Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (36 milliseconds)
English
Persian
table
از دستور خارج کردن
tabled
از دستور خارج کردن
tables
از دستور خارج کردن
tabling
از دستور خارج کردن
lay on the table
از دستور خارج کردن
to put out of court
از دستور خارج کردن
Other Matches
lie on the table
از دستور خارج شدن
separator
نشانه جدا کردن بخشهای خط دستور در برنامه مثل دستور وآرگومان
statements
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
statement
1-اصط لاح بیان یک دستور یا یک فرآیند. 2-دستور به زبان اصلی که به چندین دستور که ماشین ترجمه میشود
one for one
که برای هر دستور یا کلمه دستور در زبان یک دستور که ماشین تولید میکند
skipped
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
actual address
دستور نهایی که پس از اعمال تغییرات در دستور ابتدایی اجرا میشود
skips
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
skip
دستور کامپیوتر خالی که CPU را به دستور بعدی هدایت میکند
modifiers
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
statements
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
statement
دستور برنامه کامپیوتری که حاوی بیش از یک دستور یا عبارت باشد
modifier
دستور برنامه نویسی که وضعیت طبیعی دستور را تغییر میدهد
pipe
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
piped
که به سیستم عامل می گوید خروجی یک دستور را به دستور دیگر بفرستد به جای نمایش آن
basics
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
fetches
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
basic
دستور تغییر نیافته برنامه که پردازش میشود تا دستور اجرا شدنی بدست آید
GOSUB
دستور برنامه نویسی که یک تابع را اجرا میکند و سپس دستور بعدی را برمی گرداند
fetched
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
fetch
دستور کامپیوتری برای انتخاب و خواندن داده یا دستور بعدی که باید پردازش شود
prefixes
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
effective
دستور نتیجهای که پس از تغییر در دستور اصلی اجرا میشود
prefix
کد یا دستور یا حرفی که در شروع پیام یا دستور نوشته شود
branches
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
branch
مسیر یا جهش مناسب از یک دستور به دستور دیگر
discrimination instruction
دستور برنامه نویسی شرطی که با همراه داشتن محل دستور بعدی که باید اجرا شود و کنترل مستقیم اعمال میکند.
parting injuncyions
دستور در هنگام جدایی اخرین دستور
inactivate
غیر فعال کردن ناو از رده خارج کردن یکان
ejection
خارج کردن وسیله یا نیروها بخارج پرتاب کردن یا کشیدن
disassembly order
دستور باز کردن و پیاده کردن قطعات یک وسیله
unship
خارج کردن
expulse
خارج کردن
derailing
از خط خارج کردن
ejecting
خارج کردن
derail
از خط خارج کردن
phase out
خارج کردن
ejects
خارج کردن
eject
خارج کردن
discharges
خارج کردن
derailed
از خط خارج کردن
bring out
خارج کردن
discharge
خارج کردن
to rule out
خارج کردن
extraction
خارج کردن
derails
از خط خارج کردن
ejected
خارج کردن
out of bounds
خارج از خط کناری یا پایان یا خط دروازه توپ خارج از میدان واترپولو توپ مرده
macroinstruction
دستور برنامه نویسی که به چندین دستور در تابع یا ماکرو برمی گردد. نرم افزار نشر Macromedia Derector برای PC و Macintosh با استفاده از زمان چاپ Lingo
language
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
languages
زبانی که برای برنامه نویسی طولانی و پیچیده است که هر دستور نشان دهنده یک دستور کد ماشین است
do nothing instruction
دستور برنامه نویسی که عملی انجام نمیدهد فقط شمارنده برنامه را به آدرس دستور بعدی افزایش میدهد
write-offs
از دفتر خارج کردن
swap out
مبادله کردن به خارج
exfiltration
خارج کردن از میدان
decivilize
از تمدن خارج کردن
to expel
[from]
بزور خارج کردن
[از]
disseise
ازتصرف خارج کردن
ablate
بریدن و خارج کردن
expectorate
ازشش خارج کردن
write off
از دفتر خارج کردن
write-off
از دفتر خارج کردن
defecates
خارج کردن مدفوع
phase out
به ترتیب خارج کردن
defecating
خارج کردن مدفوع
defecate
خارج کردن مدفوع
spew
با فشار خارج کردن
spewed
با فشار خارج کردن
disarms
از ضامن خارج کردن
defecated
خارج کردن مدفوع
disarmed
از ضامن خارج کردن
spews
با فشار خارج کردن
disarm
از ضامن خارج کردن
spewing
با فشار خارج کردن
halt
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halted
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
halts
وضعیتی که CPU به دستور غلط برسد یا به دستور نیمه برسد که در برنامه اجرا میشود
expelled
منفصل کردن بزور خارج کردن
expelling
منفصل کردن بزور خارج کردن
expels
منفصل کردن بزور خارج کردن
expel
منفصل کردن بزور خارج کردن
resident
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
residents
برنامهای که از خط دستور شروع میشود , وسپس درحافظه بار میشود, آماده دریافت توسط عملی است و کنترل را به خط دستور برمی گرداند
reek
بخار ازدهان خارج کردن
bail
عمل خارج کردن اب قایق
emits
بیرون دادن خارج کردن
withdrawal
خارج کردن عقب کشیدن
withdrawals
خارج کردن عقب کشیدن
emitting
بیرون دادن خارج کردن
emitted
بیرون دادن خارج کردن
reeked
بخار ازدهان خارج کردن
reeking
بخار ازدهان خارج کردن
evacuated
اخراج خارج کردن یا شدن
reeks
بخار ازدهان خارج کردن
uncouple
از حالت زوجی خارج کردن
emit
بیرون دادن خارج کردن
unplugs
خارج کردن دو شاخه از سوکت
deconcentrate
از حالت تغلیظ خارج کردن
emancipate
از زیر سلطه خارج کردن
emancipated
از زیر سلطه خارج کردن
emancipates
از زیر سلطه خارج کردن
emancipating
از زیر سلطه خارج کردن
evacuate
اخراج خارج کردن یا شدن
unplug
خارج کردن دو شاخه از سوکت
unplugging
خارج کردن دو شاخه از سوکت
To import goods
[from abroad]
کالا از خارج وارد کردن
strike off the rolls
از صورت وکلا خارج کردن
unplugged
خارج کردن دو شاخه از سوکت
to phase out something
به ترتیب خارج کردن چیزی
evacuating
اخراج خارج کردن یا شدن
evacuates
اخراج خارج کردن یا شدن
obey
اجرا کردن دستور
obeying
اجرا کردن دستور
obeys
اجرا کردن دستور
brief
دستور خلاصه کردن
to issue instructions
دستور صادر کردن
obeyed
اجرا کردن دستور
briefest
دستور خلاصه کردن
briefed
دستور خلاصه کردن
briefer
دستور خلاصه کردن
one plus one address
قالب دستور که حاوی محل یک ثبات و محل دستور بعدی باشد
branches
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
branch
دستور برنامه شرطی که محل دستور بعدی در برنامه را مسخص میکند
breaks
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
break
از حالت رمز خارج کردن یک کد مشکل
snake out
خارج کردن کالا از انبار ناو
safing
از حالت مسلح بودن خارج کردن
bowdlerize
قسمتهای خارج از اخلاق را حذف کردن از
emitting
بیرون دادن از خود خارج کردن
emit
بیرون دادن از خود خارج کردن
emitted
بیرون دادن از خود خارج کردن
emits
بیرون دادن از خود خارج کردن
to play in or out
با نواختن ارغنون یا سازدیگرواردیا خارج کردن
to act for somebody
به دستور کسی عمل کردن
deviation
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
to move one's operation offshore
شرکت خود را به خارج
[از کشور]
منتقل کردن
deviations
از شروط و مقررات قراردادتجاوز کردن و خارج شدن
importation
عمل وارد کردن چیزی به سیستم از خارج
discarded
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discards
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
discard
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
stripping crane
جرثقیل برای خارج کردن شمش از کوکیله
discarding
خارج کردن چیزی که مورد نیاز است
hooked medallion
ترنج قلاب شکل
[در این ترنج سر قلاب ها می تواند به سمت خارج و یا ترکیبی از داخل و خارج طراحی شود.]
immediate
دستور کامپیوتری که عملوند در دستور راست و نه آدرس محل عملوند
evict
خارج کردن خلع ید کردن
evicted
خارج کردن خلع ید کردن
evicting
خارج کردن خلع ید کردن
evicts
خارج کردن خلع ید کردن
release
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
smut
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
exfiltration
خارج کردن عده ها از مناطق تحت کنترل دشمن
externals
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
smuts
تصاویروداستانهای خارج از اخلاق سیاه ولکه دار کردن
external
مشخص کردن انبار کاغذ در خارج از وسیله یا میز
evictions
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
sidelines
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sideline
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
sidelined
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
eviction
چیزی را به حکم قانون از تصرف کسی خارج کردن
released
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
releases
خارج کردن بری شدن برائت از دین ترخیص
sidelining
ازبازی یا معرکه خارج کردن کار یا چیز فرعی
cancelling
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancels
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
cancel
لغو کردن دستور قبلی رالغو کنید
break out
نوعی حمله برای خارج کردن گوی از منطقه دفاعی
justifying
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
kill
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancel
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
kills
دستور پاک کردن فایل ذخیره شده به کلی
cancelling
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justify
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
cancels
متوقف کردن یک فرآیند یا دستور پیش از اجرای کامل
justifies
دستور جلوگیری از مرتب کردن متن در کلمه پرداز
denationalizing
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalised
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalises
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalising
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalizes
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalized
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
denationalize
از حقوق ملی محروم کردن صنایع را از صورت ملی خارج کردن
deforest
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforested
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforesting
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
deforests
درختان جنگل را قطع کردن ازحالت جنگل خارج کردن جنگل تراشی کردن
commenting
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
commented
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
comment
ناتوان کردن موقت یک دستور با قرار دادن آن در محل توضیحات
labeling
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
demonetization
سکه خارج از گردش جایگزین کردن مسکوکات جدیدبه جای سکههای رایج
labels
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
labelled
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
label
مشخص کردن قطعه کاغذ که خارج وسیله یا دیسک نصب شده است
modes
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
mode
وارد کردن دستور در حالت مستقیم برای شروع اجرای برنامه
directives
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
directive
دستور برنامه نویسی که برای کنترل کردن مترجم زبان به کاپایلر و غیره است
macro
کلمهای که برای بیان تعدادی دستور یا ساده کردن نوشتن برنامه به کار می رود
text
پردازش کلمات یا استفاده از صفحه کلید کامپیوتر , ویدایش و خارج کردن متن به صورت حروف , برچسب ها و..
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com