Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 215 (13 milliseconds)
English
Persian
lateral control
کنترل جانبی
Search result with all words
handler
بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
handlers
بخشی از سیستم عامل یا برنامه که یک وسیله جانبی را کنترل میکند
basic
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
basics
توابع سیستم که واسط بین دستورات زبان سطح بال و وسایل جانبی سیستم هستند که ورودی و خروجی وسایل را کنترل می کنند و اغلب شامل کنترل صفخه کلید و صفحه نمایش و دیسک درایوها است
panel
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
panels
یچ ها که به اپراتور امکان کنترل عملیات کامپیوتر یا وسیله جانبی را میدهد
peripheral
مدیر و کنترل کننده وسیله ورودی /خروجی یا وسیله جانبی
peripheral
بخش کوتاه برنامه کامپیوتری که به کاربر امکان دستیابی و کنترل ساده وسیله جانبی میدهد
automatic trim
روش کنترل خودکار لغزش یاانحراف جانبی هواپیما ازروی مسیر
i/o
اتصالاتی که به داده و سیگنالهای کنترل امکان انتقال بین CPU و حافظه یا وسیله جانبی میدهد
i/o board
تخته مداری که ورودی وخروجیهای داده ها بین کامپیوتر و دستگاههای جانبی را کنترل میکند
peripheral controller
کنترل کننده جانبی
VL bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
VL local bus
مین کنترل مستقیم از طریق باس اصلی روی پردازنده اصلی و برقراری ارسال داده خیلی سریع بین حافظه اصلی و کارت جانبی بدون استفاده از پردازنده
Other Matches
expansion interface
حافظه جانبی وسایر دستگاههای جانبی رابه یک کامپیوتر اصلی اضافه کند
bells and whistles
خصوصیات جانبی و پیشرفته یک برنامه کاربردی یا وسیله جانبی
sidelap
بالههای جانبی هواپیما پوشش جانبی عکسها رویهم
cascade control
چندین واحد کنترل که هر یک دیگری را کنترل میکند, کنترل ابشاری
peripheral
مداری که امکان کار کامپیوتر با رسانه جانبی با کمک پورتهای سریال و موازی و سایر سیگنالهای تصدیق لازم برای واسط شدن بین وسیله جانبی
communication
بافری در گیرنده که به یک وسیله جانبی کند اجازه قبول داده از یک وسیله جانبی سریع میدهد بدون کم کردن سرعت
channelled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeled
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channel
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channeling
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
channels
واسط بین کامپیوتر مرکز و وسایل جانبی به همراه یک کانال که سیگنالهای وضعیت را از سایر وسایل جانبی دستور میکند
side effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
wait state
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
wait condition
1-وضعیت غیرفعال پردازنده که منتظر ورودی از وسیله جانبی است . 2-دستور خالی برای کاهش سرعت پردازنده تا حافظه یا رسانه جانبی کندتر به آن برسد
control point
نقطه کنترل اماد و حرکات نقطه کنترل ناوبری هوایی ودریایی نقطه کنترل عبور ومرور
power down
خاموش کردن یک کامپیوتر یادستگاه جانبی اقداماتی که به هنگام خرابی برق یا قطع عملیات ممکن است توسط کامپیوتر برای حفافت حالت پردازنده و جلوگیری ازخرابی ان یا دستگاههای جانبی متصل به ان به اجرادراید
by-effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
spillover effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
secondary effect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
fall-out
[side effect]
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
adverse reaction
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
byeffect
عوارض جانبی
[اثر جانبی]
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
side spray
بسکهای جانبی گلوله ترکشهای جانبی گلوله
task
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
tasks
نرم افزار سیستم که کنترل و اختصاص منابع به برنامه ها را کنترل میکند
token
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
tokens
بسته کنترل بین ایستگاههای کاری برای کنترل دستیابی به شبکه
electronic
مراجعه به چیزی که توسط جریان الکتریکی کنترل میشود یا کنترل میکند
apt
زبان برنامه سازی برای کنترل ماشینهای کنترل عددی
processor
پردازندهای که ارتباطات دادهای از قبیل DAM و توابع کنترل خطا را کنترل میکند
control panel
صفحه کنترل قسمتی از کنسول کنترل کامپیوتر که حاوی کنترلهای دستی است
executive
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
control and reporting center
تیم کنترل و ارزیابی نتایج خسارات وارده به منطقه مرکز کنترل و گزارش هوایی
executives
دستوری که برای کنترل و اجرای برنامه ها تحت کنترل سیستم عامل به کار می رود
loops
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
looped
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
real time
سیستم عاملی که برا ی کنترل سیستمهای بلادرنگ یا کنترل فرآیند طراحی شده است
loop
عمل کنترل کامپیوتر که داده از خروجی وسیله کنترلی به حلقه کنترل برمی گردد
radio control
کنترل رادیویی کنترل شونده بوسیله امواج بی سیم
circulation control
کنترل جریان اب کنترل چرخش و یاگردش کالاها یا پول
rolleron
کنترل پروازی که به عنوان کنترل اولیه و اصلی درموشکهای دارای بال شعاعی بکار رود
flexible
کنترل شمارش کامپیوتری یا کنترل ماشین با کامپیوتر
IRQ
سیگنال ارسالی به CPU برای به تعویق انداختن پردازش عادی به طور موقت و کنترل انتقال به تابع کنترل وقفه
controlling
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
inventory control
کنترل ذخایرموجودی انبار کنترل دارایی
control
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
controls
سیستم کنترل شبکه دستگیره کنترل
flank observation
دیدبانی جانبی دیدبانی از دیدگاه جانبی
ctrl
کلید کنترل یا کلیدی روی ترمینال کامپیوتر که در صورت انتخاب شدن یک حرف کنترل به کامپیوتر می فرستد
apt
یک سیستم برنامه نویسی که کاربردهای کنترل عددی برای کنترل برنامه ریزی شده اعمال ماشین استفاده میشود
control sheet
صفحه کنترل چارت کنترل
control statement
حکم کنترل دستور کنترل
block plot
صفحه کنترل عکسهای هوایی قائم صفحه کنترل موزاییکهای برجسته بینی
control stick
سیستم کنترل هواپیما بااستفاده از دسته دنده سیستم کنترل دستی
controlled fragmentation
مهمات با ترکش کنترل شده گسترش کنترل شده ترکشها
tactical air controler
افسر کنترل عملیات هوایی مسئول مرکز کنترل هوایی
subroutine
تعداد دستورات کامپیوتر در برنامه که در زمان فراخوانی می شوند و تا خاتمه کنترل می شوند و پس از فراخوانی کنترل به دستور بعدی می رود
goldie
علامت درگیر شدن سیستم کنترل پرواز خودکار و پرتاب بمب خودکار هواپیما با هدف و انتظار هواپیما برای دریافت فرمان کنترل از زمین
climb mode
روش کنترل صعود هواپیما وضعیت کنترل صعود
remote control
کنترل ازراه دور کنترل بی سیم از راه دور
control officer
افسر کنترل ستون موتوری افسر کنترل کننده
simple network management protocol
سیستم مدیریت شبکه که نحوه ارسال داده وضعیت از گرههای کنترل به ایستگاه کنترل را بیان میکند. SNNP قادر به کارترون با هر نوع شبکه سخت افزار یا نرم افزار به صورت مجازی است
anti-
ماده کائوچویی خاص برای عبور بار الکتریکی ایستا به یک زمین الکتریکی . یک اپراتور ماده را پیش از کنترل اعضای الکترونیکی حساس که ممکن است در اثر الکتریسیته ساکن آسیب ببیند کنترل میکند
go around mode
روش کنترل مخصوص کندن هواپیما از زمین روش کنترل صعود هواپیما
quality control tests
ازمایش کنترل کیفیت بازرسی کنترل کیفیت
flight control
دستگاه کنترل پرواز هواپیما کنترل هواپیما
sidelong
جانبی
bilateral
دو جانبی
laterad
جانبی
secondary effect
اثر جانبی
lateral
جانبی
adverse reaction
اثر جانبی
accessory
جانبی
contour line
خط جانبی
by-effect
اثر جانبی
byeffect
اثر جانبی
spillover effect
اثر جانبی
fall-out
[side effect]
اثر جانبی
airlift control element
عنصر کنترل ترابری هوایی عنصر کنترل حمل و نقل هوایی
custody
مسئولیت کنترل و انتقال ودسترسی به جنگ افزارها مسئولیت حفافت و کنترل جنگ افزارها و اسناد انها
side-effects
اثر جانبی
side-effect
اثر جانبی
peripheral
دستگاه جانبی
by-effects
آثار جانبی
side-effects
نتیجه جانبی
byeffects
آثار جانبی
sideways sum
مجموع جانبی
secondary effects
آثار جانبی
side-effect
نتیجه جانبی
side effect
نتیجه جانبی
lateral inversion
معکوس جانبی
lateral load
بار جانبی
lateral pressure
فشار جانبی
lateral shifts
تغییرات جانبی
lateral shifts
حرکت جانبی
lateral surface
سطح جانبی
lateral yield
له شدگی جانبی
aisles
جانبی صحن
aisle
جانبی صحن
oblique fire
اتش جانبی
accessory
وسیله جانبی
marginal bund
خاکریز جانبی
lateral fissure
شیار جانبی
laterality
برتری جانبی
lateral dominance
برتری جانبی
side effect
اثر جانبی
dorsolateral
پشتی و جانبی
input/output
وسیله جانبی
side effects
آثار جانبی
trilaterality
حالت سه جانبی
peripherals
دستگاههای جانبی
cross wind
باد جانبی
spillover effects
آثار جانبی
lateral buckling
کمانکش جانبی
ventrolateral
بطنی و جانبی
lateral dispersion
پراکندگی جانبی
wing wall
دیواره جانبی
auxiliary equipment
تجهیزات جانبی
ancillary equipment
وسیله جانبی
side view
نمای جانبی
side reaction
واکنش جانبی
side group
گروه جانبی
side circuit
مدار جانبی
adverse reactions
اثرهای جانبی
by-effect
نتیجه جانبی
secondary effect
نتیجه جانبی
ancillary equipment
تجهیزات جانبی
adverse reaction
نتیجه جانبی
flank speed
سرعت جانبی
end gable
نمای جانبی
sideband
باندهای جانبی
sidelooking airborne radar
رادار جانبی
spillover effect
نتیجه جانبی
by-effects
اثرهای جانبی
side chain
زنجیر جانبی
spillover effects
اثرهای جانبی
side friction
اصطکاک جانبی
fall-out
[side effect]
نتیجه جانبی
i/o
وسیله جانبی
side effects
اثرهای جانبی
device
وسیله جانبی
adverse reactions
آثار جانبی
unit
وسیله جانبی
byeffect
نتیجه جانبی
byeffects
اثرهای جانبی
devices
وسیله جانبی
secondary effects
اثرهای جانبی
byeffect
عوارض جانبی
units
وسیله جانبی
lateral magnifying power
درشت نمایی جانبی
crab
حرکت جانبی ناو
sides way
تغییر مکان جانبی
girthed area
سطح جانبی
[ریاضی]
sidelobe
بیم جانبی رادار
miniperipheral
دستگاه جانبی کوچک
notch piers
پایههای جانبی سرریز
lateral support
تکیه گاه جانبی
lateral-adjustment lever
سطح تنظیم جانبی
sidelooking airborne radar
رادار با دید جانبی
side tone
صدای جانبی گوشی
ventrolateral
درقسمت جانبی شکم
diaschisis
کارکرد پریشی جانبی
side chain substitution
استخلاف در زنجیر جانبی
peripheral equipment operator
متصدی تجهیزات جانبی
processor
پردازنده جانبی مخصوص
crabs
حرکت جانبی ناو
side effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip
زاویه انحراف جانبی
side-effect
اثرجانبی نتیجه جانبی
angle of sideslip
زاویه لغزش جانبی
lateral and sway bracing
حرکات جانبی و نوسانی
side-effects
اثرجانبی نتیجه جانبی
sculpture in the round
پیکره سازی همه جانبی
side overlap
پوشش جانبی عکس هوایی
lateral strain
تغییر شکل نسبی جانبی
sidepiece
قطعه کناری بخش جانبی
vestigial sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
asymmetrical sideband transmission
پخش باند جانبی مانده
profile
برش عمودی تصویر جانبی
profiled
برش عمودی تصویر جانبی
profiles
برش عمودی تصویر جانبی
profiling
برش عمودی تصویر جانبی
transverse process
زائده جانبی ستون فقرات
sub-
کد شناسایی وسیله جانبی برای دستیابی به آن
sbc
RA و رابط دستگاه جانبی RO ,Computer SmallBusiness
shorter
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
shortest
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
sidelobe
ستونهای جانبی انرژی انتن رادار
processor
پردازندهای که از حافظه جانبی استفاده میکند
lateral gain
پوشش جانبی زمین درعکاسی هوایی
short
تخته جانبی که از حد معمول کوتاهتر است
failures
خرابی وسیله ناشی از اثرات جانبی
lateral deflection of beam
تغییر شکل فرعی یا جانبی تیر
interrupt
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupting
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
interrupts
حق تقدم منتسب به وقفه از وسیله جانبی
polled
بیان وضعیت وسیله جانبی در شبکه
B:
بیان کننده دیسک درایو جانبی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com