English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5 milliseconds)
English Persian
rose window پنجره گرد که ارایش هایی بشکل گل دارد
Other Matches
under the rose نهانی زیر جلی محرمانه در خفا
the rose باد مبارک
rose of may نرگس سفید
the rose بادسرخ
the rose حمره
rose رنگ گلی سرخ کردن
rose گل سرخ
rose coloured گلی
rose water گلاب
red rose گل سرخ
red rose گل سوری
rose bud دخترزیبا غنچهای
rose bud غنچه گل سرخ
rose bay خر زهره
rose box الک ته لوله پمپ خن ناو
rose bay گل معین التجاری
rose water لطافت
rose water لطیف احساساتی
damask rose گل محمدی
dog rose نوعی از گل نسرین
guelder rose بداغ
he rose from the ranks از پایه سربازی باینجارسید از رتبه سربازی ترقی کرد
There is no rose without thorn . <proverb> هیچ گلى بى خار نیست .
mallow rose گل خطمی
He rose against the regime. بر ضد دولت قیام کرد
monthly rose خطمی درختی
musk rose گل مشکیجه
no rose without thorn گل بیخارنچیده است کسی
rose hip نوعیمیوهنارنجییاسرخرنگ
rose water گلاب زدن
rose cheeked گلچهره
rose bush بته گل سرخ
rose lipped دارای لبهای گلگون
rose mallow گل خطمی
rose mallow گل پنیرک
rose of jericho کف مریم
rose of sharon بامیه شامی
rose preserve گل انگبین
rose preserve گلفند
rose rash سرخچه
rose rash کاذب
rose rash بدل سرخک
rose red سرخ
rose lipped یاقوت لب
rose leaf برگ گل
rose fever تب بهاره
rose bush گلبن
rose chafer سوسک علفخوار سوسک تغذیه کننده از گل سرخ
rose cheeked گلعذار
rose vinegar خیسانده گل سرخ در سرکه
rose colored گلی
rose colored گلگون
rose colour رنگ گلی
rose coloured گلگون
rose coloured مبنی برخوش بینی
rose cut دارای تراش فلامک
rose diamond الماس فلامک
rose red رنگ سرخ
china rose خطمی مجلسی
rose motif نگاره گل رز [در فرش های مختلف ایرانی از انواع گل رز از جمله طرح گل فرنگ، طرح درختی، طرح باغی، طرح گل و بوته استفاده می شود.]
European rose طرح گل رز اروپایی [که نام دیگر آن همان گل فرنگ است.]
cabbage rose طرح گل رز کلمی که بیشتر بصورت گل های توپر و در نقشه های اروپایی و طرح گل فرنگ دیده می شود
compass rose صفحه جهت یاب
as fresh as a rose <idiom> مثل هلوی پوست کنده
as fair as a rose <idiom> مثل ماه
rose gall برامدگی در درخت نسترن که انرا حشره ویژهای فراهم می ورد
monthly rose خطمی مجلسی
tea rose گل چای
compass rose دایره بزرگی روی کره زمین که در جهت گردش عقربه ساعت از صفر تا 063 درجه بندی شده و بعنوان مبداسنجش و تنظیم قطبنماهای هواپیما روی زمین بکارمیرود
corn rose شقایق
corn rose گل خشخاش
yellow rose گل زرد
wind rose شقایق اگرمون
wind rose نمودار وضع هوا ومیزان وزش بادها وجهت انها
the rose of tehran زیباترین زن یادختردرتهران ملکه وجاهت تهران
compass rose شمال نما
rose red گل سرخی
rose-coloured spectacles عینک خوش بینی
crumpled rose leaf چیزی که خوشی انسان رامنغض میکند
The smoke rose straight up. دود راست رفت بالا
life is not all rose culour در زندگی نوش ونیش باهم است
I planted the garden with rose – bushes . درباغ بوته های گل سرخ کاشتم
look at the world through rose-colored glasses <idiom> خیلی مثبت بودن
see the world (things) through rose-colored glasses <idiom> فقط خوبیهای یکچیز را دیدن
window فضایی در صفحه نمایش که اپراتور در حال حاضر آنجا کار میکند
window فضایی در صفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window پنجره
window بیوه زن
window مشابه 10682
window فضایی درصفحه نمایش که همیشه محدوده دستورات موجود را می نویسد
window فضایی از صفحه نمایش که کاربر میتواند متن یا گرافیک را نمایش و ویرایش کند
window روزنه
window پنجرهای در سیستم گرافیکی که متن ها در فضاهای کوچک صفحه قرار گرفته اند پیش از آنکه به محل نهایی اختصاص داده شوند
window ویترین دریچه
window پنجره دار کردن
window تنظیم بخشی از صفحه نمایش با مشخص کردن مختصات گوشههای آن که امکان نمایش موقت اطلاعات را میدهد و نیز امکان نوشتن مجدد روی اطلاعات قبلی ولی بدون تغییر اطلاعات محیط کاری
by the window کنار پنجره
go out the window <idiom> اثرش از بین رفته
to go to the window به [سوی] پنجره رفتن
screen window پوششپنجره
window-sill تختهی زیر پنجره
window-sill لب پنجره
window-sill هرهی پنجره
pylon window قسمتبازبرج
playing window پنجرهنمایش
worksheet window پنجره صفحه کاری
window shopper کسی که فقط از پشت ویترین کالاهای عرضه شده راتماشا میکند
casement window پنجرهیلولایی
panoramic window پنجرهوسیع
window-sills لب پنجره
window-sills تختهی زیر پنجره
access window مدخلپنجرهایبرایدریافتاطلاعاتدرفلاپیدیسک
basement window پنجرهزیرزمین
landing window پنجرهفرود
observation window پنجرهدیدهبانی
louvred window پنجرهیروزنهدار
protective window پنجرهحفافتی
window-sills هرهی پنجره
sliding window پنجرهمتحرک
chicago window پنجره شیکاگویی
compss-window پنجره کنسولی
cross-window [پنجره ای با جرز عمودی میان قسمت هایش به شکل صلیب]
Diocletion Window پنجره نیم دایره
double window پنجره دو جداره
eucharistic window [نیم پنجره محراب]
eyebrow window [پنجره جلو آمده زیر سقف ساختمان]
flanking window نورگیر ثابت
French window پنجره لولادار
Ipswich window پنجره بالکن
laced window [مجموعه ای از پنجره های عمودی که در قرن هجده میلادی در انگلستان متداول بوده است.]
lattic-window پنجره مشبک
to lean out of the window به پنجره تکیه دادن
maintenance window [زمان تعیین شده برای تعمیر و نگهداری]
cabinet-window ویترین
biforate window پنجره دودر
bay-window شاه نشین
The window is jammed. پنجره گیر کرده است.
types of window انواعپنجره
window awning پنجرهچادر
window curtain پردهپنجره
window tab برچسبپنجره
window-shopping نگاهکردناجناسبدونقصدخریدآنها
Could we have a table by the window? آیا ممکن است میز ما کنار پنجره باشد؟
The window is jammed. پنجره باز نمیشود.
a seat by the window یک صندلی کنار پنجره
to stand at [by] the window کنار پنجره ایستادن
My desk is by the window. میز کار من کنار پنجره قرار دارد.
balanced window پنجره چرخان
bay-window [پنجره ی بیرون زده ]
window seats صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window pane جام پنجره
window-pane جام پنجره
window-panes جام پنجره
active window پنجره فعال
balance window پنجره چرخان
blind window پنجره نما
camera window دریچه دیافراگم دوربین
cant bay window کج پنجره
child window پنجرهای در پنجره اصلی
child window پنجره کوچکتر نمیتواند از مرز پنجره بزرگتر خارج شود و وقتی پنجره اصلی بسته است آن هم بسته میشود
compass window شاه نشین نیم گرد
continuous window پنجره سراسری
lattice window پنجره مشبک
dormer window پنجره شیروانی
oval window روزنه بیضی
round window روزنه گرد
window seat صندلی یا نشیمنگاه لب پنجره
window-frames قاب پنجره
lattice window شباک
window dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
window-dressing فن نمایش کالا در پشت پنجره دکان
bay window پنجره جلو امده شاه نشین ساختمان
bay window پنجره پیش امده
bay window پیش امدگی ساختمان
bay window شاه نشین
French window اقشقشه
French window درپنجرهای
sash window پنجره کشویی
sash window اروسی
bow window پنجره پیش امده کمانی
window box قاب پنجره
window-box قاب پنجره
window-boxes قاب پنجره
window frame قاب پنجره
window-frame قاب پنجره
inactive window پنجره غیرفعال
lancet window پنجره نوک تیز
window shop به کالاهای درون ویترین مغازه نگاه کردن
sight window بریدگی بالای کمان برای جاگرفتن تیر و دادن دید بهتر
skylight window کتیبه
window shade پرده
split window پنجره تقسیم بندی شده
splitting a window تقسیم بندی پنجره
storm window پنجره زمستانی کرکره چوبی بادشکن
stormproof window پنجره ضد طوفان
text window پنجره متن
three panes window پنجره سه لنگه
three panes window پنجره سه چشمه
window dress پشت ویترین گذاشتن
window dress بنمایش گذاشتن
Recent search history
Search history is off. Activate
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com