English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (10 milliseconds)
English Persian
sign extension گسترش علامت
Other Matches
deploys اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploy اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deploying اعزام ناو به ماموریت گسترش دادن گسترش یافتن باز شدن
deployment operating base پایگاه پشتیبانی گسترش جنگی پایگاه کمک به گسترش نیروها
force tabs نمودار یا طرح گسترش یکانهایا نیروها طرح زمان بندی شده گسترش نیروها
symbol اختصار علامت اختصاری علامت تجسمی
symbol علامت ترسیمی علامت فرمولی
character نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
characters نشانه گرافیکی که به صورت یک علامت چاپ شده یا نمایش داده شده مثل یکی از حروف الفبا یک عدد یا یک علامت فاهر میشود
bingo علامت رمز برای اعلام حداقل سوخت برای فرود علامت رمزابلاغ فرود در فرودگاه یدکی
deploys گسترش
deploying گسترش
spread گسترش
spreads گسترش
develops گسترش
develop گسترش
promotions گسترش
expanse گسترش
expanses گسترش
development گسترش
dispersal گسترش
deployment گسترش
deploy گسترش
line of deployment خط گسترش
propagation گسترش
extension گسترش
expansion گسترش
developments گسترش
extensions گسترش
promotion گسترش
develop گسترش دادن
circumfuse گسترش یافتن
bank expansion گسترش بانکی
expansion path مسیر گسترش
prompt deployment گسترش فوری
accrue گسترش یافتن
generations افرینش گسترش
path of expansion مسیر گسترش
credit expansion گسترش اعتبار
abroad گسترش یافته
expansible گسترش پذیر
develops گسترش دادن
expansion گسترش انبساط
prompt deployment گسترش مناسب
image speard گسترش تصویر
develop گسترش وضعیت
widening of market گسترش بازار
widening of capital گسترش سرمایه
expansion گسترش توسعه
disposition ارایشات گسترش
wide angle عدسی گسترش
wide-angle عدسی گسترش
accrues گسترش یافتن
applied <adj.> <past-p.> گسترش یافته
appointed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
deployed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
installed <adj.> <past-p.> گسترش یافته
outspread گسترش یافتن
inserted <adj.> <past-p.> گسترش یافته
eco development بوم گسترش
spreads گسترش یافتن
deployed گسترش یافته
to develop [into] گسترش دادن [به]
spread گسترش یافتن
deploys گسترش یافتن
job enlargement گسترش شغلی
generation افرینش گسترش
deployment تفرقه گسترش
accruing گسترش یافتن
deploying گسترش یافتن
deploy گسترش یافتن
extensibility گسترش پذیری
develops گسترش وضعیت
deployment diagram دیاگرام گسترش
deployment diagram طرح گسترش
to unfold گسترش دادن
flank development گسترش جناحی
development plan طرح گسترش
vertical expansion گسترش عمودی
to grow [into] گسترش دادن [به]
relocation تجدید گسترش دادن
dispersion تفرقه گسترش یکان
elater خاصیت انبساط و گسترش
space گسترش دادن متن
automatic volume expansion گسترش خودکار صدا
bank development گسترش شبکه بانکی
redeployment تجدید گسترش کردن
generating گسترش یافتن افریدن
generates گسترش یافتن افریدن
generated گسترش یافتن افریدن
generate گسترش یافتن افریدن
spaces گسترش دادن متن
flare angle زاویه گسترش یا گشادگی
expanding industry صنعت در حال گسترش
to spread [across] [over] گسترش یافتن [سرتاسر]
growth company شرکت در حال گسترش
redeployment گسترش مجدد دادن
expansion توسعه گسترش دادن کشیدن
spread بسط وتوسعه یافتن گسترش
spreads بسط وتوسعه یافتن گسترش
open ranks گسترش باز درسواره نظام
extensible آنچه قابل گسترش است
battery groung pattern طرح گسترش توپهای اتشبار
expandable آنچه قابل گسترش باشد
deployed مستقر گسترش یافته در روی زمین
To extend the scope of ones activities . میدان عملیات خودرا گسترش دادن
extend قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extending قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
extends قوانین دستیابی برنامه به حافظه گسترش یافته در pc
breeding grounds محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
breeding ground محل یا شرایط موجب تولید و گسترش چیزی
basic plus نوعی زبان برنامه نویسی گسترش یافته BASIC
remedial maintenance باقی مانده ترمیم خطا که در سیستم گسترش یافته است
problem child فیل جناح وزیر درصورتی که راه گسترش ان مسدود باشد
disposition صورت بندی وضع گسترش موضع گرفتن تغییر مکان
metastasize گسترش یافتن مرض ازیک نقطهء بدن به نقطه دیگر
EEMS در یک IBM PC پیشرفت EMS روش استاندارد گسترش حافظه اصلی مناسب با PC
monroe doctrine سیاست خارجی امریکا مبنی برمخالفت با گسترش نفوذاروپا درنیمکره غربی
scalable software برنامه کاربردی گروهی که میتواند کاربردن بیشتری را روی شبکه بدون نیاز به گسترش نرم افزار جدید جا دهد
secure hypertext transfer protocol گسترش پروتکل ارسالی HTTP که امکان وجود یک بخش کدگذاری شده بین جستجوگر وب کاربر و وب سرور امن را ایجاد میکند
proliferation سیستم گسترش اتمی یاگسترش تولید اتمی
development گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
developments گسترش دادن یکانها توسعه دادن نمو
metastasis هجوم مرض گسترش میکرب مرض
diamond formation ارایش لوزی شکل گسترش لوزی
emblems علامت
apostrophize علامت
emblem علامت
apostrophe علامت
apostrophes علامت
brand علامت
symptoms علامت
symptom علامت
marks علامت
unsigned بی علامت
stripes علامت
stripe علامت
signal generator علامت زا
presage علامت
presaged علامت
presages علامت
presaging علامت
symptomless بی علامت
mark علامت
branding علامت
tick علامت
ticked علامت
ticks علامت
indicator علامت
ditto علامت
symbol علامت
designations علامت
designation علامت
insignia علامت
badge علامت
badges علامت
brands علامت
signum علامت
token علامت
fog signal علامت مه
characters علامت
caret علامت
signaled علامت
indicium علامت
marine code علامت
tokens علامت
signalled علامت
impresa علامت
character علامت
tag علامت
signal علامت
tags علامت
bullets یک علامت
bullet یک علامت
banner علامت
code علامت
differentia علامت
codes and codification علامت
banners علامت
pan american union سازمان دولتهای قاره امریکا که به سال 0981 در واشنگتن تاسیس شد و هدف ان گسترش همکاری و همبستگی در شقوق و شئون مختلفه بین کشورهای قاره امریکااست
sign learning علامت اموزی
brand علامت تجارتی
branding علامت رقم
command signal علامت فرمان
branding علامت تجاری
control signal علامت کنترل
commodity code علامت کالا
brand علامت رقم
control character علامت کنترلی
group mark علامت گروه
connector symbol علامت اتصال
frequency mark علامت فرکانس
composite symbol علامت ترکیبی
brand علامت تجاری
crypto علامت رمز
trademarks علامت تجاری
cut off signal علامت قطع
faugh علامت تعجب
signal level سطح علامت
inverts علامت چاپ
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com