Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (14 milliseconds)
English
Persian
pack
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs
گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
Other Matches
forays
پیشتاز لشگر گروه یورتچی
foray
پیشتاز لشگر گروه یورتچی
mauling
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
maul
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauled
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
mauls
گروه مهاجمان ومدافعان اطراف توپ
beach group
گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups
گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party
گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet
گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component
بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing
یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party
گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
countervailing power
قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
task force
گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion
ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
amphibious task group
گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group
گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
stables
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable
گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes
گروه بیشمار گروه
horde
گروه بیشمار گروه
nucleofuge
گروه ترک کننده
feeding group
گروه تغذیه کننده
leaving group
گروه ترک کننده
user group
گروه استفاده کننده
deactivating group
گروه کم کننده فعالیت
computer users group
گروه استفاده کننده کامپیوتر
activating effect of functional group
گروه زیاد کننده فعالیت
battery of tests
گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
fleet
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
fleets
گروه قایقهای شرکت کننده درمسابقه
area coordination group
گروه هماهنگ کننده عملیات منطقه
diastereotopic group
گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
choire-enclosure
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
choir-screen
[دیواره یا نرده ی جدا کننده ی گروه همسرایان از بقیه ی قسمت های کلیسا]
teams
گروه
hosts
گروه
ensigns
گروه
ensign
گروه
flock
گروه
squads
گروه
cluster
گروه
team
گروه
swarm
گروه
cluster bomb
گروه
folk
گروه
host
گروه
assembly
گروه
squad
گروه
clusters
گروه
t group
گروه T
swarms
گروه
hosted
گروه
hosting
گروه
cluster bombs
گروه
covey
گروه
company
گروه
gang
گروه
gangs
گروه
sets
گروه
set
گروه
folks
گروه
setting up
گروه
mass
گروه
corps
گروه
multitudes
گروه
companies
گروه
parcel
گروه
crowd
گروه
special interest group
گروه
crowds
گروه
parcels
گروه
multitude
گروه
shoals
گروه
shoal
گروه
g , series
گروه ژ
bunch
گروه
bunched
گروه
bunches
گروه
bunching
گروه
cliques
گروه
massing
گروه
lot
گروه
herd
گروه
herded
گروه
bevy
گروه
herding
گروه
herds
گروه
masses
گروه
clique
گروه
trooped
گروه
fries
گروه
platoon
گروه
thronging
گروه
throngs
گروه
many
گروه
group
گروه
ring
گروه
congregations
گروه
trooping
گروه
school
گروه
schools
گروه
party
گروه
congregation
گروه
thronged
گروه
troop
گروه
attack group
گروه تک
throng
گروه
platoons
گروه
cohorts
گروه
flocks
گروه
concourse
گروه
batch
گروه
groups
گروه
batches
گروه
flocking
گروه
flocked
گروه
concourses
گروه
fry
گروه
swarmed
گروه
frying
گروه
cohort
گروه
boarding party
گروه پژوهش
army
سپاه گروه
functional group
گروه عاملی
quire
گروه کر
[موسیقی]
formal group
گروه رسمی
armies
سپاه گروه
GEAM
گروه معماری
crisis team
گروه ضد بحران
nonary
گروه نه تایی
group
گروه رزمی
boarding parties
گروه پژوهش
age groups
گروه سالخور
choir
گروه خوانندگان
groupings
گروه بندی
group therapy
گروه درمانی
working party
گروه کار
end group
گروه انتهایی
encounter group
گروه رویارویی
quaternary
گروه چهارچیز
dyad
گروه دو عضوی
duty hands
گروه نگهبانان
working parties
گروه کار
minority group
گروه اقلیت
pressure groups
گروه فشار
pressure group
گروه فشار
trilogy
گروه سه تایی
trilogies
گروه سه تایی
membership group
گروه عضویت
social
گروه دوست
user group
گروه کاربران
acorns
گروه امادجلو
age groups
گروه سنی
grouping
گروه بندی
age group
گروه سالخور
age group
گروه سنی
natural group
گروه طبیعی
multitudinously
با گروه بسیار
group of targets
گروه هدفها
coordinated group
گروه کوئوردینانسی
heaps
انبوه گروه
supply party
گروه تدارکات
heaping
انبوه گروه
heap
انبوه گروه
experimental group
گروه ازمایشی
standardization group
گروه معیاریابی
marginal group
گروه حاشیهای
sections
گروه دایره
workgroup
گروه کاری
infinite group
گروه نامتناهی
adverbial group
گروه قیدی
group separator
جداساز گروه
open group
گروه باز
In groups. In batches.
دسته دسته ( گروه گروه )
occupational family
گروه شغلی
knightage
گروه سلحشوران
group of targets
گروه اماجها
group mark
علامت گروه
landing party
گروه اب خاکی
flying squads
گروه تندکنش
flying squads
گروه تندواکنش
peasntry
گروه دهقانان
flying squads
گروه ضربت
group mark
نشان گروه
flying squad
گروه تندکنش
groupware
گروه ابزار
stick
گروه پرنده
shop stewards
رئیس گروه
we group
گروه خودی
thiocarbonyl group
گروه تیوکربونیل
shop steward
رئیس گروه
out group
برون گروه
search party
گروه پیگرد
search parties
گروه پیگرد
paratroops
گروه چترباز
in group
گروه خودی
hydrogxyl group
گروه هیدروکسیل
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com