Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English
Persian
end group
گروه انتهایی
Other Matches
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
terminable
انتهایی
terminative
انتهایی
distal
انتهایی
extreme
انتهایی
terminals
انتهایی
terminal
انتهایی
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
sagging
تنش انتهایی
end office
دفتر انتهایی
carboxyl terminus
کربوکسیل انتهایی
end plate
صفحه انتهایی
end organ
اندام انتهایی
end link
حلقه انتهایی
end distortion
اعوجاج انتهایی
end bulb
جسمک انتهایی
butt rib
تیغه انتهایی
acrospore
هاگ انتهایی
foot score line
خط امتیاز انتهایی
end brush
تارهای انتهایی
half-figure
پیکره انتهایی
tail end
قسمت انتهایی
end value
ارزش انتهایی
finish
تماس انتهایی
extreme values
مقادیر انتهایی
amine terminus
امین انتهایی
preterminal
پیش انتهایی
finishes
تماس انتهایی
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
terminal amino acid
آمینو اسید انتهایی
acromegalia
درشتی اندامهای انتهایی
n terminal amino acid
امینو اسید -N انتهایی
acromegaly
درشتی اندامهای انتهایی
base line end station
ایستگاه انتهایی خط مبنا
acroan
بی حسی اندامهای انتهایی
tailpipe
لوله انتهایی اگزوز
acrocyanosis
کبودی اندامهای انتهایی
acroparesthesia
نابهنجاری بساوشی دراندامهای انتهایی
acroesthesia
افزایش حساسیت اعضای انتهایی
toes
گوشه انتهایی قنداق تفنگ
manus
دست حیوان قسمت انتهایی
toe
گوشه انتهایی قنداق تفنگ
end zone
منطقه 09 متری بین خط دروازه و خط انتهایی
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
curved weft
[انتهای نخ پودی که به زیر تارهای انتهایی خم شده و محکم می گردد.]
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
pingpong
جایگرینی دو یا چند دستگاه ذخیره بنحوی که که پردازش بتواند روی یک مجموعه فایل انتهایی صورت گیرد
managers
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
manager
نرم افزار انتهایی مط لوب برای کاربر که امکان دستیابی راحت به دستورات سیستم عامل میدهد
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
terminals
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
terminal
سکوی نظامی بارانداز نظامی انتهایی نهایی
aft
قسمت انتهایی هواپیما بطرف عقب هواپیما
host
گروه
cluster bomb
گروه
cluster
گروه
cluster bombs
گروه
hosted
گروه
hosting
گروه
hosts
گروه
herding
گروه
platoon
گروه
herded
گروه
clusters
گروه
teams
گروه
clique
گروه
cliques
گروه
shoal
گروه
folk
گروه
folks
گروه
mass
گروه
herds
گروه
masses
گروه
shoals
گروه
massing
گروه
team
گروه
platoons
گروه
flock
گروه
gang
گروه
gangs
گروه
congregations
گروه
congregation
گروه
bunch
گروه
bunched
گروه
bunches
گروه
bunching
گروه
covey
گروه
swarm
گروه
swarmed
گروه
swarms
گروه
squad
گروه
many
گروه
concourse
گروه
concourses
گروه
flocked
گروه
flocking
گروه
flocks
گروه
throng
گروه
thronged
گروه
thronging
گروه
throngs
گروه
fry
گروه
frying
گروه
g , series
گروه ژ
herd
گروه
attack group
گروه تک
assembly
گروه
multitudes
گروه
multitude
گروه
parcel
گروه
parcels
گروه
squads
گروه
school
گروه
group
گروه
groups
گروه
crowds
گروه
crowd
گروه
company
گروه
special interest group
گروه
lot
گروه
ring
گروه
bevy
گروه
cohort
گروه
schools
گروه
cohorts
گروه
t group
گروه T
companies
گروه
fries
گروه
batch
گروه
ensign
گروه
sets
گروه
batches
گروه
trooping
گروه
party
گروه
set
گروه
setting up
گروه
corps
گروه
troop
گروه
trooped
گروه
ensigns
گروه
class of suplies
گروه کالاها
shop stewards
رئیس گروه
adverbial group
گروه قیدی
diaconate
گروه شماسان
In groups. In batches.
دسته دسته ( گروه گروه )
flying squads
گروه تندکنش
chevroner
فرمانده گروه
captain of the forecastle
سر گروه لنگر
center
گروه مرکزی
shop steward
رئیس گروه
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
control group
گروه گواه
contact party
گروه تماس
commutative group
گروه جابجاپذیر
criterion group
گروه ملاک
command group
گروه فرماندهی
commonwealth of letters
گروه نویسندگاه
devitry
گروه دیوان
coacting group
گروه همکار
paratroops
گروه چترباز
search parties
گروه پیگرد
closed group
گروه بسته
search party
گروه پیگرد
device cluster
گروه دستگاه
camp color party
گروه پرچم
diad
گروه دو عضوی
amino group
گروه امینی
armor group
گروه زرهی
army group
گروه ارتش
artillery group
گروه توپخانه
attack group
گروه تک به ساحل
alkyl group
گروه الکیلی
alkyl group
گروه الکیل
advance party
گروه پیشرو
advance point
گروه نوک
air group
گروه هوایی
carbonyl group
گروه کربونیل
basic unit assembly group
گروه ساختمانی
battery of wells
گروه چاهها
work team
گروه کار
bridged group
گروه پل شده
bridging group
گروه پل شده
budget comittee
گروه بودجه
cable party
گروه لنگر
boatswain's party
گروه ملوان
bit stream
گروه بیتی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com