Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (37 milliseconds)
English
Persian
angle drill
ابزاری برای سوراخ کردن ورقههای فلزی که در ان مته با بدنه دریل زاویهای میسازد
Other Matches
nibbler
ابزاری برای بریدن ورقههای فلزی توسط برشهای متعدد و پیاپی موضعی قائم بکمک مته
relief hole
سوراخی در ورقههای فلزی که تلاقی دو خم را بدون تاب برداشتن صفحه ممکن میسازد
aviation snips
قیچی دستی مرکبی برای بریدن ورقههای فلزی
horned scully
مانع افقی زیرابی که برای سوراخ کردن بدنه کشتیهاکار گذاشته میشود و معمولابا بتون و تیراهن ساخته میشود
bead
موج خطی در ورقههای فلزی
beads
موج خطی در ورقههای فلزی
to pink out leather
چرم را برای زیبایی سوراخ سوراخ کردن
authoring
ابزاری که برای توسعه برنامههای کاربردی چند منظوره استفاده می شوند. که شامل دستورات خاص برای کنترل درایو -CD ROM
jigs
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
jig
ابزار یا چارچوب سخت وصلبی برای سوار کردن وسرهم کردن یک قطعه از بدنه هواپیما
froe
ابزاری شبیه گوه که برای شکاف تخته والوار بار میرود
compensator
ابزاری برای اندازه گیری اختلاف فار بین اجزاء یک نورپلاریزه
pilot engine
ماشینی که راه را برای ماشین دیگر صاف و اماده میسازد
chimney-crane
[میله فلزی برای آویزان کردن غذا]
sleds
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
sled
وسیله فلزی و پارچهای برای تمرین مانور سد کردن
expanded memory system
ابزاری که حافظه اضافی در IBM PC قرار دارد را مدیریت میکند و برای برنامه ها آماده استفاده می سازد
blowout disc
دیسک نازک فلزی برای اب بندی کردن سیستمهای سیالات
snap swivel
حلقه گردان با گیره فلزی برای وصل کردن طعمه ماهیگیری به ان
pinhole
سوراخ کردن برای گوشی یاز
traveler
میله فلزی عقب قایق با حلقه برای وصل کردن طناب بادبان
angular parallax
تقرب زاویهای دید شکست زاویهای نور
concrete coring drill
مته برای سوراخ کردن هسته بتن
wiring
ساختار فلزی برای پشتیبانی کابلهای ورودی و ایجاد اتصال برای وصل کابل ها
c clamp
گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
cleco fastener
وسیلهای مانند فنر برای محکم کردن صفحات فلزی به یکدیگر تا اتمام مراحل پرچکاری
kopfring
حلقه فلزی است که به دماغه بمب برای کم کردن میزان نفوذ ان در اب یا خاک وصل میشود
cylinder block boring machine
دستگاه سوراخ کننده بدنه سیلندر ماشین مته بلوک سیلندر
BNC connector
متصل کننده فلزی استوانهای شکل با هسته مسی که در انتهای کابل Coaxial قرار دارد و برای اتصال کابل ها به هم اسفاده میشود و با فشار دادن و چرخاندن استوانه فلزی دور دو سوزن قفل کنند و و صل میشود
bottoming reamer
وسیلهای برای میزان و بزرگ ردن سوراخ به اندازه دلخواه بدون کج کردن لبه ها
plates
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
plate
: روکش فلزی کردن ابکاری فلزی کردن
stair stepping
روشی که در نمایشهای تصویری برای نمایش خط رسم شده در زاویهای به غیر از 54 درجه افقی یاعمودی بکار می رود
gyro
برای نشان دادن یا اندازه گیری حرکت زاویهای پایه خودحول یک یا دو محور عمود برمحور دوران بهره میگیرد
choke bore
روکشی برای سوراخ کردن یاتراش دادن داخل سیلندر که قسمت بالای ان دارای قطری کمتر از قطر اصلی سیلندرمیباشد
jack pot
دربازی پوکر) پول میان که بازی کردن دست رامنوط بداشتن ....میسازد
monometalism
سیستم یک فلزی برای پشتوانه پول
perforation
عمل سوراخ کردن ایجاد سوراخ
sponson
جدار توخالی یا جاسازی شده در بدنه تانک برای تعبیه مهمات یا بی سیم
timing disc
علامت حک شده روی موتورپیستونی برای کمک به تعیین دقیق وضعیت زاویهای میل لنگ به منظور زمان بندی صحیح کارکرد موتور
anti balance tab
بالچهای که روی سطوح کنترل که در جهت انحراف سطح اصلی منحرف شده وگشتاور لازم برای انحراف سطح را افزایش میدهد وحرکت انرا در مقابل جریان هوا مشکل میسازد
bail
فلزی بشکل لا وصل به قرقره ماهیگیری برای پیچیدن نخ
chain plate
صفحه فلزی کنار قایق برای بستن بادبان
tape line
تسمه فلزی وباریک که برای اندازه گیری بکارمیرود
breached
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breaches
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
breach
سوراخ رخنه کردن سوراخ کردن نفوذ در خطوط دشمن درگیری با دشمن
caban
طرز قرار گرفتن پایه هابصورت هرمی برای نگه داشتن بال بالای بدنه
shank
ضربه زدن به توپ با قوزک یاکنار پا ضربه زدن به گوی باعقب چوب گلف یا بدنه ان قسمتی از لنگر که طناب به ان وصل شود قسمتی از قلاب ماهیگیری بین سوراخ وانحنا
stick bridge
پل دراز چوبی و فلزی کمکی برای رسیدن به گوی بیلیارد
beechive spring
فلزی از جنس فولاد سخت برای نگهداشتن محل پرچ
pinkest
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pinker
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
pink
سوراخ سوراخ کردن یا بریدن
thirl
سوراخ سوراخ کردن دریدن
putt
ضربه برای انداختن به سوراخ
putts
ضربه برای انداختن به سوراخ
putted
ضربه برای انداختن به سوراخ
cancellate
سوراخ سوراخ سوراخ سوراخ کردن
ball bearing
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
ball bearings
چرخ فلزی که روی ساچمههای فلزی کوچکی باسانی میلغزد
transitory shelter
پناهگاه یا سنگر پیش ساخته فلزی سرپناه فلزی
holeable
گوی اسان برای به سوراخ انداختن
inst
ابزاری
night chair
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
night stool
صندلی سوراخ دار برای قضای حاجت در شب
bottoming tap
وسیلهای برای دراوردن دندانه در یک سوراخ کور
racks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
wracks
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
racked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
wracked
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
rack
فریم محافظ فلزی برای تختههای مدار الکترونیکی و وسایل جانبی مثل دیسک درایو
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
boring machine
دریل
[ابزار]
drill
دریل
[ابزار]
instrumental variable
متغیر ابزاری
tool steels
فولادهای ابزاری
electric drills
دریل ها
[ابزار]
drills
دریل ها
[ابزار]
drilling machines
دریل ها
[ابزار]
boring machines
دریل ها
[ابزار]
electric drill
دریل
[ابزار]
drilling machine
دریل
[ابزار]
reperforator
ماشینی که نوارکاغذی را سوراخ میکند برای دریافت سیگنال
X distance
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
x punch
سوراخ کارت در ستون برای بیان عدد منفی
decollate
جدا کردن موضوعات مختلف به ورقههای مجزا. جدا کردن دو یا سه موضوع مختلف به حالت مجزا و برداشتن کاغذ کاربنی
continuous forms
ورقههای پیوسته
axle stub
اکسل کوتاه بدون حرکتی که چرخها و پینهای مفصلی وسیله نقلیه برای راندن ماشین بر روی ان سوار شده و مناسب حرکت زاویهای محدودی است حول پینهای مفصلی
telltale
نوار فلزی یا چوبی روی دیوار جلو اسکواش نوارپارچه وصل به بادبان برای نشان دادن سمت باد
spanned
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sector
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
spans
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
sectors
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
span
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
spanning
فاصله بین سوراخ گوی بولینگ برای شست و انگشتان دیگر
laminal
دارای ورقههای نازک
laminar
دارای ورقههای نازک
mine casemate
بدنه ماسوره و چاشنی مین بدنه کلاهک مین
bowtelle
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
bowtell
[ابزاری با سر محدب و فیتیله تخم مرغی]
breast drill
نوعی دریل دارای مته بزرگ
edge
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
edges
کارت کاغذی که سوراخ هایی دارد روی یک لبه برای نمایش داده
riddle
سوراخ سوراخ کردن
riddles
سوراخ سوراخ کردن
rumormonger
کسیکه شایعه میسازد
toe weight
وزنه فلزی وصل به سم جلویی اسب در ارابه رانی برای تنظیم گامهای اسب
jointer
[بست فلزی برای اتصال سنگ ها در سنگ چینی]
paralogist
کسیکه قیاس نادرست میسازد
cordless drill driver
دریل برقی
[دریلی که با باطری کار می کند]
[ابزار]
camera lucida
[ابزاری که نور خورشید را بوسیله منشور منعکس می کند.]
gill net
گیر کرده ماهی را گرفتار میسازد
soft tooling
ابزاری که ابعاد ان معمولا تاحد کمی قابل تنظیم است
buoyant mine case
بدنه مین شناور بدنه مین غوطه ور
stationery
صفحات چاپگر که یک سری ورقههای طولانی را تشکیل می دهند
granulose
ماده اصلی نشاسته که اب دهان انراشیرین میسازد
panic monger
کسیکه با دادن خبرهای بی پروپامردم را دچارهراس میسازد
evil genius
روح یافرشتهای که هلاکت شخص رافراهم میسازد
birdcages
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
birdcage
چهارچوب فلزی کانتینرها چهارچوب فلزی اطاق کنترل هواپیما
metal
فلزی کردن
metals
فلزی کردن
metallizo
فلزی کردن
centred
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
center
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centre
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centered
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
centers
سوراخ مرکزی که با سوراخ کد گذاری روی نوار پانچ شده در یک امتداد قرار دارند
clair-voie
[پرچین با دیواره های مشبک که سوراخ سوراخ است.]
house martins
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
house martin
یکجور پرستو که لانه گلی بردیوار خانه ها میسازد
improviser
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلامقدمه چیزیرا میسازد
decollator
ماشینی که موضوعات مختلف را به ورقههای مجزا تبدیل میکند و یا جدا کردن موضوعات تکه تکه به قط عات جدا
lattice design
طرح شبکه ای
[این طرح بصورت قرینه و تکرار کل متن فرش را در بر می گیرد و از اشکال شش وجهی، نه وجهی، مربع شکل و طاق رومی برای بدنه گل ها استفاده می کند.]
away
بازی در زمین حریف گویی که دورتر ازگوی دیگر از سوراخ قراردارد و حق تقدم برای ضربه زدن پیدا میکند
galvanises
ابکاری فلزی کردن
galvanised
ابکاری فلزی کردن
galvanize
ابکاری فلزی کردن
galvanizes
ابکاری فلزی کردن
galvanising
ابکاری فلزی کردن
dilly bag
کیف دستی یا کیسه سوراخ سوراخ زنانه
radius dimpling
ایجاد گودی در سطح ورقههای فلز توسط ابزارمخروطی شکل ویژهای
improvisor
تعبیه کننده کسیکه بسرعت یا بلا مقدمه چیزیرا میسازد
disjunctive
حرف عطفی که بظاهر پیوند میدهدو در معنی جدا میسازد
double bar
دوقطعه واسطهای که دو قسمت اصلی اهنگ را بهم مربوط میسازد
port a punch card
علامتی تجاری برای نوع خاصی از کارت منگنه باقسمتهای سوراخ شده که میتواند با یک مداد یا قلم کاملا"برداشته شود
shells
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shell
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
shelling
بدنه پوکه فشنگ گلوله باران کردن پوسته پوست کندن
cmos
روشی برای ساخت تراشههای نیمه هادی نیمه هادی اکسید فلزی تکمیلی osentary
sight
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
float stone
سنگ اجرسای یکجورسنگ سوراخ سوراخ
sights
سوراخ روشنی رسان سوراخ دید
fenestration
چیزی که سوراخ سوراخ یاروزنه داراست
martin
نوعی پرستو که لانه گلی بر دیوار خانه میسازد ادم گول خور
diplexer
وسیلهای که استفاده از یک انتن را بصورت همزمان یامجزا توسط دو فرستنده ممکن میسازد
dimpling
پخدار کردن مخروطی ورقات نازک فلزی
sheets
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
sheet
وسیلهای که به چاپگر وصل میشود تا امکان وارد شدن ورقههای کاغذ به صورت خودکار برقرار شود
flans
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
flan
تکه فلزی که با منگنه کردن تبدیل به سکه میشود
printhead
1-ردیف سوزن ها در چاپگر matrial-dot که حروف را به صورت مجموعهای از نقاط ایجاد میکند. 2-حالت فلزی یک حرف که برای چاپ حرف روی کاغذ در ریبون جوهری فشار داده شده است
indexing
استفاده از کامپیوتر برای کامپایل کردن اندیس برای کتاب با انتخاب کردن کلمات و موضوعات مربوطه در متن
lap
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
locks
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
lapped
جفت کردن دوسطح فلزی بهم باسایش سنباده نرم
lock
محل پرچ یااتصال دویاچند ورق فلزی قفل کردن
hard chine
خن زاویهای
angular
زاویهای
trigonous
سه زاویهای
triangulate
سه زاویهای
foraminate
ثقبه دار سوراخ سوراخ
gruyere cheese
پنیر سوراخ سوراخ سوئیسی
delve
سوراخ کردن
broaching
سوراخ کردن
goring
سوراخ کردن
pierces
سوراخ کردن
scuttles
سوراخ کردن
bores
سوراخ کردن
delves
سوراخ کردن
to poke a hole in any thing
سوراخ کردن
steek
سوراخ کردن
delved
سوراخ کردن
to drill through
سوراخ کردن
drills
سوراخ کردن
stabs
سوراخ کردن
to set abroach
سوراخ کردن
perforates
سوراخ کردن
punches
سوراخ کردن
to burn a hole
سوراخ کردن
scuttled
سوراخ کردن
perforating
سوراخ کردن
stab
سوراخ کردن
scuttle
سوراخ کردن
broached
سوراخ کردن
to pick a hole in
سوراخ کردن
stabbed
سوراخ کردن
punched
سوراخ کردن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com