Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (11 milliseconds)
English
Persian
blind
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinded
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
blinds
آنچه به کدهای خاصی پاسخ نمیدهد
Other Matches
selective
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
selectively
آنچه داده خاصی را انتخاب میکند
processor
ارسال سیگنال ورودی به پردازنده , بررسی درخواست توجه که باعث توقف آنچه در حال اجرا است میشود و به رسانه فراخوان پاسخ میدهد
reply
[answer]
پاسخ نامه ای
[پاسخ به پیام پست الکترونیکی ]
[پاسخ زبانی دفاعیه]
variables
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
variable
شمارهای که فقط با توابف خاصی در بخش خاصی از برنامه قابل دستیابی است
locals
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
local
متغیری که توسط توابع خاصی در بخش خاصی از برنامه کامپیوتر قابل دستیابی است
Tell not all you know , nor do all you can.
<proverb>
به زبان نیاور هر آنچه مى دانى,انجام نده هر آنچه مى توانى .
answering
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answers
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answered
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
answer
پاسخ دادن یا یافتن پاسخ یک سوال
Whatsoever
هرچه
[هر آنچه]
[آنچه ]
cheating does not prosper
نمیدهد
function codes
کدهای کار
hidden codes
کدهای پنهان
codes
کدهای مخفی
voice answer back
یک دستگاه پاسخ صوتی که میتواندسیستم کامپیوتری را به یک شبکه تلفنی وصل کند تا پاسخ صوتی را به درخواستهای انجام شده از ترمینالهای تلفنی فراهم اورد
it does not make sense
معنی نمیدهد
civilian occupational specialty
کدهای تخصصی غیرنظامی
ansi
کدهای استاندارد ANSI
non-starters
رویدادی که روی نمیدهد
non-starter
رویدادی که روی نمیدهد
he would not bade a biner
یک دینارهم تخفیف نمیدهد
that i snot in keepingwith our
این بانظرماوفق نمیدهد
the law forbids
قانون اجازه نمیدهد
air ground liaison code
کدهای ارتباطی زمینی وهوایی
unsigned
که اعداد منفی را نشان نمیدهد
BCC
و لیست آنها را نشان نمیدهد
waste instruction
دستوری که عملی انجام نمیدهد.
originating
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originates
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originate
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
originated
با مودم دیگر که منتظر تماس است تماس برقرار می گیرد. مودم اصلی به پاسخ مودم راه دور پاسخ می فرستد
null
دستور برنامه کد کاری انجام نمیدهد
operation
دستور برنامه که کاری انجام نمیدهد
basic
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
simultaneous
ارسال داده و کدهای کنترل در دو جهت همزمان .
print
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
printed
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
basics
کنترل استاندارد خط وط ارسالی با استفاده از کدهای مخصوص
prints
طبق کدهای توکار و... برای تنظیم حاشیه
blank
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
blankest
دستور برنامه که هیچ کاری انجام نمیدهد
no op
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
no operation instruction
دستور برنامه نویسی که کاری انجام نمیدهد
non printing codes
کدهای نمایش دهنده عمل چاپگر و نه حرف چاپ شده
fasted
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fast
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fastest
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
fasts
آنچه به سرعت حرکت میکند. آنچه به سرعت کار میکند.
conversions
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
conversion
لیست کدهای اصلی یا عبارات و معادل آنها به زبان یا حالت دیگر
non operable instruction
دستوری که تابعی انجام نمیدهد ولی شمارنده برنامه را افزایش میدهد
idle
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idled
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idles
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
idlest
مدت زمانی که وسیله روشن شده ولی کاری انجام نمیدهد
formatter
برنامهای که متن را به حالت جدیدی تبدیل میکند طبق پارامترها یا کدهای توکار
indifferentist
کسیکه بموضوع عای دینی لاقید است و بشناختن حق ازباطل اهمیتی نمیدهد
formatter
نرم افزاری که کدهای توکار و دستورات چاپ را سیگنالهای کنترل چاپگر تبدیل میکند
false
فایلهای ناخواسته بازیاب شده از پایگاه داده از طریق استفاده از کدهای جستجوی غلط
drops
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
drop
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropping
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
dropped
یک تکه کثیفی که روی سطح دیسک یا نوراقراردارد و اجازه ضبط داده در آن محل نمیدهد
VT terminal emulation
استاندارد معروف ترمینال که کدهای به کار رفته برای نمایش متن و گرافیک را بیان میکند
steady state
مدار یا وسیله یا برنامهای که در وضعیتی می ماند که هیچ عملی انجام نمیدهد ولی ورودی می پذیرد و..
reliance on a document
استناد به مدرک خاصی
layman
خارج از حرفه یا فن خاصی
particularity
بستگی بعقاید خاصی
particularism
دلبستگی بمرام خاصی
referring to a document
استناد به مدرک خاصی
laymen
خارج از حرفه یا فن خاصی
wand
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
wands
دستگاه نوری دستی که میتواند برچسبهای کدگذاری شده کدهای میلهای و کاراکتر را خوانده و معرفی کند
it is inexpedient to reply
پاسخ دادن مصلحت نیست پاسخ دادن مقتضی نیست
modal
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
modals
1-مربوط به حالتها. 2-در ویندوز پنجرهای که نمایش داده می شوند و به کاربر امکان انجام کاری خارج از آن را نمیدهد
sequences
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
sequence
ترتیبی که شماره کاربر, کلمه رمز و سایر کدهای مجاز وارد می شوند تابه سیستم دستیابی شود
stylize
به روش یا سبک خاصی دراوردن
stockists
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
dead
[چوبکاری بدون ویژگی خاصی]
special administration
اداره قسمت خاصی از ترکه
stockist
فرد یا شرکتی که کالای خاصی را
attitudinize
حالت خاصی بخود گرفتن
meaner
معنی ومفهوم خاصی داشتن
mean
معنی ومفهوم خاصی داشتن
interspecific
واقع در بین دستههای خاصی
intonate
با لحن خاصی تلفظ کردن
intonate
بااهنگ خاصی ادا کردن
dialects
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
interspecies
واقع در بین دستههای خاصی
dialect
نسخه خاصی از یک زبان کامپیوتر
meanest
معنی ومفهوم خاصی داشتن
laic
شخص که علم خاصی را نداند
logical
مسیر Token در بین لایههای هر گره . در توپولوژی فیزیک FDDI حلقه منط قی را تحت تاثیر قرار نمیدهد
reader
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
readers
یکی از دو حالت که به کاربر امکان کار کردن با یک برنامه چند رسانهای میدهد ولی آنرا تغییر نمیدهد
specifying
جنبه خاصی قائل شدن برای
specifies
جنبه خاصی قائل شدن برای
blocks
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
blocked
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
for no p reason
بی انکه دلیل خاصی داشته باشد
facies
منطقه مناسب رشدحیوان یانبات خاصی
block
اتحاد دو یاچند دسته بمنظور خاصی
specify
جنبه خاصی قائل شدن برای
limit state
حالت خاص یک ساختمان که دیگر وفیفه خودرا انجام نمیدهد و یا شرایطی که برای ان طرح شده است جایز نمیباشد
put
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
dedicated
کامپیوتری که فقط برای مقصود خاصی است
doctrinaire
کسی که تابع دکترین خاصی است اصولی
attachment
وسیلهای که به دلیل خاصی به ماشین وصل است
sig
علاقمند به یک نرم افزاریاسخت افزار خاصی هستند
dd name
برچسبی که دستور تعریف خاصی را مشخص میکند
putting
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
puts
ارائه دادن دراصطلاح یاعبارت خاصی قراردادن
redundancies
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
supervisory
ترکیب کدهای کنترلی که در شبکه ارتباط دادهای یک تابع کنترلی ایجاد می کنند
redundancy
بررسی داده دریافتی برای کدهای افزوده صحیح برای تشخیص خطا
printed
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
print
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
prints
کدهای متن که باعث می شوند چاپگر حالت خود را عوض کند یعنی از حالت bold
dedicated
برنامه یا تابع یا سیستمی که برای استفاده خاصی است
doped
قطعهای که به آن ماده شیمیایی خاصی اضافه شده است
toneme
لفظی که درالسنه اهنگی تلفظ خاصی داشته باشد
code
سیستم علامتها و اعداد و حروف که فضای خاصی دارد
standards
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
standard
حالت اجرای ویندوز ماکروسافت که از حافظه گسترده استفاده میکند ولی امکان چند کاره بودن در برنامههای کاربردی Dos را نمیدهد
random number
روش ایجاد یک ترتیبی از اعداد تصادفی به طوری که هیچ عددی بیشتر از اعداد دیگر رخ نمیدهد
wands
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
authentication
استفاده از کدهای خاص برای بیان کردن به فرستنده پیام که پیام درست و قابل تشخیص است
wand
دستگاه کد میلهای خوان یا وسیله نوری که دردست قرار می گیرد با کدهای میلهای محصولات مغازه را بخواند
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
demarche
عمل سیاسی اقدامی است که دولتی درمورد مسئله خاصی
integral
وسیله جانبی یا طرح خاصی که در سیستم نصب شده است
case law
رویهای که قاضی CL در موضوع خاصی اعمال میکند و از ان به بعدسابقه میشود
local
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
locals
که فقط در بخش خاصی از برنامه کامپیوتری یا ساختار به کار می رود
engine
بخشی از بسته نرم افزاری که تابع خاصی را انجام میدهد
pacts
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
pact
نوع خاصی از ارتباطات سیاسی است که در ان تعدادی از دول به طور مشترک
area
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
areas
بخشی از حافظه یا کد که برای مقصود خاصی در نظر گرفته شده است
terrane
طبقه سنگی که روی ان نوع سنگ خاصی تشکیل شده باشد
pitches
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
pitch
دستور به وسیله صوتی موجی برای تغییر صورت با فاکتور خاصی
acupressure
روش تسکین درد و درمان بیماری از طریق فشار نقاط خاصی از بدن
correcting
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
correct
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
corrects
روش کد گذاری که اجازه میدهد در حین ارسال در بیتها خطا رخ دهد و آنها را به سرعت صحیح میکند و ارسال مجددد انجام نمیدهد
hot dog skiing
اسکی کردن با سرعت در میان پستی و بلندی یا بوس و تابع تکنیک خاصی هم نیست
processor
ریزپردازنده جدا در سیستم که حاوی توابع خاصی تحت کنترل پردازنده مرکزی است
boot
دیسک خاصی که حاوی برنامه راه انداز ونرم افزار سیستم عامل است
hotspot
فضای خاص در تصویر یا نمایش که در صورت حرکت کردن نمایشگر روی آن کار خاصی میکند
program
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
phonetician
متخصص استعمال علائم وحروف خاصی برای نشان دادن طرزتلفظ کلمات صوت شناس
programs
نوشتن یا آماده کردن تعدادی دستورالعمل که کامپیوتر برای انجام عمل خاصی هدایت میکند
signaled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signalled
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
signal
1-حالت موج تولید شده آنالوگ یا دیجیتال برای انتقال اطلاعات .2-پیام کوتاه برای انتقال کدهای کنترلی
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
demand
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demands
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
demanded
تکنیک بار کردن بستههای پروتکل در حافظه فقط در صورتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
attached processor
ریز پردازنده جدا در سیستم که تحت کنترل واحد پردازش مرکزی توابع خاصی را انجام میدهد
DPA
روش بار کردن پشتههای پروتکل در حافظه فقط وقتی که برای بخش خاصی نیاز باشند
producing
آنچه تولید میکند
protective
آنچه حافظت میکند
used
آنچه جدید نیست
unwanted
آنچه لازم نیست
lightweight
آنچه سنگین نیست
lightweights
آنچه سنگین نیست
biased
آنچه اریب دارد
the above was a summary
آنچه دربالا گفته شد
auxiliary
آنچه کمک میکند
incoming
آنچه از خارج می آید
auxiliaries
آنچه کمک میکند
previous
آنچه زودتر رخ میدهد
the long and the short of it
<idiom>
آنچه گفتنی است
contiguous
آنچه اثر می گذارد
knowledge
آنچه دانسته است
authentic
آنچه درست است
circular
آنچه در یک دایره می چرخد
circulars
آنچه در یک دایره می چرخد
circulating
آنچه به راحتی می چرخد
constant
آنچه تغییر نمیکند
exclusive
آنچه شامل نمیشود
constants
آنچه تغییر نمیکند
capitulation
تسلیم شدن به دشمن قرارداد کاپیتولاسیون قراردادی که به موجب ان امتیازات خاصی به یک دولت خارجی و اتباع ان داده میشود
head-shrinker
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
head-shrinkers
کسی که سر دشمن را بریده و به روش خاصی آنرا کوچک کرده و برای یاد بود و افتخار نگهداری میکرد روانپزشک
value
آنچه چیزی به اندازه آن می ارزد.
characteristic
آنچه مخصوص یا ویژه است
differential
آنچه اختلاف را نشان میدهد
differentials
آنچه اختلاف را نشان میدهد
malfunctioning
آنچه خوب کار نکند
durable
آنچه به آسانی خراب نخواهد شد
variable
آنچه قابل تغییر است
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com