English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (9 milliseconds)
English Persian
free maneuver مانور ازاد
free maneuver امکان حرکت ازاد
free maneuver حرکت ازاد
Other Matches
maneuver حرکت دادن یاحرکت کردن
out maneuver برتری مانور پیدا کردن
out maneuver تفوق جستن در مانور
maneuver مانور
maneuver تمرین نظامی
maneuver حرکت
maneuver حرکت جنگی مانور کردن
scheme of maneuver طرح مانور
maneuver and fire اتش و مانور
mass of maneuver حجم مانور
maneuver and fire اتش و حرکت
fire and maneuver اتش و مانور
map maneuver مانور روی نقشه
mass of maneuver سنگینی حرکات یکان
plan of maneuver طرح مانور
free مجاز منفصل
free <adj.> دست و دلباز
You are free to go now. اکنون آزادید بروید.
free for all زدوخوردهمگانی
free for all داد وبیداد
free in and out بدون هزینه تخلیه و بارگیری
having free will فاعل مختار
having free will ازادکار
free will اختیار
free will اراده ازاد
free will طیب خاطر
free will ازادی اراده
free will اختیاری
i did that of my own free will به میل خود
i did that of my own free will این کار را کردم
free پاک کردن برنامه ها یا فایل ها با افزایش فضای خالی
free ترخیص کردن میدانی
free بطور مجانی ازادکردن
free رها
free روا
free رایگان سخاوتمندانه
free مجانی
free اختیاری مختار
free مستقل
free مطلق
free ازاد
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free-for-all اسبیکه برنده جایزه شده وباید باسریعترین اسبهامسابقه بدهد
free بازیگر ازاد
free مربوط به پای ازاد بازیگر در هوا در هرلحظه
free حرکت قایق در جلو باد
free پروتکل ارسال که در آن گیرنده هیچ سیگنال وضعیت دریافت نمیکند
free پایگاه دادهای که هر نوع داده را میتواند ذخیره کند و ساختار رکورد ثابت ندارد
free حالت محاورهای که به بیش از یک کاربرد امکان استفاده همزمان از برنامه میدهد
free فاقد
free آماده استفاده یا آنچه هنوز استفاده نشده است .
free تحویل
free بخشودن
free ازادکردن
free موجود در دیسک یا حافظه
free کمی محدودیت نوع اسلحه
free جایز
free tower برج ازاد
free tower برج پرش ازاد
free trader تجارت ازاد
free trader بدون گمرک
free turbine توربین ازاد
free thinkers افرادی که ازطریق استدلال منطقی به نتایج دینی می رسند
free throw پرتاب بدون مانع برای یار
free throw پاس بدون مانع
free throw پرتاب ازاد
free throw پنالتی
free thinking ازادی از قیود مذهب
free thought ازادی فکر لامذهب
free thought وارستگی از مذهب
free verse شعر ازاد وبی نظم وقاعده شعر بی قافیه
free volume حجم ازاد
heart free ازاد ازقید عشق
free from error <adj.> بدون مشکل
leave someone free to مخیر گذاشتن کسی
guns free توپها اتش باختیار
free zone منطقه ازاد تجاری
free zone منطقه ازاد
free world کشورهای غیرکمونیست
free world جهان ازاد
free with ones money ولخرج
free wheeling خلاصی
free wheeling حالت خلاصی
free zone منطقهای که ازحقوق گمرکی معاف میباشد
free wheeling بازی بدون نقشه قبلی
free wheel حرکت بدون رکاب زدن
free WAIS گونه غیرتجاری سرور جستجوی WAIS
free vortex گرداب ازاد
heart free مبرا از عشق
free thinkers ازاد فکران
free on rail تحویل کالا روی قطار
free on truck تحویل کالا روی کامیون
free oscillation نوسان ازاد
free person حر
free play بازی ازاد
free play ازاد
free play لق
free play بدون محدودیت
free position روش اغاز مجدد بازی پس ازخطا
free radical رادیکال ازاد
free recall یاداوری ازاد
free on rail قراردادی که در ان فروشنده کالا را درایستگاه راه اهن کشور مبداء به خریدار تحویل میدهد
free on rail تحویل در راه اهن
free on quay قراردادی که دران فروشنده کالا رادراسکله بندر مقصد تحویل میدهد
free of cost مجانی
free of cost مفت
free of duty معاف از عوارض گمرکی
free of expense مجانی
free of expense بیخرج
free of particular average معاف از خسارات جزئی
free of tax بدون مالیات
free on boand فوب
free on boand تحویل روی کشتی قیمت کالای تحویلی روی کشتی
free on board بدون هزینه حمل تا روی وسیله نقلیه
free on quay تحویل دراسکله
free redical بنیان ازاد
free rocket موشک ازاد
free spokenness رک گویی
free spokenness ساده گویی
free spool چرخیدن ازاد قرقره ماهیگیری
free stream جریان ازاد
free support تکیه گاه ازاد
free surface سطح اب ازاد
free surface مخازن ازاد اب
free surface سطح ازاد
free swimming شناور
free swimming قادر به شنا
free thinker کسیکه دارای فکر ازاد بوده
free spoken بی محابا
free spoken بی پرده
free spoken ساده گو
free rocket موشک غیر هدایت شونده
free rotation چرخش ازاد
free safety مدافع در منطقه ضعف
free sample نمونه مجانی
free silver مقدار نقره ازاد یک مسکوک
free skating قسمت حرکات ازاد مسابقه اسکیت
free space فضای ازاد
free space فضای خالی
free spillweir سرریز ازاد
free spoken رک گو
free thinker وبه مذهب بی اعتنا است .
free from taxes <adj.> بدون مالیات
tax-free <adj.> معاف از مالیات
tax-free <adj.> بدون مالیات
free from taxes <adj.> معاف از مالیات
free rider آدم انگل
free rider آدم لاشخور
free rider آدم مفت خور
barrier-free بدون حائل
Free Classicism [سبک باستانری قرن نوزدهم انگلیس]
Free Gothic احیای سبک گوتیک
parallax-free <adj.> بدون اختلاف در رویت
problem-free <adj.> بدون دردسر
trouble-free <adj.> بدون زحمت
problem-free <adj.> بدون زحمت
parallax-free <adj.> بدون اختلاف منظر
trouble-free <adj.> بدون دردسر
free shipping <adj.> ارسال مجانی
Free style [سبک قرن نوزده در احساس سبک کلاسیک و دومستیک]
Free Tudor [سبکی که به شکل ستوندار سبک تئودور و الیزابت است.]
free-handed, <adj.> دست و دلباز
postage-free <adj.> حمل رایگان
free shipping <adj.> حمل رایگان
postage-free <adj.> ارسال رایگان
free shipping <adj.> ارسال رایگان
postage-free <adj.> ارسال مجانی
mean free for scattering مسافت ازاد میانگین درپراکندگی مسافت پراکندگی
tax free معاف از مالیات
the free list صورت کالای بی گمرک
to set free ازادکردن
weapons free جنگ افزار اتش به اختیار فرمان اتش به اختیار درپدافند هوایی
free-range آزادچر
free-range خانگی
free-standing خودایستا
free-standing غیرمتصل
free-standing مجزا
free-standing مستقل
tax free بخشوده از مالیات
stimulus free محرک- نابسته
mean free path مسافت ازاد متوسط
mean free path مسافت ازاد میانگین
obsolescence free دستگاه متروک
post free بدون نیاز به تمبر زدن
running free خلاص کار کردن
running free بادبانی با باد پاشنه
sailing free باد ازاد
set free ازاد کردن
setting free عتق
setting free ازاد کردن برده
free-standing آزاد
fat-free بدونچربی
free house مغازهایکهچندیننوعآبجومیفروشد
free hand <idiom> کاملاآزاد درانجام کاری
alcohol-free <adj.> بدون الکل
free stroke کشیدن ساده سیم گیتار [کلاسیک] [انگشت به روی سیم همسایه منتقل می شود]
free from error <adj.> بی عیب و نقص
free from error <adj.> بی عیب
free and easy <idiom> غیر رسمی
I went scot - free . خیلی مفت دررفتم ( بدون جریمه یا تنبیه)
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com