Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 225 (3 milliseconds)
English
Persian
series parallel connection
اتصال سری- موازی
Search result with all words
enhance
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhanced
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhances
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
enhancing
استاندارد نحوه ارسال داده با سرعت بالا از یک اتصال پورت موازی
serial
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
serials
اتصال و مدار برای تبدیل داده موازی در کامپیوتر از حالت سری به صورتی که هر بیت یک بار روی سیم ارسال شوند
piggyback
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
piggybacks
اتصال در مدار مجتمع به صورت موازی . یک روی دیگری برای حفظ فضا
parallel
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
paralleling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelled
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallelling
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
parallels
مدار و اتصال که امکان دریافت و ارسال داده موازی میدهد
branch extension
اتصال موازی فرعی
connect in parallel
بطور موازی اتصال دادن
epp
استانداردی که نحوه ارسال داده با سرعت بال روی اتصال پورت موازی را نشان میدهد
magnetic shunt
اتصال شنت موازی فرعی مغناطیسی
multiple transformer
مبدل با اتصال موازی
parallel connection
اتصال موازی
scsi
استاندارد واسط موازی سریع برای اتصال کامپیوتر به رسانه جانبی
series parallel connection
اتصال زنجیری- موازی
series parallel dimming
اتصال زنجیری- موازی لامپها
small computer systems interface
واسط موازی سریع استاندارد , برای اتصال کامپیوتر به وسایل جانبی
Other Matches
male connector
ورودی با سوزنهای اتصال که وارد اتصال سادگی میشود تا اتصال الکتریکی برقرار میکند
parallels
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallel
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
paralleling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelled
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
parallelling
چاپگری که از طریق واسط موازی به کامپیوتر وصل است و دادههای حرف را به صورت موازی می پذیرد
multiple
معماری پردازنده موازی که از چندین ALU و حافظه موازی برای افزایش سرعت پردازش استفاده میکند
MIMD
معماری پردازنده موازی که تعدادی ALU و وسایل حافظه را موازی استفاده میکند تا پردازش سریع داشته باشد
lpt
در DOS نام دستگاهی است که به یکی از درگاههای موازی مربوط می گردد وچاپگرهای موازی می توانندبه ان متصل شوند
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
patch
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
patches
کابل کوچک با اتصال در هر انتها برای اجاد اتصال الکتریکی در تابلو
layer
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
layers
لایهای که اتصال / عدم اتصال را بین گیرنده و فرستنده ایجاد میکند
PPP
پروتکل تامین کننده اتصال شبکه روی اتصال آسنکرون
fibre
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fibres
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
fiber
نوعی اتصال که برای اتصال دو کابل فیبر نوری بهم به کار می رود
connector
وسیله فیزیکی با چندین اتصال فلزی که به وسایل اجازه اتصال به سادگی می دهند
contacted
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacting
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contact
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
contacts
یچ یا اتصال که حاوی یک سیر الکتریکی است وقتی که با اتصال دیگر ارتباط برقرار میکند
moorings
سیمهای اتصال مسلح کننده مین سیم اتصال
shunted
موازی موازی فرعی
shunts
موازی موازی فرعی
shunt
موازی موازی فرعی
DB connector
اتصال به شکل D که معمولاگ به صورت دو ردیف سوزن است برای اتصال وسایل ارسال داده
swivels
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivelled
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
swivel
اتصال گردنده اتصال لولایی چرخیدن
drawbar
بازوی اتصال سهم اهرم اتصال
linkage
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
linkages
مجموعه اتصال اتصال متصل کردن
universal
قطعهای که رشته بیت سری اسنکرون را به حالت موازی یا حالت موازی را به رشته سری تبدیل میکند
RJ connector
نام عمومی برای اتصال هشت سوزنی که درشبکههای BuneT برای اتصال کابل UTP به کار می رود
leads
قطب اتصال سیم اتصال
slip road
سینه کش اتصال فراز اتصال
ramp
سینه کش اتصال فراز اتصال
cascade connection
اتصال کاسکاد اتصال پلهای
terminal
محل اتصال پیچ اتصال
terminals
محل اتصال پیچ اتصال
ramps
سینه کش اتصال فراز اتصال
lead
قطب اتصال سیم اتصال
T connector
اتصال Coa xial به شکل حرف T که دو کابل باریک loaxial را با دو شاخههای BNC بهم وصل میکند و اتصال سومی برای کابل دیگر یا کارت واسط شبکه ایجاد میکند
interface
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
interfaces
1-تغییر وسیله با افزودن مدار یا اتصال به آن برای ساخت سیستم ارتباطی استاندارد. 2-اتصال دو یا چند وسیله ناسازگار با هم با مدار برای برقراری ارتباط
subscriber's line
اتصال تلفنی هادی اتصال هادی مشترک
parallel ruler
خط کش موازی
parallels
موازی
parallelled
موازی
parallelling
موازی
shunted
موازی
shunts
موازی
shunt
موازی
coaxial
موازی
paralleling
موازی
parallel
موازی
paralleled
موازی
two parallel lines
دو خط موازی
machinist vise
گیره موازی
parallel processing
پردازش موازی
parallel operation
عمل موازی
parallel interface
رابط موازی
parallel feed
خورد موازی
parallel printing
چاپ موازی
parallels
برابر خط موازی
pyeonhi seogi
موازی ایستادن
parallel run
اجرای موازی
running in parallel
پردازش موازی
parallel port
درگاه موازی
parallel circuit
مدار موازی
parallel printer
چاپگر موازی
paralleled
برابر خط موازی
parallel operation
عملکرد موازی
parallelled
برابر خط موازی
parallel conversion
تبدیل موازی
shunts
مقاومت موازی
parallel storage
انبارش موازی
parallel cells
یاختههای موازی
parallel processor
پردازنده موازی
parallel column
ستونهای موازی
parallel storage
انباره موازی
parallel reading
خواندن موازی
parallel sheaf
مروحه موازی
parallel computer
کامپیوتر موازی
parallel system
شبکه موازی
parallel transmission
مخابره موازی
parallel operation
عملیات موازی
parallel
برابر خط موازی
parallel adder
افزایشگر موازی
parallel transmission
ارسال موازی
parallel access
دستیابی موازی
parallel processor
موازی پرداز
paralleling
برابر خط موازی
parallel transmission
انتقال موازی
parallelling
برابر خط موازی
shunt element
عنصر موازی
serioprallel
دنبالهای و موازی
centronics interface
رابط موازی
shunted
مقاومت موازی
shunt capacitor
خازن موازی
axially parallel
موازی محوری
doube bead
گچ بری موازی
antiparalle
موازی ناهمسو
collimator
موازی ساز
along
موازی با طول
shunt
مقاومت موازی
parallel search storage
انباره جستجوی موازی
to flatten out
موازی زمین پروازکردن
paralleling
موازی کردن اسکیها
parallel
موازی کردن اسکیها
parallel resonant circuit
مدار همنوای موازی
paralleled
موازی کردن اسکیها
parallelled
موازی کردن اسکیها
bowling crease
خط موازی جلوی پایه ها
offside line
خط فرضی موازی با دروازه
parallelling
موازی کردن اسکیها
swing
پیچیدن موازی اسکیها
parallel perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
endline
خطوط موازی با 04 مترفاصله
one point perspective
پرسپکتیو همرو یا موازی
flash
معدن موازی سریع A/D.
flashed
معدن موازی سریع A/D.
trimarans
قایق با 3 بدنه موازی
parallel trussed girder
تیر شبکهای موازی
to flatten out
بازمین موازی شدن
parallel clamp
گیره پیچی موازی
parallels
موازی کردن اسکیها
ideal paralleling
مدار موازی ایده ال
to draw parallels
خطهای موازی کشیدن
gules
خطوط موازی عمودی
five yard line
خط داخلی و موازی خط کناری
parallel adder
جمع کننده موازی
parallel access
با دست یابی موازی
collimate
موازی قرار دادن
flashes
معدن موازی سریع A/D.
trimaran
قایق با 3 بدنه موازی
swings
پیچیدن موازی اسکیها
twentyfive yard line
خط 52 یاردی موازی خط پایانی
clamp base vise
گیره با فکهای موازی
twentyfive
خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
jet turn
چرخش موازی اسکی ها
parallel input output
ورودی و خروجی موازی
parallel gap welder
جوشگر شکاف موازی
to decline from the parallel
از حالت موازی خارج شدن
dual
دو لیست موازی جدا از اطلاعات
chitary jireugi
ضربه مشت موازی یا افقی
stramline flow
جریان موازی یابی ممانعت
carding
موازی کردن الیاف قبل از ریسندگی
narani seogi
ایستادن موازی پاها همعرض شانه
choir-aisle
[راهرو موازی از شبستان به جایگاه همسرایان]
shunted
موازی کردن بستن بسته شدن
parallel
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
parallelling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
shunts
موازی کردن بستن بسته شدن
railings
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
multidimensional
تعداد آرایههای موازی به همراه عمق
rejector
اندوکتانس موازی برای وازدن یک فرکانس
shunt
موازی کردن بستن بسته شدن
railing
تولیدخطوط موازی روی صفحه رادار
parallels
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
lateral
افقی راهرو زیرزمینی موازی جبهه
petri nets
مدل نمایش سیستمهای همزمان یا موازی
strainght running
فرود در مسیر مستقیم بااسکیهای موازی
paralleled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
bit parallel
طراحی و یا بکارگیری تکنیک انتقال موازی
bicylindrical
دارای دو سطح استوانهای بامحورهای موازی
t square
خطکش مخصوص ترسیم خطوط موازی
parallelled
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
stria
نوار باریک هریک از خطوط موازی
paralleling
خط ارسال که داده موازی را کنترل میکند
paralleling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
force displaced in parallel
[بردار]
نیروی بطور موازی جابجا شده
parallelling
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallels
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallelling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallelled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
parallel
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallel
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
x plate
صفحات قائم موازی در لوله اشعه کاتدی
paralleled
وسیلهای که داده موازی را می پذیرد و ارسال میکند
paralleled
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
parallels
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
paralleling
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
arrays
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
input/output
داده ورودی یا خروجی از کامپیوتر به صورت موازی
gangplow
گاو اهنی که شیارهای موازی ایجاد کند
gauge railway
فاصله استاندارد دو ریل موازی راه اهن
contact lights
چراغهای سفید در دو طرف باند موازی با خط مرکز ان
array
آرایهای از چندین آرایه دو بعدی به صورت موازی
interfaces
پورت ورودی /خروجی موازی و واسط DMA است
fishbone mine
سیستم مین گذاری که به صورت شاخههای موازی است
stem turn
پیچ موازی با گام برداشتن اسکی کوهی یا درهای
connexions
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
connection
اتصالی به کامپیوتر که اجازه ارسال داده موازی میدهد
serials
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
serial
قطعه الکترونیکی که داده سریال را به موازی تبدیل میکند
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com