Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 83 (1 milliseconds)
English
Persian
scramble
بادست وپا بالارفتن
scrambled
بادست وپا بالارفتن
scrambles
بادست وپا بالارفتن
scrambling
بادست وپا بالارفتن
clamber
بادست وپا بالارفتن
clambered
بادست وپا بالارفتن
clambering
بادست وپا بالارفتن
clambers
بادست وپا بالارفتن
Other Matches
freehand
بادست باز
hand play
شوخی بادست
handle
احساس بادست
handles
احساس بادست
handwrite
بادست نوشتن
manipulatory
بادست درست شده
handiest
بادست انجام شده
manipulates
بادست عمل کردن
handy
بادست انجام شده
manipulated
بادست عمل کردن
headlong
بادست پاچگی تند
manipulate
بادست عمل کردن
paddle
بادست نوازش کردن
handwork
بادست انجام شده
paddled
بادست نوازش کردن
paddles
بادست نوازش کردن
paddling
بادست نوازش کردن
handier
بادست انجام شده
lift
بالارفتن
to come up
بالارفتن
boosting
بالارفتن
ascend
بالارفتن
ascended
بالارفتن
boosts
بالارفتن
boost
بالارفتن
boosted
بالارفتن
ascends
بالارفتن
to go up
بالارفتن
to go up one pair of stairs
بالارفتن
mounts
:بالارفتن
mount
:بالارفتن
climb
بالارفتن
climbed
بالارفتن
climbing
بالارفتن
climbs
بالارفتن
rise
بالارفتن
rises
بالارفتن
to look up
بالارفتن
lifted
بالارفتن
lifting
بالارفتن
lifts
بالارفتن
to shoot up
بالارفتن
gesticulatory
متضمن اشارات وحرکات بادست وسر
kwon
ضربه زدن بادست و خرد کردن با پا
escalate
بالارفتن یا بردن
escalating
بالارفتن یا بردن
escalated
بالارفتن یا بردن
to shoot out
بالاجستن بالارفتن
to scale awall
بالارفتن ازدیوار
escalates
بالارفتن یا بردن
to shin up a tree
از درختی بالارفتن
clamber
بسختی بالارفتن
upping
برخاستن بالارفتن
clambering
بسختی بالارفتن
clambers
بسختی بالارفتن
upped
برخاستن بالارفتن
up
برخاستن بالارفتن
he climbed up the mountain
ازکوه بالارفتن
clambered
بسختی بالارفتن
backdrops
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
bongos
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
backdrop
پرش و افتادن به پشت بادست و پا در هوا و ایستادن
corporal oath
سوگندی که بادست زدن بکتاب یاد کنند
bongo
یکنوع طبل دوطرفه که بادست نواخته میشود
to run up
زود رشدکردن بالارفتن
outside pass
رد کردن چوب امدادی بادست چپ به دست راست یار
hand
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
outside kick and front headlock
گرفتن دست راست بادست چپ و چرخاندن ازروی پشت
handing
کمک کردن بادست کاری را انجام دادن یک وجب
ropemanship
مهارت دربندبازی یا بالارفتن از طناب
zooms
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoomed
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
zoom
وزوز بسرعت ترقی کردن یا بالارفتن
it is not p to climb it
نمیتوان از ان بالارفت بالارفتن از ان ممکن نیست
scaling ladder
نردبان برای بالارفتن از جاهای محصور
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com