Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (12 milliseconds)
English
Persian
monoxide
اکسیدی که اکسیژن وفلز ان برابر باشد
Other Matches
howitzer
توپی که طول لوله ان برابر با 02 تا03 برابر کالیبر باشد
protoxide
ترکیبی که حداقل ذرات اکسیژن دران باشد
demand oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت تناوبی و همزمان با تنفس شخص باشد
octodecimo
قطعی که برابر با یک هیجدهم یک ورق کاغذ باشد
oxygen convertor
مبدل اکسیژن مایع به اکسیژن گازی در سیستمهای تنفسی
cobb doglas production function
ر کار بتوان کشش تولید نسبت به عامل سرمایه . اگرحاصلجمع کششهای فوق برابر 1 باشد تابع تولیدهمگن درجه 1 و مجموعه عوامل سرمایه و کار ثابت است و اگر بزرگتراز 1 باشدبازده کل صعودی و اگرکوچکتراز 1 باشد بازده کل نزولی است
rem
مقدار دوزتشعشعی که اثرش برابر یک رونتگن اشعه ایکس باشد
hephaestus
خدای اتش وفلز کاریhipster
oxygenize
با اکسیژن ترکیب کردن اکسیژن زدن
oxides
اکسیدی
oxide
اکسیدی
maximal oxygen consumption per minute
حداکثر اکسیژن مصرفی دردقیقه بیشینه اکسیژن مصرفی در دقیقه
gini coefficient
شاخص نابرابری درامد که از منحنی لورنز بدست می ایددرصورتیکه توزیع درامدکاملا برابر باشد این ضریب مساوی صفر ودرصورتیکه توزیع درامد کاملا نابرابرباشد این ضریب مساوی 1است هرچه این ضریب کوچک باشد توزیع درامد عادلانه تراست
oxide isolation
جداسازی اکسیدی
oxide coating
روکش اکسیدی
oxide film
قشر اکسیدی
oxide film
لایه اکسیدی
gray air city
شهر با مه دود اکسیدی
deoxygenate
اکسیژن گیری کردن از فاقد اکسیژن کردن
an isaiah flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگیهای ان برابر باشد
anisandrous flower
گلی که شماره و شکل پرچمهای ان با شماره و شکل مادگی ان برابر باشد
maximal aerobic power
بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر اکسیژن مصرفی حداکثر توان توازی
maximal oxygen uptake
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
maximal oxygen consumption
حداکثر اکسیژن مصرفی بیشینه اکسیژن مصرفی حداکثر توان هوازی
double
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
doubled up
سیستمی که فرفیت ذخیره سازی دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهای روی سطح دیسک دو برابر میکند
ostensible
شریک فاهری در CL کسی را گویند که اسمش در ضمن اسم شرکتی اعلام شود و یا عملا" در اداره ان دخالت کند که در این حالت مشئوولیت او در برابر کسانی که به ایت اعتبار او را شریک پنداشته اند درست مانند شرکاواقعی است هر چند که درواقع سهمی نداشته باشد
densities
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
density
سیستمی که حجم ذخیره سازی درایو دیسک را با دو برابر کردن تعداد بیتهایی که روی سطح دیسک می توان گذاشت دو برابر میکند
isodomun
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
isodomon
[بنایی با بلوک های سنگی برابر در طبقاطی با طول های برابر]
sensitive to corrosion
حساس در برابر زنگ زدگی حساس در برابر خوردگی
triplicate
سه برابر سه برابر کردن
a closed mouth catches no flies
<proverb>
تا مرد سخن نگفته باشد عیب و هنرش نهفته باشد
moored mine
مینی که باسیم یا طناب به محل اتصال خود وصل شده باشد یا در اب معلق باشد
hotter
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hot
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
hottest
شبکه آهنی یا پوشش اطراف کامپیوتر که به منبع تغذیه وصل شده باشد و زمین نشده باشد
oxygen
اکسیژن
oxybiont
اکسیژن زی
empyreal air
اکسیژن
oxygen carrier
اکسیژن بر
without recourse
عبارتی که درفهر نویسی اسناد قابل انتقال بکار می رود و به وسیله ان فهر نویس مسئوولیت خودرا در برابر فهر نویسان بعدی نفی میکند و تنها خودرا در برابر کسی که سند رابرایش صادر کرده است مسئول قرار میدهد
escutcheon
سپری که دارای نشانهای نجابت خانوادگی باشد صفحهای که روی ان اسم چیزی نقش شده باشد سپرارم دار
acidic oxide
اکسیژن اسیدی
oxygenate
اکسیژن امیختن
oxygenate
اکسیژن زدن
deoxygenation
اکسیژن زدایی
oxygen
اکسیژن دار
oxygen
گاز اکسیژن
oxidation
ترکیب با اکسیژن
acidity coefficient
نسبت اکسیژن
oxygenated
اکسیژن زدن
oxygenated
اکسیژن امیختن
deoxidation
اکسیژن گیری
deoxidate
بی اکسیژن کردن
liquid exygen
اکسیژن مایع
atmospheric oxygen
اکسیژن هوا
liquid oxygen
اکسیژن مایع
anoxia
کمبود اکسیژن
lox
اکسیژن مایع
oxygenating
اکسیژن امیختن
oxygenating
اکسیژن زدن
oxygenates
اکسیژن امیختن
oxygenates
اکسیژن زدن
deoxidize
بی اکسیژن کردن
oxygen ration
نسبت اکسیژن
oxygenation
امیزش با اکسیژن
oxygen deficit
کمبود اکسیژن
oxygenize
با اکسیژن امیختن
oxygenation
اکسیژن زنی
oxygen debt
وام اکسیژن
oxygen cylinder
مخزن اکسیژن
oxygenization
اکسیژن دهی
oxygen cylinder
سیلندر اکسیژن
oxygen debt
بدهی اکسیژن
steno oxibiant
اکسیژن کم تاب
oxidization
ترکیب با اکسیژن
oxyacetylene welding
جوش اکسیژن
oxygen extraction
جذب اکسیژن
oxygenation
ترکیب با اکسیژن
oxygen deficit
کسر اکسیژن
hotbeds
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
hotbed
بستر خاکی چمن که در اثر تخمیر ویابوسیله دیگری گرم شده باشد محل یا محیطی که دران رویش وپیشرفت سریع باشد
c.o.d
نیاز شیمیایی به اکسیژن
chemical oxygen demand
نیاز شیمیایی اکسیژن
oxidises
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidised
با اکسیژن ترکیب کردن
oxidize
با اکسیژن ترکیب کردن
rebreather
سیستم اکسیژن مداربسته
oxide
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxides
ماده شیمیایی از اکسیژن
oxidizing
با اکسیژن ترکیب کردن
aqualung
دستگاه تنفس اکسیژن
oxidizes
با اکسیژن ترکیب کردن
volcanize
جوش اکسیژن زدن
acetylene oxygen flame
شعله استیلن اکسیژن
maxvo
بیشینه اکسیژن مصرفی
oxyacid
اسید اکسیژن دار
oxygen acid
اسید اکسیژن دار
maxvo
حداکثر اکسیژن مصرفی
aqualungs
دستگاه تنفس اکسیژن
oxyhydrogen
اکسیژن امیخته به ایدروژن
oxidising
با اکسیژن ترکیب کردن
eudiometry
سنجش اکسیژن هوا
hypoxia
کاهش اکسیژن بافت
hypoxemia
کاهش اکسیژن بافت
imperfect competition
حالتی است که در بازار عرضه بیش از یک فروشنده وجود نداشته باشد ووی بتواند روی قیمت کالای خود کنترل داشته باشد
hypoxia
کمبود اکسیژن در بافتهای بدن
deoxidize
از صورت ترکیبی با اکسیژن دراوردن
biochemical oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
biological oxygen demand
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
b.o.d
نیاز زیست شیمیایی به اکسیژن
tetroxide
ترکیب دارای چهار اتم اکسیژن
acyl oxygen fission
گسسته شدن پیوند اسیل-اکسیژن
nitrous acid
اسیدی که کمتراز تیزاب اکسیژن دارد
oxidation
عمل ترکیب اکسیژن با جسم دیگری
open back
[نوعی فرش تخت باف که پود آن از پشت فرش کاملا مشخص باشد و بصورت حلقوی اطراف تار را در بر گرفته باشد.]
The room is stuffy.
هوای اتاق سنگین است (کمبود اکسیژن)
vulcanization
حرارت زیاد جوش اکسیژن لاستیک وفلزات
splash proof enclosure
حفافت در برابر قطرات اب حفافت در برابر باران حفافت در مقابل ریزش قطرات اب
ozone
نوعی اکسیژن ابی کمرنگ گازی و تغییر گرای
oxyhydrogen blowpipe
بوری زرگری که دران اکسیژن و ایدروژن با هم امیخته میشوند
continuous flow oxygen system
سیستم اکسیژنی که در ان جریان اکسیژن به صورت پیوسته میباشد
isatin
رنگ قرمزی که از ترکیب نیل با اکسیژن بدست می اید
lapheld
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
laptop
کامپیوتر سبکی که قابل حمل باشد ولی نه آن قدر کوچک که به صورت جیبی باشد معمولا حاوی صفحه نمایش صفحه کلید و درایو دیسک است
oxygen bottle
محفظهای برای نگهداری اکسیژن گازی تحت فشار زیاد
wellŠsuppose it is so
خوب فرض کنیم چنین باشد فرضا چنین باشد
Zel-i Sultan vase
طرح گلدان ظل السلطان
[این طرح بصورت تکراری و قرینه شامل یک گلدان و دسته های گل می باشد و مربوط به زمان سلطنت قاجار می باشد.]
karachoph design
لچک ترنج کاراچف
[این طرح مربوط به همین شهر در جنوب تفلیس منطقه قفقاز می باشد که در آن ترنج بزرگ و هشت وجهی با چهار مربع در دو طرف آن می باشد و قدمت آن بیش از صد سال است.]
ageing
ثابت شدن رنگ در اثر گذشت زمان و تحت تاثیر اکسیژن موجود در هوا
anoxia
فقدان اکسیژن در سلولهای خونی و بافتی که اغلب منجربه زیانهای جبران ناپذیری میشود
charges
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
charge
عهده وتعهد و الزامی که بر شخص باشد حقی که در مورد ملکی وجود داشته باشد خطابهای که رئیس محکمه پس از ختم دادرسی خطاب به هیات منصفه ایراد و ضمن خلاصه کردن شهادتهای داده شده مسائل قانونی لازم را برای ایشان تشریح میکند
rool crush
اثر تاخوردگی
[فرش هایی که درست عدل بندی نشده و یا مدت طولانی بصورت چهارلا در انبار باشد پس از مفروش شدن در زمین برآمدگی هایی در محل تا دارد که اگر به شکستگی منجر نشده باشد پس از مدتی اصلاح می شود.]
phenolic epoxy
خانوادهای از رزینها وچسبها که در مشتقات فنل کاربرد فراوان دارند و درهمه انها پلهای اکسیژن رابط رادیکالهای هیدروکربنی وجود دارد
pressure breathing
تنفس مصنوعی دادن با تولیداختلاف فشار هوا دستگاه تنفس یدکی اکسیژن برای خلبان
tenfold
ده برابر
level with each other
برابر
equipollent
برابر
even
<adj.>
برابر
two fold
دو برابر
as much a
دو برابر
symmetric
برابر
abreast
برابر
ninefold
نه برابر
tripling
سه برابر
doubled up
دو برابر
paripassu
برابر
decuple
ده برابر
eq
برابر با
tantamount
برابر
he is twice the man he was
دو برابر
equals
برابر
identical
برابر
double
دو برابر
one fold
یک برابر
breasts
برابر
breast
برابر
equal
برابر
euqal
برابر
equaled
برابر
homological
برابر
vs
در برابر
opposite
برابر
equaling
برابر
opposites
برابر
triple
سه برابر
for
در برابر
equalling
برابر
doubled
دو برابر
tripled
سه برابر
versus
در برابر
bracketed
برابر
sixfold
شش برابر
triples
سه برابر
equalled
برابر
sextuple
شش برابر
one hundred times as many
صد برابر
square
برابر
squared
برابر
squares
برابر
squaring
برابر
three fold
سه برابر
threefold
سه برابر
pulmotor
دستگاه تنفس مصنوعی دستگاه اکسیژن
shaggy ugs
فرش های با پرز بلند
[این گونه فرش علاوه بر داشتن پرز بلند در سطح فرش، دارای مقداری پرز در پشت فرش نیز می باشد و در مناطق سردسیر بافته می شود تا گرم بوده و عایق سرما در کف اتاق باشد.]
par
برابر کردن
counterbalance
نیروی برابر
counterbalances
نیروی برابر
doubled up
دو برابر بزرگتر
counterbalanced
نیروی برابر
quadraple
چهار برابر
treble
سه برابر کردن
senary
شش برابر ششگانه
septuple
هفت برابر
doubled up
دو برابر کردن
sevenfold
هفت برابر
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com