Enter keyword here!

⌨

Tips | Translate!

Total search result: 82 (5 milliseconds)
English	Persian
assemble	انباشتن گرداوردن
assembled	انباشتن گرداوردن
assembles	انباشتن گرداوردن
Other Matches
amassed	گرداوردن
collects	گرداوردن
collecting	گرداوردن
collect	گرداوردن
to gather together	گرداوردن
amass	گرداوردن
to gather up	گرداوردن
amassing	گرداوردن
amasses	گرداوردن
compile	گرداوردن تالیف کردن
compiling	گرداوردن تالیف کردن
compiled	گرداوردن تالیف کردن
compiles	گرداوردن تالیف کردن
accruing	انباشتن
hoarded	انباشتن
stuffs	انباشتن
stuffed	انباشتن
hill	انباشتن
hills	انباشتن
stuff	انباشتن
hoards	انباشتن
stash	انباشتن
treasur up	انباشتن
roll up	انباشتن
cumulation	انباشتن
cumulate	انباشتن
agglomerate	انباشتن
stashing	انباشتن
stashes	انباشتن
stashed	انباشتن
accrues	انباشتن
accrue	انباشتن
stuffing	انباشتن
accumulates	انباشتن
stacked	انباشتن
stacks	انباشتن
accumulate	انباشتن
accumulating	انباشتن
hoardings	انباشتن
hoarding	انباشتن
bulk	انباشتن
hoard	انباشتن
stack	انباشتن
fill	انباشتن اکندن
stack up	روی هم انباشتن
fills	انباشتن اکندن
pyramid	رویهم انباشتن
huddle	روی هم انباشتن
huddled	روی هم انباشتن
huddles	روی هم انباشتن
huddling	روی هم انباشتن
stow	پریدن انباشتن
stowed	پریدن انباشتن
stowing	پریدن انباشتن
accumulating	رویهم انباشتن
stuff	چپاندن انباشتن
accumulates	رویهم انباشتن
stuffed	چپاندن انباشتن
stuffs	چپاندن انباشتن
accumulate	رویهم انباشتن
pyramids	رویهم انباشتن
stows	پریدن انباشتن
dump	رونوشت انباشتن
garner	انبار کردن انباشتن
agglomerate	جمع کردن انباشتن
garners	انبار کردن انباشتن
overstuff	با اشیا زیاد انباشتن
garnered	انبار کردن انباشتن
stack	انباشتن پشته کردن
garnering	انبار کردن انباشتن
stacked	انباشتن پشته کردن
stacks	انباشتن پشته کردن
ingather	انباشتن خرمن برداشتن
overstuff	بیش ازحد لزوم انباشتن
plenish	با اثاثه انباشتن تجهیز کردن
bank	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
banks	رویهم انباشتن در بانک گذاشتن
to store up something	انباشتن چیزی برای استفاده در آینده
pondage	گنجایش حوض یا استخر انباشتن اب در حوض یااستخر

Recent search history

Contact• | Terms |• Privacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com