار زیاد
barrelful مقدار خیلی زیاد
to increase [to, by] زیاد شدن [به مقدار]
piled مقدار زیاد کرک
pile مقدار زیاد کرک
slew : مقدار زیاد گروه
jorum محتویات قدح مقدار زیاد
give or take <idiom> از مقدار چیزی کم یا زیاد کردن
by far <idiom> با تفاوت زیاد،بزرگ
overpot در گلدان زیاد بزرگ کاشتن
biblical proportions به اندازه بسیار زیاد [بزرگ]
an overgrown ox گاو زیاد بزرگ شده
hyperventilation تنفس زیاد بطوریکه مقدار دی اکسید کربن در خون از مقدارعادی ان کمتر میشود و سبب تشنج سرگیجه و غش میگردد
relative humidity رطوبت نسبی [مقدار این رطوبت در فضای کارگاه بافت حائز اهمیت بوده و کم یا زیاد بودن آن اثر مستقیم بر کار بافنده می گذارد.]
clogs کلوخه
clog کلوخه
lump coke کک کلوخه
hunk کلوخه
nodule کلوخه
agglomerate کلوخه
nodules کلوخه
lumps کلوخه
lump کلوخه
lumped کلوخه
clogged کلوخه
sets 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
setting up 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
set 1-معادل قرار دادن یک متغییر با یک مقدار. 2-معین کردن مقدار یک پارامتر
lump coal ذغالسنگ کلوخه
lump lime اهک کلوخه
conglomerates کلوخه شده
conglomerate کلوخه شده
sinter کلوخه سازی
agglomeration کلوخه شدن
gangue کلوخه سنگ
incremental computer دادهای که اختلاف مقدار فعلی با مقدار اصلی را نشان میدهد
table استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabling استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tables استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
tabled استفاده از یک مقدار مشخص برای انتخاب یک ورودی در جدول که حاوی مقدار ثانوی است
ore معدنیات کلوخه معدنی
glomerate اختلاط کلوخه شده
aggregates کلوخه مصالح سنگی
limonite کلوخه اهن طبیعی
ores معدنیات کلوخه معدنی
aggregate کلوخه مصالح سنگی
lump ore سنگ معدن کلوخه
lump suger قند کلوخه یا قالبی یا خرده
lump sugar قند کلوخه یاقالبی یاخرد
magnetite کلوخه طبیعی اهن بفرمول
Senneh سنه [نام قدیم سنندج و از مراکز بزرگ تولید فرش در غرب ایران. گره فارسی به دلیل شباهت زیاد با گره فرش این ناحیه به گره سنه نیز معروف است.]
load call وسیلهای مملو از سیال برای ایجاد نیروهای زیاد با دقت زیاد
defaulting مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaulted مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
default مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
defaults مقدار از پیش تعیین شدهای که در صورتی که مقدار دیگری تعیین نشده باشد به کار می رود
compression ignition احتراق مخلوط سوخت و هوادر اثر دمای زیاد حاصل ازترکم و فشار زیاد در سیلندرموتور دیزل
paasche price index یعنی حاصلضرب قیمت و مقدار پایه بخش برحاصلضرب قیمت و مقدار درسال جاری
My grandparents are six feet under. <idiom> پدر بزرگ و مادر بزرگ من فوت و به خاک سپرده شده اند.
megalomania مرض بزرگ پنداری خویش جنون انجام کارهای بزرگ
museum piece آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
macropterous دارای بالهای دراز یا بزرگ بزرگ بال
fossil آدم پیر [پدر بزرگ ] [مادر بزرگ]
big game صید ماهیهای بزرگ حیوانات بزرگ شکاری
I didnt get much sleep. زیاد خوابم نبرد ( زیاد نخوابیدم)
dosages مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
dosage مقدار معینی از یک دارو مقدار دوز یک خوراک دارو
overbuild زیاد ساختمان کردن در بخشی از شهرکه زیاد دران ساختمان کرده اند
law of demand براساس قانون تقاضا مقدار تقاضای کالا باقیمت ان کالا رابطه معکوس دارد . هر چه قیمت کالا بالاتررود مقدار تقاضا برای کالاکمتر میشود
grandam مادر بزرگ ننه بزرگ
grandparent پدر بزرگ یا مادر بزرگ
so large چندان بزرگ بقدری بزرگ
grandparents پدر بزرگ یا مادر بزرگ
bandwidth در شبکه گسترده استفاده میشود و به کاربر اجازه هر مقدار ارسال اطلاعات میدهد و شبکه برای ارسال این مقدار اطلاعات تنظیم شده است
to hold somebody in great respect کسی را زیاد محترم داشتن [احترام زیاد گذاشتن به کسی]
cray نوعی کامپیوتر بسیار بزرگ شرکت سازنده کامپیوترهای بسیار بزرگ
retention money مقدار پولی که کارفرما جهت حسن انجام کار پیمانکار نگه میدارد واین مقدار درصدی ازکل قرارداد است که حسن انجام کار نامیده میشود
check total آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
checksum آن را اضافه میکند و مقدار اضافه شده را با مقدار ذخیره شده مقایسه میکند
surcharges زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
surcharge زیاد بار کردن تحمیل کردن زیاد پر کردن اضافه کردن
high speed با سرعت زیاد راندن با سرعت زیاد
spattering مقدار کم
percentage مقدار
sprinkling مقدار کم
percentages مقدار
quantum مقدار
single valued تک مقدار
valuing مقدار
volume discount مقدار
royalty tonnage مقدار
deals مقدار
deal مقدار
scantling مقدار
penny worth مقدار کم
spatter مقدار کم
spattered مقدار کم
spatters مقدار کم
size مقدار
sizes مقدار
sum مقدار
outturn مقدار
amounts مقدار
amounting مقدار
quantities مقدار
iso quant مقدار
quantity مقدار
amount مقدار
amounted مقدار
total مقدار
volumes مقدار
supping مقدار
supped مقدار
sup مقدار
volume مقدار
summa مقدار
value مقدار
sups مقدار
batch مقدار
dealt مقدار
what چه مقدار
batches مقدار
t value مقدار تی
mouthfuls مقدار
mouthful مقدار
extent حد مقدار
smidgen مقدار کم
values مقدار
magnitude مقدار
modicum مقدار کم
smidgin مقدار کم
measurment مقدار
truth table دو مقدار
soupcon مقدار کم
proportions شباهت مقدار
data value مقدار داده
nominal value مقدار اسمی
snatch گرفتن مقدار کم
in a way <idiom> به مقدار از چیزی
average value مقدار متوسط
dose مقدار دارو
dose مقدار مجاز
light value مقدار نور
quantity discount مقدار تخفیف
auxiliary value مقدار کومکی
trace element عنصر کم مقدار
value قدر مقدار
rotation مقدار چرخش یک شی
optimum value مقدار بهینه
constants مقدار ثابت
sufficient مقدار کافی
values قدر مقدار
parameters مقدار ثابت
snatching گرفتن مقدار کم
debit balance مقدار بدهکاری
snatches گرفتن مقدار کم
optimum مقدار مطلوب
snatched گرفتن مقدار کم
constant مقدار ثابت
resistance مقدار مقاومت
medium مقدار متوسط
infinite quantity مقدار بی نهایت
proportion شباهت مقدار
mediums مقدار متوسط
parameter مقدار ثابت
sign magnitude علامت و مقدار
eigenvalue مقدار مشخصه
threshold value مقدار استانه
content مقدار مندرجات
contenting مقدار مندرجات
mileage مقدار کیلومتر
mileage مقدار کارکردموتور
eigenvalue ویژه مقدار
moisture content مقدار تری
mean value مقدار متوسط
maximum value مقدار حداکثر
maximum ratings مقدار حداکثر
absolute value مقدار مطلق
mean value مقدار میانگین
expected value مقدار نظری
sign and magnitude علامت و مقدار
valuing قدر مقدار
shear value مقدار برش
true value مقدار حقیقی
electrical quantity مقدار الکتریسیته
voltaism مقدار ولتاژبرق
scalar value مقدار عددی
trace compounds ترکیبات کم مقدار
absorbancy مقدار جذب
absorbance مقدار جذب
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com