English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (14 milliseconds)
English Persian
a further 50 are in prospect ۵۰ تای دیگر مورد انتظار هستند
Other Matches
One mustn't sk apple trees for oranges, France for sun, women for love, life for happiness. نباید از درخت پرتقال انتظار سیب، از فرانسه انتظار آفتاب، از زنان انتظار عشق و از زندگی انتظار شادی داشت.
expectative مورد انتظار
in prospect مورد انتظار [در برنامه ]
anticipated inflation تورم مورد انتظار
sales expectations فروش مورد انتظار
expected value ارزش مورد انتظار
anticipated profit سود مورد انتظار
anticipated price قیمت مورد انتظار
expected price قیمت مورد انتظار
expected frequency فراوانی مورد انتظار
intended saving پس انداز مورد انتظار
intended investment سرمایه گذاری مورد انتظار
product life expectancy عمر مورد انتظار محصول
cyclic item اقلام پیوسته اقلامی که خیلی مورد احتیاج هستند
queued صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queues صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queue صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
queueing صف افراد که یکی پشت سر دیگر منتظر هستند
The grass is always greener on the other side of the fence. <proverb> مرغ همسایه غازه [مردم دیگر همیشه در موقعیت بهتری هستند.]
hit on the fly printer چاپگری که در ان کاغذ و یامکانیزم چاپ در حالت ثابتی هستند به نحوی که شروع وتوقفی مورد نیاز نمیباشد
cards تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
card تختهای که شامل درایو دیسک سخت است و نیز واسطهای مورد نیاز الکترونیکی که قابل ورود به سیستم هستند
persona grata نماینده سیاسی مورد قبول کشور دیگر
server که به کاربر امکان دستیابی به فایلهای کامپیوتر دیگر و وسایل جانبی روی شبکه میدهد به صورتی که گویی منابع محلی هستند
monofuel سوختی که بتنهایی و بدون نیاز به هوا یا اکسیدکننده دیگر مورد استفاده قرارمیگیرد
ttl SOM یا مدارهای الکترونیکی دیگر یا قط عاتی که مستقیماگ به مدارهای TTL وصل هستند و آنها را اجرا می کنند
zero wait state که آن قدر سریع است که با سرعت قط عات دیگر در کامپیوتر کار میکند و نیاز نیست به صورت مصنوعی سرعت آن کم شود یا وضعیت انتظار درج شود
attend انتظار کشیدن انتظار داشتن
attending انتظار کشیدن انتظار داشتن
attends انتظار کشیدن انتظار داشتن
privilege دستورات کامپیوتری که فقط توسط یک حساب امتیاز دار قابل دستیابی هستند , مثل حذف حساب و دیگر تنظیم کابر جدید یا بررسی کلمه رمز
holding position وضعیت انتظار و در جا زدن وضعیت انتظار هواپیما درمحوطه تاکسی کردن
standards محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
standard محدوده رنگها که در یک سیستم مشخص فراهم هستند و توسط تمام برنامه ها قابل اشتراک هستند
von neuman morgensterm utility index شاخص مطلوبیت ون نیومن مورگن استرن منظورشاخص عددی برای مطلوبیت مورد انتظار استکه دروضعیت ریسک و نامطمئنی ازاین شاخص استفاده میشود .ازنظر ریاضی این شاخص درحقیقت امید ریاضی مژلوبیت کل است
waiting position ایستگاه انتظار قایقهای گشتی سریع السیر حالت انتظار یااماده باش قایقهای گشتی
remotest روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remoter روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
remote روش ارتباط بین دو برنامه که روی دو کامپیوتر اجرا شوند که متصل هستند. یک تابع نرم افزاری از کامپیوتر دیگر روی شبکه می پرسد تا مشکل را پردازش کند ونتیجه را نمایش دهد. در برنامههای server-client به کار می رود
cad محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cads محصول کمکی کامپیوتر واسط ی که بین کامپیوتر هایی که برای طراحی هستند و آنهایی که برای تولید محصول هستند
cleaned کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
clean کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleans کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
cleanest کامپیوتری که کمترین کد پایه ROM مورد نیاز را برای راه اندازی سیستم از دیسک دارد. هر زبان مورد نیاز هم باید بار شود
chip قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
chips قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است
otherwise <adv.> به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر]
conversion وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
conversions وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای
reference نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
references نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود
some other time دفعه دیگر [وقت دیگر]
tunnelling روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد
expectance انتظار
prospect انتظار
expectation انتظار
prospects انتظار
prospected انتظار
prospecting انتظار
expectantly با انتظار
anticipation انتظار
expectations انتظار
expectancy انتظار
ready line خط انتظار
he was otherwise ordered جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود
bide در انتظار ماندن
expectancy chart نمودار انتظار
half pay حق انتظار خدمت
expectancy table جدول انتظار
to my great surprise برخلاف انتظار من
beyond the pale <idiom> دوراز انتظار
waiting lists لیست انتظار
anticipative درحالت انتظار
to look forward to انتظار داشتن
standby حالت انتظار
standbys حالت انتظار
error of expectation خطای انتظار
rendezvous area موضع انتظار
waiting-room اطاق انتظار
anticipatory در حال انتظار
inopinate انتظار نداشته
lobbied سالن انتظار
reception rooms اتاق انتظار
waiting list لیست انتظار
lobby سالن انتظار
lobbies سالن انتظار
waiting-room اتاق انتظار
ante-chamber اتاق انتظار
in the cards <idiom> انتظار داشتن
wait state حالت انتظار
wait state وضعیت انتظار
redezvous محل انتظار
waiting-rooms اطاق انتظار
reception room اتاق انتظار
in prospective انتظار داشته
presumable <adj.> انتظار می رود
waiting time زمان انتظار
anteroom اطاق انتظار
anterooms اطاق انتظار
ante-rooms اطاق انتظار
expected <adj.> انتظار می رود
waiting room اطاق انتظار
cooling period زمان انتظار
wait time زمان انتظار
estimated <adj.> انتظار می رود
in prospect انتظار داشته
anticipated <adj.> انتظار می رود
aspiration level سطح انتظار
probable <adj.> انتظار می رود
shifts تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shifted تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
shift تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر
beyond one's expectation مافوق انتظار کسی
tempo stroll variation واریاسیون صبر و انتظار
likly انتظار داشتنی مناسب
look forward انتظار چیزی را داشتن
one anxious week of waiting یک هفته انتظار با نگرانی
on deck در انتظار نوبت شنا
means end expectation انتظار وسیله- هدف
point spread امتیاز قابل انتظار
nonpay status حالت انتظار خدمتی
to look forward to something انتظار چیزی را داشتن
suit up ذخیره در انتظار بازی
awaiting منتظر شدن انتظار داشتن
awaiting aircraft availability زمان انتظار درخط تعمیر
profiteer فردیکه انتظار سودزیاد دارد
awaited منتظر شدن انتظار داشتن
profiteers فردیکه انتظار سودزیاد دارد
par for the course <idiom> تنها چیزیکه انتظار داشته
promises نوید انتظار وعده دادن
awaits منتظر شدن انتظار داشتن
promise نوید انتظار وعده دادن
expects انتظار داشتن منتظر بودن
expect انتظار داشتن منتظر بودن
to have arrived [expected moment] رسیدن [به زمان انتظار رفته]
expecting انتظار داشتن منتظر بودن
expected انتظار داشتن منتظر بودن
await منتظر شدن انتظار داشتن
to look forward expectantly to the future با انتظار به آینده نگاه کردن
speculating انتظار سودو زیاد داشتن
speculate انتظار سودو زیاد داشتن
speculated انتظار سودو زیاد داشتن
speculates انتظار سودو زیاد داشتن
fractional antedating goal response خرده پاسخ انتظار هدف
wait انتظار کشیدن معطل شدن
waited انتظار کشیدن معطل شدن
hold forth پیشنهاد کردن انتظار داشتن
waits انتظار کشیدن معطل شدن
metafile 1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود
taxi stand توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
I look forward to receiving your reply. من در انتظار دریافت پاسخ شما هستم.
cabstand [American E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
queuing theory نظریه خط انتظار نوبت درتحقیق عملیات
taxi rank [British E] توقفگاه تاکسی [برای انتظار مسافر]
envisage انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
central tendency احتمال مطابقت داده با مقادیرمورد انتظار
envisaged انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisages انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
envisaging انتظار داشتن درذهن مجسم کردن
he had no more no to say دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت
deliver the goods <idiom> موفق درانجام کاری که خوب انتظار میرود
ready cap حالت انتظار هواپیمای جنگنده برای پرواز
lounger کسیکه در نیمکت یا در سالن انتظار استراحت میکند
area of operational interest منطقه مورد توجه عملیاتی منطقه مورد نظر عملیاتی
get away with murder <idiom> انجام کاری خیلی بد بدون انتظار تنبیه را داشتن
Perhaps you are waiting for the plums fall into your mouth. لابد انتظار داری که لقمه را بجوند ودهانت بگذارند
HTML مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد
ScriptX هستند
are هستند
plants indigenous to that soil هستند
they are all of one mind هستند
immediate پردازش داده پس از ایجاد آن و نه انتظار برای پاس ساعت یا زمان سنگرون
trans shipment انتقال بکشتی دیگر انتقال بنقلیه دیگر
there are numbers who بسیاری هستند که
they are at loggerheads هر دو سنگ یک من هستند
who are they? انها کی هستند
they are well matched هم کفو هستند
hang قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
hangs قرار گرفتن گوی گلف در سرازیری دویدن اهسته تر از حد انتظار اسب اویزان
Such people are wicked . اینگونه آدمها شر هستند
5, 7, 9 are odd numbers . 5؟7؟9 اعداد فرد هستند
they are well matched حریف یکدیگر هستند
The roads are obstructed. جاده ها مسدود هستند.
such as are happy انهایی که خوشبخت هستند
analog ی از حالت آنالوگ هستند
analogues ی از حالت آنالوگ هستند
analogue ی از حالت آنالوگ هستند
They are at daggers drawn. They are bitter enemies. بخون یکدیگه تشنه هستند
ring topology در حلقه بهم وصل هستند
Take things as you find them. <proverb> مسائل را همانگونه نه هستند بپذیر .
However difficult the circumstances [are] , ... هر قدر هم که شرایط دشوار هستند، ...
X/OPEN ول ایجاد سیستمهای باز هستند
Price are fixed here . دراینجا قیمتها ثابت هستند
the ins انان که سر کا یا دارای متامی هستند
The two are rhyming words . این دو لغت هم قافیه هستند
series مداری که قط عات آن با هم سری هستند
These football players are the pick of the bunch . این فوتبالیست ها گل سر سبد هستند
dialectical materialism اساسا اقتصادی یا مادی هستند .
numeric که فقط حاوی اعداد هستند
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com