English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (11 milliseconds)
English Persian
modelling ایجاد مدلهای کامپیوتری
Other Matches
upward compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
upwards compatible طراحی شده برای سازگاری با مدلهای موجود یا مدلهای آینده که هنوز اختراع نشده اند
IBM بزرگترین شرکت کامپیوتری در جهان که اولین سیستم بر پایه PC را روی پردازنده PC ایجاد کرد
interactive video سیستمی که از اتصال کامپیوتری به دیسک خوان اسفاده میکند تا توان پردازش و تصاویر واقعی و متحرک را ایجاد کند
plotter وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
plotters وسیهل خروجی کامپیوتری شامل قلم متحرک و یک قطعه کاغذ اطراف وسیلهای که می چرخد و الگوها و متن هایی ایجاد میکند
fifth generation computers مرحله بعدی طراحی سیستم کامپیوتری که با استفاده از مدارهای سریع VLSI و زبانهای برنامه سازی قدرتمند برای ایجاد امکان محدوده افراد
module مدلهای نمونه ساختمانی
modules مدلهای نمونه ساختمانی
lost wax process فرایند مدلهای مومی
lost wax process ریخته گری با مدلهای مومی
assembles ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assembled ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
assemble ترجمه نمودن و ایجاد هماهنگی در دادههای مورد نیاز یک برنامه کامپیوتری و برگرداندن داده به زبان ماشین و تهیه برنامه نهایی جهت اجراترجمه علائم سمبلیک به کدهای معادل در ماشین همگذاردن
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
internally stored program کد برنامه کامپیوتری ذخیره شده روی Rom یک سیستم کامپیوتری
off line وسایلی که جزو دستگاه کامپیوتری مرکزی نیستند وسایل غیر کامپیوتری یاخودکار
remoter ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remotest ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
remote ترمینال کامپیوتری متصل به سیستم کامپیوتری راه دور
ActiveX سیستمی که توسط ماکروسافت ایجاد شده برای ایجاد و توزیع برنامههای کوچک
computerised ordering systems سیستم سفارش کامپیوتری خرید کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری گرافیک کامپیوتری
plug compatible manufacurer شرکت تولیدکننده تجهیزات کامپیوتری که بدون نیازمندی به رابطهای سخت افزاری یانرم افزاری اضافی میتواندبه سیستم کامپیوتری موجودوصل شود
computerization عمل معرفی یک سیستم کامپیوتری یا تبدیل راهنمابه سیستم کامپیوتری
automation کامپیوتری کردن دستگاهها کامپیوتری کردن خودکارکردن سیستم
asynchronous 1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد
computer simulation کامپیوتری
computerized کامپیوتری
tools در سیستم کامپیوتری
computerising کامپیوتری کردن
computerize کامپیوتری کردن
business type operation عملیات کامپیوتری
computerizes کامپیوتری کردن
computerizing کامپیوتری کردن
computerized کامپیوتری شده
computerization کامپیوتری کردن
computerization کامپیوتری شدن
desktop publishing نشر کامپیوتری
magazines computer oriented مجلات کامپیوتری
computerises کامپیوتری کردن
computer crime جرم کامپیوتری
computer museum موزه کامپیوتری
computer program برنامه کامپیوتری
computer drawing ترسیم کامپیوتری
computer game بازی کامپیوتری
computer printout چاپ کامپیوتری
computer operation عملکرد کامپیوتری
computer network شبکه کامپیوتری
computer music موسیقی کامپیوتری
computer graphicist گرافیست کامپیوتری
computer letter حرف کامپیوتری
computer language زبان کامپیوتری
computer design طراحی کامپیوتری
computer system سیستم کامپیوتری
computer conferencing کنفرانس کامپیوتری
computer circuits مدارهای کامپیوتری
computerised کامپیوتری کردن
computing system سیستم کامپیوتری
computerized tomography رادیولوژی کامپیوتری
computerized mail پست کامپیوتری
computerized instruction اموزش کامپیوتری
computerized game playing بازیهای کامپیوتری
computer code رمز کامپیوتری
computer utility خدمات کامپیوتری
computer word کلمه کامپیوتری
hybrid computer system سیستم کامپیوتری دو رگه
form صفحهای از صفحات کامپیوتری
formed صفحهای از صفحات کامپیوتری
automatic digital network شبکه عددی کامپیوتری
forms صفحهای از صفحات کامپیوتری
multicomputer system سیستم چند کامپیوتری
computer independent language زبان مستقل کامپیوتری
tags بخشی از دستور کامپیوتری
computerized data base پایگاه دادههای کامپیوتری
computer typesetting حروف چینی کامپیوتری
computer simulation شبیه سازی کامپیوتری
computer serrices company شرکت خدمات کامپیوتری
computer programming برنامه نویسی کامپیوتری
computer graphics نگاره سازی کامپیوتری
FMS کنترل اعداد کامپیوتری
computed tomography scanning مغز نگاری کامپیوتری
automated intelligence file پرونده اطلاعاتی کامپیوتری
data card کارت اطلاعات کامپیوتری
computer information system سیستم اطلاعات کامپیوتری
tag بخشی از دستور کامپیوتری
creations ایجاد
bridging ایجاد پل
origination ایجاد
creating ایجاد
creates ایجاد
create ایجاد
constructions ایجاد
generation ایجاد
production ایجاد
developments ایجاد
generations ایجاد
construction ایجاد
creation ایجاد
authorship ایجاد
development ایجاد
productions ایجاد
backgrounds برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
execution اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
vax سیستمهای بزرگ مینی کامپیوتری
illiterate که دستورات و عملیات کامپیوتری را نمیفهمد
to play computer games بازی های کامپیوتری کردن
background برنامه کامپیوتری با حق تقدم پایین
execute اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executed اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executes اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
executing اجرای برنامه کامپیوتری یا فرآیند
small computer system interface میانجی سیستم کامپیوتری کوچک
automatic digital network شبکه مبادله اطلاعات کامپیوتری
honeywell یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
national computer graphics association انجمن ملی گرافیک کامپیوتری
inputted کامپیوتری که داده دریافت میکند
input کامپیوتری که داده دریافت میکند
FTAM بین سیستمهای کامپیوتری مختلف
liveware عملوندها و کاربران سیستم کامپیوتری
automatic data handling سیستم کامپیوتری مبادله اطلاعات
unisys یک سازنده بزرگ تجهیزات کامپیوتری
alphas اولین گونه یک محصول کامپیوتری
infected computer کامپیوتری که یک برنامه ویروسی دارد
alpha اولین گونه یک محصول کامپیوتری
capital creation ایجاد سرمایه
forms ایجاد یک شکل
amounted ایجاد مجموعی از...
stockades ایجاد مانع
surging ایجاد موج
worker ایجاد کننده
construct ساختن یا ایجاد
housing ایجاد مسکن
amount ایجاد مجموعی از...
formed ایجاد یک شکل
looping ایجاد حلقه
causer ایجاد کننده
develop ایجاد کردن
form ایجاد یک شکل
develops ایجاد کردن
constructing ساختن یا ایجاد
stockade ایجاد مانع
creating ایجاد کردن
engenders ایجاد کردن
screech ایجاد کردن
screeches ایجاد کردن
constructed ساختن یا ایجاد
screeching ایجاد کردن
engendered ایجاد کردن
constructs ساختن یا ایجاد
creates ایجاد کردن
create ایجاد کردن
grounding ایجاد زمین
stimulation ایجاد محرک
engendering ایجاد کردن
lactation ایجاد شیر
amounting ایجاد مجموعی از...
obstruction ایجاد مانع
obstructions ایجاد مانع
amounts ایجاد مجموعی از...
screeched ایجاد کردن
engender ایجاد کردن
structuralization ایجاد ساختمان
average ایجاد میانگین
averaged ایجاد میانگین
averages ایجاد میانگین
averaging ایجاد میانگین
rake in the money <idiom> ایجاد تعجب
salivation ایجاد بزاق
mythopoeia ایجاد افسانه
money creation ایجاد پول
lenticulation ایجاد عدسی
lacrimation ایجاد اشک
isochronism ایجاد همزمانی
irruption ایجاد ناگهانی
resonance ایجاد طنین
resonances ایجاد طنین
originationu ایجاد ابداع
originative ایجاد کننده
orogenesis ایجاد کوه
stylization ایجاد سبک
spiculation ایجاد خار
spermatogenesis ایجاد نطفه
system generation ایجاد سیستم
territorialization ایجاد ناحیه
scandalization ایجاد افتضاح
rainmaking ایجاد باران
vacuolation ایجاد حفره
pupation ایجاد شفیره
pustulation ایجاد جوش
wealth creation ایجاد ثروت
windowing ایجاد پنجره
pitting ایجاد حفره
pick and roll ایجاد سد و چرخش
hypnogenesis ایجاد خواب
creation of money ایجاد پول
make waves <idiom> ایجاد دردسر
creation date تاریخ ایجاد
polarization ایجاد دو قطب
furunculosis ایجاد کورک
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com