English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
supply party گروه تدارکات
Other Matches
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
supplied تدارکات
supply تدارکات
munitions تدارکات
supplies تدارکات
supplying تدارکات
provisions تدارکات
loose issue تدارکات روباز
supplied تدارکات ملزومات
supply تدارکات ملزومات
accompanying supplies تدارکات همراه
supplying تدارکات ملزومات
follow up تدارکات پشتیبان
level of supply سطح تدارکات
marriage preparations تدارکات عروسی
supply officer افسر تدارکات
unit supply تدارکات یکانی
supply support پشتیبانی تدارکات
general supplies تدارکات عمومی
warlike preparations تدارکات جنگی
unit supply تدارکات یکان
supply point نقطه تدارکات
supply route خط تدارکات راه اماد
main supply route راه اصلی تدارکات
logistic route مسیرهای لجستیکی تدارکات
deteriorating supplies تدارکات فاسد شدنی
replenishment تجدید تدارکات وسوخت
general issue تدارکات عمومی ارتش
aerial supply تدارکات از راه هوا
supply control کنترل تدارکات اعتبار امادی
underway replenishment تجدید تدارکات در مسیر حرکت
provision اذوقه تدارکات وسایل لازم
logistics مبحث تدارکات لشکر کشی
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
off the shelf تدارکات اماده برای توزیع و تحویل
loose issue تدارکات خارج شده از بسته بندی
underway replenishment تجدید سوخت و تدارکات درحال حرکت
chandler فردی که تدارکات کشتی راانجام میدهد
munition تدارکات جنگ افزار تهیه کردن
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
principals قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
principal قسمت یا سرویس نظامی لاحق از نظر اماد و تدارکات
vertical replenishment تجدید تدارکات از راه هوا صعود و فرود عمودی
passing action عملیات رد و بدل کردن کالا وتدارکات مبادله تدارکات
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
routing identifier نوعی رمز سه کلمهای که برای شناسایی سیستمهای توزیع و تدارکات به کار می رود
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
free drop پرتاب وسایل و تدارکات بدون چتر پرتاب ازاد
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
gl مخفف issue generalملزومات ارتش تدارکات ارتش
provision center مرکز تدارکات مرکز توزیع اماد
resupply تجدید اماد تجدید تدارکات
block shipment ارسال تدارکات به طور یکجا ارسال اماد به طور قوال
cluster bomb گروه
hosted گروه
host گروه
cluster گروه
ensign گروه
ensigns گروه
clique گروه
folks گروه
batches گروه
clusters گروه
mass گروه
folk گروه
masses گروه
team گروه
shoals گروه
cluster bombs گروه
teams گروه
shoal گروه
cliques گروه
massing گروه
hosting گروه
herds گروه
squads گروه
squad گروه
swarms گروه
swarmed گروه
swarm گروه
covey گروه
bunching گروه
congregation گروه
congregations گروه
herding گروه
herded گروه
herd گروه
attack group گروه تک
multitudes گروه
multitude گروه
concourses گروه
concourse گروه
many گروه
bunches گروه
bunched گروه
bunch گروه
thronging گروه
thronged گروه
throng گروه
flocks گروه
gang گروه
flocking گروه
flocked گروه
flock گروه
platoons گروه
throngs گروه
fries گروه
gangs گروه
g , series گروه ژ
parcels گروه
parcel گروه
assembly گروه
frying گروه
fry گروه
platoon گروه
batch گروه
special interest group گروه
group گروه
groups گروه
cohorts گروه
cohort گروه
ring گروه
sets گروه
crowds گروه
crowd گروه
company گروه
companies گروه
bevy گروه
t group گروه T
troop گروه
schools گروه
trooped گروه
trooping گروه
corps گروه
setting up گروه
party گروه
set گروه
hosts گروه
lot گروه
school گروه
commonwealth of letters گروه نویسندگاه
In groups. In batches. دسته دسته ( گروه گروه )
command group گروه فرماندهی
class of suplies گروه کالاها
work team گروه کار
coacting group گروه همکار
closed group گروه بسته
mass squad گروه توده
adverbial group گروه قیدی
device cluster گروه دستگاه
flying squads گروه تندکنش
flying squads گروه تندواکنش
flying squads گروه ضربت
devitry گروه دیوان
diaconate گروه شماسان
diad گروه دو عضوی
disk pack گروه بسته
paratroops گروه چترباز
search parties گروه پیگرد
commutative group گروه جابجاپذیر
shop stewards رئیس گروه
contact party گروه تماس
shop steward رئیس گروه
criterion group گروه ملاک
control group گروه گواه
coordinated group گروه کوئوردینانسی
search party گروه پیگرد
duty hands گروه نگهبانان
advance party گروه پیشرو
army group گروه ارتش
acidic group گروه اسیدی
artillery group گروه توپخانه
attack group گروه تک به ساحل
basic unit assembly group گروه ساختمانی
battery of wells گروه چاهها
battle group گروه نبرد
armor group گروه زرهی
advance point گروه نوک
air group گروه هوایی
alkyl group گروه الکیل
alkyl group گروه الکیلی
amino group گروه امینی
billeting party گروه یورتچی
choir گروه خوانندگان
cable party گروه لنگر
camp color party گروه پرچم
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com