Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (42 milliseconds)
English
Persian
rugby point
3 امتیاز برای رد کردن توپ از فراز دروازبا پا
Other Matches
point after touchdown
[یک امتیاز با گذراندن توپ بر فراز دروازه با ضربه پا پس از کسب شش امتیاز با رسیدن به پشت خط پایان]
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
rugby point
امتیاز 3 یا 4 برای رساندن توپ به پشت خط پایان امتیاز 2 برای ضربه با پاوفرستان توپ از روی دروازه
handicaps
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
handicap
امتیاز برای ایجاد تعادل امتیاز تعادلی
steal
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
steals
از فرصت استفاده کردن توپزن برای کسب امتیاز
ascendant
فراز جو فراز گرای
magic number
امتیاز لازم برای قهرمانی
try for point
تلاش برای کسب امتیاز
One point for you.
یک درجه امتیاز
[ بازی]
برای تو.
boundaries
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
boundary
6 یا 4 امتیاز برای عبور توپ از خط مرزی
match point
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
handing
تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
match points
اخرین امتیاز برای بردن مسابقه
hand
تغییروضع و فرصت برای کسب امتیاز
free handicap
مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
carry
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
rugby point
3 امتیاز برای ضربه ازاد یاضربه پنالتی
carrying
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carries
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
carried
گرفتن توپ ودویدن برای کسب امتیاز
dropped goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
field goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
drop goal
رد کردن توپ از فراز دروازه با ضربه پا
blocked
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
par
حساب امتیاز استاندارد برای هر بخش از بازی گلف
block
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
blocks
یک دوره مسابقه بیلیارد برای رسیدن به امتیاز معین
shut out
<idiom>
مانع از گرفتن امتیاز برای تیم مقابل شدن
nursed
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
nurse
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
best ball
بازی یک نفر درمقابل 2 یا 3نفر برای کسب بهترین امتیاز
winter book
تعیین امتیاز شرطبندی درزمستان برای مسابقه فصل بعد
nurses
حفظ یک گوی یا بیشتر در یک نقطه برای کسب امتیاز پی درپی
goal light
چراغ قرمز پشت دروازه لاکراس برای نشان دادن امتیاز در هر بار
setup
توپ اسان برای برگرداندن وضع گویهایی که به اسانی می توان امتیاز بدست اورد
paced
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
pace
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
paces
شریک نوبتی بازیگر بودن بدون گرفتن امتیاز و تنها برای استراحت دادن به او
overtime
وقت نامحدودپس از تساوی در امتیاز 41برای کسب دو امتیاز
lawn bowling point
یک امتیاز برای رساندن گوی خود به گوی جک نزدیکتر ازگوی حریف
To gain an advantage.
کسب امتیاز کردن
handicaps
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
handicap
مسابقه ارابه رانی با دادن امتیاز از محل شروع به نسبت مسابقه امتیاز دادن به شرکت کنندگان
upgrading
فراز
ascendancy
فراز
high
فراز
upgrade
فراز
ascent
فراز
upgraded
فراز
accolades
فراز
lofts
فراز
acclivity
فراز
high water
فراز اب
loft
فراز
upgrades
فراز
ascendency
فراز
accolade
فراز
headwater
فراز اب
modulusp
فراز خط
highs
فراز
highest
فراز
ascents
فراز
up and down
فراز ونشیب
arrogantly
گردن فراز
modulus
قدرمطلق فراز خط
arrogant
گردن فراز
elevation
زاویه فراز
elevations
زاویه فراز
high-pitched
میان فراز
hypsometer
فراز سنج
hanging valley
فراز دره
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
phrase
فراز عبارت سازی
phrases
فراز عبارت سازی
altitudes
فراز منتها درجه
phrased
فراز عبارت سازی
altitude
فراز منتها درجه
vicissitude
فراز ونشیب زندگی
hectoring
ادم گردن فراز خودنما
hectored
ادم گردن فراز خودنما
hector
ادم گردن فراز خودنما
hectors
ادم گردن فراز خودنما
drop a goal
ضربه زدن بر فراز دروازه
to scramble for something
هجوم کردن با عجله برای چیزی
[با دیگران کشمکش کردن برای گرفتن چیزی]
intubation
فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
liberal education
اموزش و پرورشی که برای روشن کردن فکر باشد نه برای مقاصد پیشهای
auto
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
personal
متصل یا وصل در سیستم برای مشخص کردن یا تامین اجازه برای کاربر
potatoes and point
سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point
سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
autos
توانایی یک مدار برای احساس کردن و انتخاب خودکار نرخ صحیحی برای یک خط
turnaround time
زمان لازم برای فعال کردن برنامه برای تولید که کاربر خواسته است
diagnostics
اطلاع و پیام سیستم پس از تشخیص خطا برای کمک به کاربر برای تصحیح کردن آن
weight belt
کمربند با وزنه هایی برای سنگین کردن بدن غواص برای رفتن به عمق موردنظر
conferencing
اتصال چندین کامپیوتر وترمینال به هم برای اجازه دادن به گروهی از کاربران برای ارتباط برقرار کردن
skimming
محصولی را با قیمت بالاعرضه کردن برای اطمینان ازمقاومت ان و متعاقبا" تخفیف تدریجی دادن برای توسعه فروش
ikon
نشانه گرافیکی یا تصویری روی صفحه نمایش که در سیستم محاورهای به کار می رود برای تامین یک روش ساده برای مشخص کردن یک تابع
timed
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
time
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
times
1-سیگنالی که به صورت پایه برای مقاصد زمان بندی استفاده شود.2-سیگنال پیاپی در اسیلوسکوپ برای جابجا کردن اشعه روی صفحه نمایش
to send round the hat
برای کسی اعانه جمع کردن کشکول گدایی برای کسی دست گرفتن
B register
1-ثبات آدرس که به آدرس مرجع اضافه شده که محل مورد نظر را مشخص میکند 2-ثباتی که برای گسترده تر کردن اکومولاتور برای ضرب و تقسیم به کار می رود
leaders
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
leader
بخشی از نوار مغناطیسی که حاوی سیگنالی نیست و در ابتدای نوار برای شناسایی و کمک به ماشین برای بلند کردن نوار به کار می رود
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
deleting
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
delete
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deleted
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
deletes
کد مخصوص برای داده یا متن مخصوص برای حذف کردن
vetoed
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
veto
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoes
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
vetoing
حق و اختیاریک ارگان دولتی برای منع یابی اثر کردن تصمیم یک ارگان دیگر حقی است که اعضادائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد برای نفی تصمیمات ان دارند
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
ascendable
تفوق پذیر فراز پذیر
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
ascendible
تفوق پذیر فراز پذیر
franc
امتیاز
francs
امتیاز
franchise
امتیاز
franchises
امتیاز
licenses
امتیاز
charter
امتیاز
game bird
یک امتیاز
upper hand
امتیاز
royalty
حق امتیاز
act of grace
امتیاز
royalties
حق امتیاز
score
امتیاز
scored
امتیاز
scores
امتیاز
priviege
امتیاز
run
یک امتیاز
exclusiveness
امتیاز
chartered
امتیاز
point
امتیاز
licences
امتیاز
rectum
امتیاز
licence
امتیاز
chartering
امتیاز
charters
امتیاز
prominency
امتیاز
privilege
امتیاز
distinction
امتیاز
distinctions
امتیاز
pre eminence
امتیاز
scorelines
خط امتیاز
scoreline
خط امتیاز
advantage
امتیاز
concession
امتیاز
credits
امتیاز
concessions
امتیاز
rectums
امتیاز
prominence
امتیاز
prerogatives
امتیاز
lease
امتیاز
crediting
امتیاز
credited
امتیاز
leases
امتیاز
credit
امتیاز
runs
یک امتیاز
pre-eminence
امتیاز
scoreless
بی امتیاز
plus
امتیاز
pas
امتیاز
ads
امتیاز
ad
امتیاز
prerogative
امتیاز
concessionaire
صاحب امتیاز
odder
امتیاز دادن
love
امتیاز صفر
field privilege
امتیاز فیلد
decisions
برنده با امتیاز
loved
امتیاز صفر
loves
امتیاز صفر
worst-
امتیاز اوردن
precedency
امتیاز سابقه
loss on points
باخت با امتیاز
concessionary agreement
امتیاز نامه
go-ahead
امتیاز برتر
oddest
امتیاز دادن
score sheet
برگ امتیاز
odd
امتیاز دادن
concessionary
صاحب امتیاز
awarding of points
امتیاز دادن
maritime lien
امتیاز دریایی
win on points
پیروزی با امتیاز
patented
امتیاز نامه
scoreless
بدون امتیاز
patenting
امتیاز نامه
patents
امتیاز نامه
double figures
امتیاز دو رقمی
prerogatives
حق یا امتیاز ویژه
law of advantage
قانون امتیاز
concessioner
صاحب امتیاز
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com