English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (10 milliseconds)
English Persian
artillery group گروه توپخانه
gunner's party گروه توپخانه
Other Matches
pack artillery توپخانه محمول با دواب توپخانه محمول توپخانه کوهستانی
pack گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
packs گروه تعقیب کننده پیشتاز گروه تازیها گروه مهاجمان در تجمع
naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی اتش توپخانه دریایی
fire capabilities چارت امکان تیر توپخانه نمودار امکان تیر یکانهای توپخانه
beach group گروه خدمات بارانداز ساحلی گروه پیشرو یا یورتچی دریایی
commodity groups گروه اقلام مشابه لجستیکی گروه کالاهای مصرفی
beach party گروه ساحلی گروه شناسایی اسکله یا ساحل
civil reserve air fleet گروه هواپیماهای احتیاط کشوری گروه هواپیماهای غیرنظامی که در موقع جنگ مورد استفاده قرار می گیرند
task component بخشی از یک ناوگان یا گروه رزمی یا گروه ماموریت که برای یک ماموریت مخصوص تشکیل شده است
framing یک فرایند ارتباطات که تعیین میکند کدام گروه از بیتهاتشکیل یک کاراکتر را میدهدو کدام گروه کاراکترها یک پیام را نمایش میدهد
clean up party گروه مسئول نظافت محل اقامت افراد گروه مسئول رفت و روب
spotting board طرح تیر توپخانه دریایی طرح تنظیم تیر توپخانه دریایی
task force گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
countervailing power قدرت یک گروه که در واکنش به قدرت گروه دیگر بوجود می اید
task forces گروه رزمی مشترک امفی بی گروه رزمی موقت زمینی
kaldor criterion ضابطهای که براساس ان هرگونه تغییر ازنظر اجتمائی مطلوب یا مفیداست مشروط برانکه میزان نفع گروه منتفع شونده ازمیزان گروه متضررشونده بیشتر باشد . این ضابطه اولین بار بوسیله اقتصاددان امریکائی
gunnery توپخانه
ordnance توپخانه
ordnace توپخانه
artillery توپخانه
amphibious task group گروه ماموریت اب خاکی گروه رزمی موقت اب خاکی
landing group گروه پیاده شونده به ساحل گروه پیاده شدن
armored artillery توپخانه زرهدار
light artillery توپخانه سبک
artillery ammunition مهمات توپخانه
artillery branch رسته توپخانه
artillerist متخصص توپخانه
army artillery توپخانه ارتش
armored artillery توپخانه زرهی
artillery mount قنداق توپخانه
artillery mount سکوی توپخانه
towed artillery توپخانه کششی
corps artillery توپخانه سپاه
antitank artillery توپخانه ضد تانک
artillery battalion گردان توپخانه
artillery brigade تیپ توپخانه
division artillery توپخانه لشگر
turret برج توپخانه
anti aircraft artillery توپخانه ضد هوایی
turrets برج توپخانه
coastal artillery توپخانه ساحلی
artillery corps قسمت توپخانه
artillery corps رسته توپخانه
medium artillery توپخانه متوسط
division artillery توپخانه لشگری
self propelled توپخانه خودکششی
flak توپخانه ضد هوایی
battering train توپخانه محاصره
heavy artillery توپخانه سنگین
artillery رسته توپخانه
artillery annex پیوست توپخانه
artillery توپخانه صحرایی
gunner جمعی توپخانه
gunners جمعی توپخانه
gunnery توپخانه دریایی
hostile artillery توپخانه دشمن
gunnery علم توپخانه
fieldartillery توپخانه صحرایی
cannonry توپ و توپخانه
field atrillery توپخانه صحرایی
field artillery توپخانه صحرائی
artillery piece قبضه توپخانه
gunnery ship ناو اموزشی توپخانه
air defense artillery توپخانه پدافند هوایی
artillery preparation تیر تهیه توپخانه
firing chart طرح تیر توپخانه
aerial field artillery توپخانه محمول هوایی
active status خط مشی فعال توپخانه
artillery fire plan طرح اتش توپخانه
rolling barrage سد اتش غلطان توپخانه
artillery liaison officer افسر رابط توپخانه
air defense artillery fire unit سکوی توپخانه پدافندهوایی
no fire line خط منع اتش توپخانه
anti aircraft artillery توپخانه پدافند هوایی
gunnery قوانین تیر توپخانه
artillery chart طرح تیر توپخانه
artillery carriage قنداق سلاح توپخانه
corps artillery توپخانه همراه سپاه
army artillery توپخانه نیروی زمینی
flak توپخانه پدافند هوایی
fire plan طرح اتش توپخانه
artillery preparation اتش تهیه توپخانه
spotter دیدبان توپخانه دریایی
all available تمام توپخانه موجود
stables گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
stable گروه اتومبیلهای مسابقه زیرنظریک سازمان گروه اسبهای مسابقه زیر نظر یک سازمان
hordes گروه بیشمار گروه
horde گروه بیشمار گروه
contingent zone of fire منطقه اتش احتمالی توپخانه
air and naval gunfire تیراندازی توپخانه دریایی وهوایی
stargauge وسیله کالیبرسنجی در توپخانه دریایی
batteries حمله با توپخانه ضرب و جرح
fire control دستگاه کنترل اتش توپخانه
jato unit موتورموشکی یدکی گلولههای توپخانه
air and naval gunfire اتش توپخانه دریایی و هوایی
battery حمله با توپخانه ضرب و جرح
all available کلیه توپخانه حاضر به تیر
ask ask توپخانه یا اتش توپخانهء ضد هوایی
air defense artillery fire unit یکان اتش توپخانه پدافندهوایی
plotting room مرکز هدایت اتش توپخانه ناو
surface mission پدافندزمینی با توپخانه پدافندهوایی در نقش زمینی
engagement control کنترل درگیری توپخانه پدافندهوایی با دشمن
towed توپخانه کششی حمل شونده به وسیله یدک کش
air spot تنظیم تیر توپخانه با استفاده از دیدبانی هوایی
air defense artillery controller مسئول کنترل عملیات توپخانه پدافند هوایی
Our heavy guns pounded ( away at ) the enemy positions . توپخانه سنگین ما مواضع دشمن رادرهم کوبید
gun salute سلام با تیراندازی توپخانه ادای احترام با شلیک توپ
survey information center مرکز اطلاعات نقشه برداری در توپخانه لشکری یا سپاه
battery of tests گروه ازمونهای کارایی افراد گروه ازمونهای خصوصیات پرسنلی افراد
bombardment گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
mobile employment استفاده از توپخانه پدافندهوایی در نقش پشتیبانی ستونهای متحرک زمینی
spotting line خط دیدبانی توپخانه دریایی یازمینی خط تنظیم تیر ودیدبانی اتش
bombardments گلوله باران کردن تک به هدف به وسیله اتش هوایی یا توپخانه
fire unit یکان تیراندازی کننده قبضه پدافند هوایی سکوی اتش توپخانه
calibration card کارت خصلت یابی توپخانه کارت تنظیم بی سیم یا وسایل دیگر
observers نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
observer نافر عینی نافر یا مشاهده کننده دیدبان جلوی توپخانه
static employment کاربرد توپخانه پدافند هوایی در سکوی ثابت یا در پدافندهوایی ثابت
counterflak اتش خنثی کننده توپخانه پدافندهوایی ضد پدافند هوایی عملیات ممانعت از پدافندهوایی
honest john نوعی موشک برد کوتاه زمین به زمین توپخانه
limber chest جعبه حمل مهمات توپخانه جعبه پیش قطار
cannon لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
cannons لوله ومتعلقات توپ توپخانه لوله دار
mid range موشک بردمتوسط یا توپخانه بردمتوسط
bunched گروه
throng گروه
cluster bomb گروه
thronged گروه
thronging گروه
throngs گروه
herded گروه
herd گروه
cluster bombs گروه
clusters گروه
hosts گروه
hosting گروه
herding گروه
hosted گروه
herds گروه
host گروه
flock گروه
platoons گروه
flocked گروه
flocking گروه
flocks گروه
cluster گروه
platoon گروه
fries گروه
squad گروه
parcel گروه
parcels گروه
gang گروه
gangs گروه
swarms گروه
swarmed گروه
swarm گروه
t group گروه T
bunching گروه
bunches گروه
squads گروه
fry گروه
assembly گروه
multitudes گروه
multitude گروه
frying گروه
concourses گروه
many گروه
attack group گروه تک
concourse گروه
special interest group گروه
congregations گروه
congregation گروه
bunch گروه
trooped گروه
group گروه
cohorts گروه
cohort گروه
troop گروه
groups گروه
ring گروه
covey گروه
setting up گروه
g , series گروه ژ
schools گروه
school گروه
trooping گروه
lot گروه
bevy گروه
sets گروه
set گروه
corps گروه
crowds گروه
crowd گروه
company گروه
companies گروه
party گروه
batch گروه
cliques گروه
shoal گروه
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com