Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 206 (12 milliseconds)
English
Persian
initial
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialed
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialing
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialled
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initialling
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
initials
اولین حرف کلمه به ویژه از یک نام
Other Matches
drop cap
حرف درشت اولین کلمه پاراگراف
circular
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
cyclic
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت به محل اولین بیت منتقل میشود
circulars
چرخش بیتها در کلمه که آخرین بیت در محل اولین بیت قرار می گیرد
shifts
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shifted
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
shift
چرخش بیتها در یک کلمه به طوری که آخرین بیت در محل اولین بیت درج خواهد شد
idiosyncrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
idiosyncrasies
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه شیوه ویژه هرنویسنده خصوصیات اخلاقی
first in first out
صف موقت که در آن اولین عنصر در اولین محل خواندن ذخیره میشود
hyphen
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
hyphens
فضای خالی که پس از تقسیم کردن کلمه در آخر خط درج میشود در متن کلمه پرداز. ولی هنگام نوشتن طبیعی کلمه دیده نمیشود
logogriph
نوعی معماکه چند کلمه داده میشود وشخص باید ازمیان این کلمات کلمه مطلوب راپیداکندویا از حروف انها کلمه مورد نیاز را بسازد
search and replace
خصوصیتی در کلمه پرداز که به کاربر امکان یاتن کلمه یا عبارت خاص میدهد وآنرا با کلمه یا عبارت دیگری جایگزین میکند
fifo
روش ذخیره سازی خواندن و نوشتن به طوری که اولین عنصر در اولین فراخوانی ذخیره میشود
fifo
اولین صادره از اولین وارده
first strike
اولین ضربت در اولین حمله
to watch for certain symptoms
توجه کردن به نشانه های ویژه
[علایم ویژه مرض ]
special interest groups
گروههایی با علاقه ویژه گروه مشترک المنافع ویژه
specialities
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
speciality
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
specialty
کالای ویژه داروی ویژه یا اختصاصی اسپسیالیته
worded
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
word
تقسیم کلمه در انتهای خط , که بخشی از کلمه در انتهای خط می ماند و بعد فضای اضافی ایجاد میشود و بقیه کلمه در خط بعد نوشته میشود
idiocrasy
طبیعت ویژه طرز فکر ویژه
least significant bit
رقم دودویی در سمت راست یک کلمه که کمترین توان کلمه را می گیرد.
statute at large
چاپ قانون به طور کلمه به کلمه از روی متن اصلی
prefix
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
prefixes
کلمه متصل به ابتدای کلمه بعد که به آن معنای خاص می بخشد
augmenting
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augmented
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augment
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
augments
تولید یک کلمه آدرس قابل استفاده از دو کلمه کوتاهتر
markers
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
marker
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
word
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
worded
نشانه شروع کلمه در ماشین با طول کلمه متغیر
Persian rug
[فرش ایرانی در حالت کلی کلمه که گاه با کلمه قالی شرقی نیز مانوس می باشد.]
to rime one word with another
یک کلمه رابا کلمه دیگر قافیه اوردن
fifo
که اولین عنصری که وارد صف میشود. اولین عنصری است که خوانده میشود
ring shift
جابجایی داده به چپ و راست در یک کلمه بیتی که از موز کلمه بیفتد نادیده گرفته میشود و محلهای خالی با صفر پر می شوند
hypertext
روش اتصال کلمه یا تصویر به صفحه بعد پس از انتخاب کلمه یا تصویر توسط کاربر
processor
ساخت CPU با اندازه کلمه بزرگ با وصل کردن پلاکهای با اندازه کلمه کوچکتر به هم
synonyms
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllables
جزء کلمه مقطع کلمه
synonym
کلمه مترادف کلمه هم معنی
syllable
جزء کلمه مقطع کلمه
lsb
رقم دودویی که محل سمت راست کلمه را اشغال میکند و کمترین توان دو را در کلمه دارد که معمولا معادل رو به توان صفر است
enclitic
متکی به کلمه قبلی کلمهای که تکیه ندارد و یااگر دارد تکیه اش رابکلمه پیش از خود میدهد ودر تلفظ بدان کلمه می چسبد
softer
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
soft
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
softest
محل متن در راست یا چپ حاشیه متن کلمه پرداز به طوری که اگر کلمه جا نشد حروف خالی اضافه به طور خودکار درج خواهند شد
keyword
1-کلمه دستور در زبان برنامه نویسی برای انجام عملی . 2-کلمه مهم در عنوان یا متنی که محتوای آن را می نویسد. 3-کلمهای که در رابط ه با متنی باشد
praetorial
متعلق به گارد ویژه سربازی که جز گارد ویژه است
shifted
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shift
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
shifts
جابجایی داده به چپ یا راست در یک کلمه , بیتهایی که از مرز کلمه خارج می شوند نادیده گرفته می شوند محلهای خالی با صفر پر می شوند
softer
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
softest
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
soft
حرف خالی که در صورتی درج میشود که کلمه در انتهای خط دو بخش شود ولی وقتی کلمه طبیعی نوشته میشود درج نمیشود
cycles
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycled
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
cycle
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند
initialing
اولین
initiatory
اولین
initialed
اولین
initialling
اولین
initial
اولین
initialled
اولین
initials
اولین
headmost
اولین
initialed
اولین یا در ابتدا
initialled
اولین قسمت
initialled
اولین امضاء
first generation
اولین سری
initialed
اولین امضاء
second
که پس از اولین می آید
betimes
در اولین فرصت
initialing
اولین یا در ابتدا
initialing
اولین قسمت
first strike
اولین ضربه
initialing
اولین امضاء
seconded
که پس از اولین می آید
first salvo
اولین رگبار
seconding
که پس از اولین می آید
seconds
که پس از اولین می آید
initialed
اولین قسمت
initials
اولین قسمت
initials
اولین امضاء
initialling
اولین یا در ابتدا
initialling
اولین امضاء
initialling
اولین قسمت
initial
اولین قسمت
initialled
اولین یا در ابتدا
initials
اولین یا در ابتدا
initial
اولین یا در ابتدا
immediate destination
اولین مقصد
initial
اولین امضاء
first light
اولین طلیعه خورشید
first ionization potential
پتانسیل اولین یونش
straight run pitch
تفاله اولین تقطیر
Go to the first crossroad.
به اولین تقاطع بروید.
at first light
در اولین روشنایی روز
at your earliest convenience
در اولین فرصت مناسب
Go to the first crossroad.
به اولین چهارراه بروید.
dday
اولین روزاغاز بکار
standards
اولین مگا بایت حافظه در PC.
alpha
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
alphas
اولین گونه یک محصول کامپیوتری
first offender
متخلف برای اولین بار
standard
اولین مگا بایت حافظه در PC.
homes
اولین رکورد داده در فایل
home
اولین رکورد داده در فایل
filo
اخرین صادره از اولین وارده
first offenders
متخلف برای اولین بار
January
اولین ماه سال مسیحی
lifo
اولین صادره ازاخرین وارده
primary
اولین یا ابتدایی یا بسیار مهم
CERN
یس که www اولین آنجا اختراع شد
for the first
[last]
time
برای اولین
[آخرین]
بار
lifo last in first out
اولین صادره از اخرین وارده
ash wednesday
اولین روز ایام روزهء مسیحیان
ante-court
[اولین صحن در خانه های بزرگ]
delivery leadtime
زمان تحویل اولین قسمت وسایل
delivery leadtime
زمان تحویل اولین پارتی وسایل
green run
اولین گردش موتور نو یا تازه تعمیر
head
اولین عنصر داده در لیست بودن
low sunday
اولین یکشنبه بعد از عید پاک
prototype
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
geometric mean
فاصله بین اولین واخرین جمله یک تصاعدهندسی
computed air release point
نقطه پرتاب اولین چترباز یابار از هواپیما
prototypes
اولین کالاهایی که بعنوان نمونه ساخته میشود
first down
اولین تماس با زمین پیشروی 09 متری با 4تماس
second strike
اولین حمله متقابله یا ضدحمله در یک جنگ اتمی
initialling
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
honor
امتیاز اولین نفر بودن درشروع بازی گلف
widow
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
ring
لیست داده که آخرین عنصر آن به اولین اشاره کند
initials
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
first offenders
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
innovation theory
این نظریه اولین بار توسط جوزف شومپتر
first offender
کسی که برای اولین بار قانوناتخلف کرده است
debutant
دختری که برای اولین مرتبه در جامعه وارد میشود
first salvo
اولین سری تیراندازی روی هدف دیگرانجام میشود
widows
اولین خط یک پاراگراف که درانتهای یک صفحه متن تنهاقرار دارد
initialed
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
identity
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
identities
مجموعه رنگهایی که اولین و آخرین آن رنگهای سیستم هستند
initial
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialing
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
initialled
آدرسی که در آن اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origin
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floats
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
floated
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
peremptory undertaking
تعهد خواهان باارائه دلیل در اولین جلسه بعدی دادگاه
float
فضایی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
execution
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
origins
محلی در حافظه که اولین دستور برنامه ذخیره شده است
Intel
بیتی استفاده میکند که اولین بار در کامپیوترهای IBMPC به کار رفت
touchdowns
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
touchdown
درعملیات اب خاکی پیاده شدن اولین گروههای موج هجومی در ساحل
master
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
sector
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
mastered
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
sectors
سوراخ در لبه دیسک برای نشان دادن محل اولین شیار
bachelors
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
masters
اولین کارت پانج در بسته که حاوی اطلاعاتی درباره بقیه کارتهاست
bachelor
مردیا زنی که بگرفتن اولین درجهء علمی دانشگاه نائل میشود
highest
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
high
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
Windows .
اولین نسل جدید ویندوز که حاوی امکانات OLE و کشیدن و قراردادن بود
first fit
تابع یا الگوریتمی که اولین و بزرگترین بخش از حافظه خالی را انتخاب میکند تا یک صفحه
daisy chain
زیر تابعی در برنامه که سایرین را در یک مجموعه فراخوانی میکند. اولین تابع دومین
highs
اولین کیلوبایت حافظه بالای مگابایت که توسط برنامه قابل استفاده است
COMPAQ
شرکت کامپیوتر شخصی آمریکایی که اولین تولید کننده برای IBMPC بود
Boxing Day
اولین روز کار بعد از عید کریسمس که طی آن به پستچی و کارمند و غیره هدیه میدهند
prototype
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
origin writ
ورقهای بود که در گذشته خواهان دعوی ان را یه عنوان اولین قدم در احقاق حق خود می خریدند
free carrier
یکی از قرارداد-های اینکوترمزکه در ان فروشنده کالا را به اولین حمل کننده تحویل می نماید
prototypes
اولین مدل کاری وسیله یا برنامه که بعداگ آزمایش و تط بیق میشود تا بهبود یابد
IBM
بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
Dutch barn
[انباری به شکل سه گوش در قرن هفدهم و هجدهم میلادی که اولین بار توسط هلندی ها استفاده شد.]
International Modern
[سبک مدرن بین المللی در معماری قرن بیست میلادی که اولین بار در آلمان استفاده شد.]
sherlu
اولین برنامه زبان طبیعی که تجزیه و تحلیل نحوی ومعناشناسی را با معلومات جهان مجتمع کرده است
Cinoiserie
[سبک معماری اروپایی از هنر سازه های چینی که اولین بار در قرن هفدهم میلادی استفاده شد.]
Babbage
nelrhC Babbage مخترع انگلیسی اولین ماشین حساب خودکار و قالب اصلی کامپیوترهای دیجیتالی امروز
nets
ویژه
net
ویژه
privilege
حق ویژه
particulars
ویژه
special
<adj.>
ویژه
particular
ویژه
extra special
ویژه
priviege
حق ویژه
special
ویژه
nett
ویژه
extra
<adj.>
ویژه
peculiar
ویژه
paticular
ویژه
experts
ویژه گر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com