English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English Persian
They have come out with a new gimmick to attract customers . کلک جدیدی برای جلب مشتری پیدا کرده اند
Other Matches
canvasses مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassing مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvass مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
canvassed مشتری پیدا کردن یا دنبال سفارش رفتن
hash سیستم کدگذاری مشتق شده از کد ASCII که شماره کدها برای سه حرف اول افزوده می شوند تا عدد جدیدی برای کد hash بدست اید
if he has found it اگر ان را پیدا کرده باشد
burgers تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
burger تکهای گوشت سرخ کرده یاکباب کرده که برای تهیه ساندویچ بکارمیرود
Our company has some pecuniary difficulties . شرکت ما گرفتاریهای مالی پیدا کرده است
income velocity دفعاتی که پول برای خرید کالای کامل جدیدی خرج شود
one should not drop the pilot شخص نباید رایزنی راکه بدواطمینان پیدا کرده است رها کند
no show مسافری که جا برای خودمحفوظ کرده ولی برای سفرحاضر نمیشود
faults موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
faulted موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
fault موقعیتی که در آن سخت افزار یانرم افزار مشکلی پیدا کرده اند و خوب کار نمیکنند. مراجعه شود به ERROR/BUG
customized بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizes بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customises بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customised بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customizing بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customising بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
customize بهبود دادن به سیستم برای تط ابق با نیاز مشتری
knocked down کالاهایی که بصورت باز به مشتری داده میشود و خود مشتری انرانصب مینماید مانند مبلمان
dummies محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
dummy محصول کپی برای بررسی عکس العمل مشتری به طرح
charges forward هزینه هایی که بوسیله مشتری پرداخت خواهد شد مخارج حمل که بعد از تحویل کالا به مشتری از او دریافت میشود
mid user اپراتوری که اطلاعات مربوطه را از پایگاه داده ها دریافت میکند برای مشتری یا کاربر
scotland yard اداره مرکزی جدیدی برای شهربانی لندن در کناررود تایمز بنا شده است اداره جنایی که نام اختصاری ان cid میباشد نیز جزء این سازمان است
to get a meat for a bird برای مرغی جفت پیدا کردن
to seek somebody out جستجو برای پیدا کردن کسی
Can you find me a porter? آیا میتوانید برای من یک باربر پیدا کنید؟
to make friends [to make connections] رابطه پیدا کردن [با مردم برای هدفی]
to always find something to gripe about همیشه چیزی برای گله زدن پیدا کردن
grapnels لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
these room let well نمیتوانیم برای اطاقهایم اجاره نشین پیدا کنم
grapnel لنگر قلابدار برای پیدا کردن اشیای گم شده در اب
Can you find me a babysitter? آیا میتوانید برای من یک پرستار بچه پیدا کنید؟
clogged ink jet nozzles اشکالی که در یک چاپگر پرتاب مرکبی پیش می اید و مربوط به زمانی است که مرکب باهوا تماس پیدا کرده و خشک میشود که در اینصورت درداخل و اطراف دهانک جمع شده و باعث مسدود شدن سیستم میشود
to pick up somebody کسی را پیدا کردن [دوست دختر یا پسر یا یک نفر برای سکس]
first offender کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
first offenders کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
curve fitting روش ریاضی برای پیدا کردن یک فرمول که نمایشگرمجموعهای از نقاط داده میباشد
jardiniere جعبهای که گل دران سبز کرده و برای ارایش اطاق می گذارند
caveatemptor به معنی " بگذار مشتری حذرکند یا بگذار مشتری موافب باشد "
to t. a cusomer for goods کالای نسیه به مشتری دادن توگلایاردوی اعتباعجنس به مشتری دادن
DR DOS سیستم عاملی که Digital Resaerch برای IBM PC ایجاد کرده است
The singer and his staff commandeered the entire backstage area. خواننده و کارکنانش تمام پشت صحنه را برای خود اشغال کرده بودند.
gabion سبد استوانه شکل بدون ته که از خاک پر کرده و برای جان پناه بکار میبرند
assisting بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assists بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assisted بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
assist بازیگری که درکسب امتیازکمک کرده رساندن گوی به یار برای گل زدن در هاکی روی یخ
microsoft برنامهای که روی سرور ویندوز NT ماکرو سافت اجرا میشود و توابعی که برای تعویض نرم افزار مشتری در ویندوز به کار می رود
fractional T روش تقسیم فرفیت از خط ارتباطی T با نرخ مگابیت در ثانیه به کانالهای کوچکتر کیلوبایت در ثانیه که مناسب تر و ارزانتر برای استفاده مشتری هستند
scarf joint جایی که دو سر تیر رانیم ونیم کرده با هم جفت کرده باشند
away بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
swiss steak گوشت خرد کرده مخلوط با اردوچاشنی سرخ کرده
buffer فضای ذخیره سازی موقت برای وسیلهای که دادهای دریافت کرده ولی آماده پردازش نیست
step through عمل برنامه رفع خطا که برای را خط به خط اجرا میکند تا خطا را در هر لحظه پیدا کند
sense probe مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
To accord recognition to a new government. دولت جدیدی را برسمیت شناختن
confedration of states دولت جدیدی تشکیل نمیشود
plaiting [نوعی گیس بافی برای اتمام ریشه ها، در این روش که برای اتمام ریشه های فرش بکار می رود، جای آزاد گذاشتن نخ های چله آنرا بصورت اریبی دوتا دوتا یا بیشتر از لابلای یکدیگر رد کرده و نخ ها بسته به نظر آید.]
head-shrinkers کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinker کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
A new government wI'll take office . حکومت جدیدی سر کار خواهد آمد
branches جوانه زدن براه جدیدی رفتن
branch جوانه زدن براه جدیدی رفتن
I have a tooth abscess. دندانم ماده کرده ( چرک کرده )
searches 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
search 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searched 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
searchingly 1-کلمه یا عبارتی که باید در متن پیدا شود.2-فایل یا داده دیگری برای انتخاب رکوردهای مختلف در پایگاه داده ها
transvaluate سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
transvalue سنجیدن ارزش برحسب معیار جدیدی نوسنجیدن
Thats no news to me. این برایم خبر جدیدی نیست ( قبلا می دانستم )
rehashes بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehash بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
rehashed بحثهای قدیمی را دوباره بصورت جدیدی مطرح کردن
XNS پروتکل شبکه ساخت xerox که پایهای برای پروتکلهای شبکه Novell ipx ایجاد کرده است
editing run در پردازش دستهای برنامه ویرایش کننده داده را از نظردرستی فاهری بررسی کرده و هر گونه اشتباه را برای تصحیح و ارائه مجدد مشخص میکند
LRU الگوریتمی که صفحه حافظه که آخرین بار پیش از همه دستیابی شده است را پیدا میکند و پاک میکند تا فضای برای صفحات دیگر باز کند
formatter برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
least recently used algorithm الگوریتمی که صفحه حافظه که پیش از همه دستیابی شده بود را پیدا میکند و پاک میکند تا فضا برای صفحه بعد ایجاد شود
flexowriter علامت تجارتی نوعی ماشین ابتدایی که برای تولید نوارکاغذی منگنه شده از داده هایی که از یک صفحه کلیدوارد شده اند استفاده می کرده است
new deal روش سیاسی جدیدی که از دوران روزولت اعمال ان از طرف دولت ایالات متحده امریکا شروع شد
client side داده یا برنامهای روی کامپیوتر مشتری ونه روی سرور اجرا میشود مثلاگ یک برنامه java script روی جستجوگر و کاربر اجرا میشود و برنامه کربردی مشتری است یا داده ذخیره شده ریو دیسک سخت کابر است
touches وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
touch وسیله مسط ح که محل و چیزی که سطح آنرا لمس کرده است احساس میکند برای کنترل محل نشانه گر یا روشن و خاموش کردن وسیله
democratic comiteism سیستم کمیتهای دمکراتیک اصطلاحی است که لنین وتروتسکی و سایر نویسندگان کمونیست برای کمیسیون بازیهای سیستم دممراتیک وضع کرده اند و این نحوه عمل را از نقاط ضعف و عیوب دمکراسی می دانند
utopiannism اعتقاد به مدینه فاضله روش فکری افلاطون فرانسیس بیکن سر توماس مور و ..... که در اثار خودجامعهای با تاسیسات مطلوب و افراد بی عیب و درحد کمال مطلوب ایجاد و ان را به عنوان الگویی برای جوامع جهان معرفی کرده اند
declaratory statute قانون تاکیدی قانونی است که محتوی مطلب جدیدی نیست بلکه لازم الاجرابودن یک قانون سابق را تاکیدو تصریح میکند
buyer مشتری
vendee مشتری
vendees مشتری ها
shoppers مشتری ها
purchasers مشتری ها
buyers مشتری ها
shopper مشتری
purchaser مشتری
bargainee مشتری
clients مشتری
client مشتری
custom مشتری
account مشتری
vendee مشتری
patron مشتری
patrons مشتری
jupiter مشتری
purchasers مشتری
evening star مشتری
custom ic IC مشتری
customer مشتری
buyer مشتری
customers مشتری
purchaser مشتری
buyers مشتری
prospects مشتری احتمالی
John [American E] [prostitute's client] مشتری [فاحشه ای]
prospecting مشتری احتمالی
prospected مشتری احتمالی
Jove ستاره مشتری
chap مشتری مرد
prospect مشتری احتمالی
habitue مشتری مانوس
best gold تیری که نزدیک به نشان اصابت کرده تیری که نزدیک به مرکزهدف اصابت کرده باشد
accosted مشتری جلب کردن
tout مشتری جلب کردن
client server network شبکه خدمتگزار- مشتری
touts مشتری جلب کردن
touting مشتری جلب کردن
touted مشتری جلب کردن
accosts مشتری جلب کردن
catch phrase of catchline شعار جذب مشتری
jovian planets سیارههای مشتری مانند
customer service technician تکنسین سرویس مشتری
accost مشتری جلب کردن
charge account حساب بدهی مشتری
accosting مشتری جلب کردن
shop lifter دزد مشتری نما
patron مشتری یا ارباب رجوع
custom ROM مین نیاز مشتری
patrons مشتری یا ارباب رجوع
custom software نرم افزار مشتری
patronizes نگهداری کردن مشتری شدن
patronized نگهداری کردن مشتری شدن
patronize نگهداری کردن مشتری شدن
patronises نگهداری کردن مشتری شدن
patronised نگهداری کردن مشتری شدن
status enquiry پرسش درخصوص وضعیت مشتری
customers نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
customer نگهداری و تعمیر یک وسیله مشتری
patron-driven acquisition [PDA] [library] کسب بر طبق [درخواست] مشتری [کتابخانه]
deliverable state کالاهایی که در وضعیت تحویل به مشتری میباشند
customer ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
tramp steamer کشتی که به هرمحلی که مشتری بخواهدسفر میکند
customers ول نیاز ها و سفارشات و درخواستهای مشتری است
back order قسمتی از کالای مشتری که به علتی تحویل نشده
self selection انتخاب کالا توسط مشتری خود گزینی
asteroid سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
custom-built آنچه مخصوص یک مشتری ساخته شده است
asteroids سیارات صغارمابین مریخ و مشتری شهاب اسمانی
kiosk فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
cost absoption هزینهای که در قیمت تولید کالا منظورنمیشود و از مشتری دریافت نمیگردد
demo قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
tie-ins فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
cash-and-carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
tie in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
demonstration قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
demonstrations قطعهای در مغازه که به مشتری نحوه کار آن وسیله را نشان میدهد
cash and carry نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
cash-and-carries نحوه پرداختی که در ان مشتری مبلغ مربوطه راپرداخته و کالا را با خودمیبرد
tie-in فروش جنسی بشرط انکه مشتری کالای دیگری را هم بخرد
contango بهره دیرکرد تسلیم قرضه وسهام مهلت تحویل مبیع به مشتری
buyer's option to duble خیار مشتری در این که درصورت ترقی ارزش پول پیش از تسلیم مبیع
back end server کامپیوتر متصل به شبکه که امور مربوط به ایستگاههای کاری مشتری را انجام میدهد
caveatemptor اصطلاحی است که متضمن بیان حق مشتری درامتحان کردن و بررسی مبیع میباشد
visible پیدا
a rare bird کم پیدا
apparent پیدا
in a good light پیدا
prosilient پیدا
indiscernible able نا پیدا
phenomenal پیدا
phenomenally پیدا
visibility پیدا
axiomatical پیدا
marketing بررسی روشهای پخش و توزیع کالااز لحظه خروج از کارخانه تا رسیدن به دست مشتری
pragmatism مصلحت گرایی روش فکری منسوب به ویلیام جیمز امریکایی که درمقابل تعریفی که فلسفه مابعدالطبیعه از حقیقت میکند به این شرح " مطابقت ذهن با واقعیت خارجی "تعریف جدیدی وضع نموده است به این شکل " ان چه درعمل مفید افتد حقیقت است "
gains پیدا کردن
to pluck up one's heart دل پیدا کردن
turn up <idiom> پیدا شدن
to search out پیدا کردن
acquire پیدا کردن
spottable پیدا کردنی
to pick up پیدا کردن
exposure پیدا شدن
exposures پیدا شدن
gained پیدا کردن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com