English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (9 milliseconds)
English Persian
misrepresentation بد ارائه نمودن
Other Matches
production ارائه
representation ارائه
representations ارائه
adductor ارائه
b display ارائه ب
b scan ارائه ب
c display ارائه سی
c scan ارائه سی
d display ارائه دی
d scan ارائه دی
exposal ارائه
presentations ارائه
exposure ارائه
exposures ارائه
exhibitions ارائه
display ارائه
displayed ارائه
displaying ارائه
displays ارائه
offering ارائه
exhibition ارائه
presentation ارائه
f display ارائه اف
f scan ارائه اف
g display ارائه جی
m display ارائه ام
m scan ارائه ام
n display ارائه ان
n scan ارائه ان
p display ارائه پی
p scan ارائه پی
ppi scan ارائه پی پی ای
range bearing display ارائه بی
shew ارائه
l scan ارائه ال
l display ارائه ال
h display ارائه اچ
productions ارائه
j scan ارائه جی
k scan ارائه کی
k display ارائه کی
g scan ارائه جی
j display ارائه جی
presentment ارائه
h scan ارائه اچ
misrepresentation بد ارائه دادن
give ارائه دادن
production ارائه ساخت
produces ارائه دادن
produced ارائه دادن
produce ارائه دادن
productions ارائه ساخت
showing ارائه اشکارسازی
showings ارائه اشکارسازی
represents ارائه کردن
represented ارائه کردن
represent ارائه کردن
presentations ارائه عرضه
presentability قابلیت ارائه
bring forward ارائه دادن
presentation ارائه عرضه
profert ارائه سند
put in ارائه دادن
renderable قابل ارائه
renderer ارائه دهنده
knuckle under <idiom> ارائه دادن
hold forth ارائه دادن
offered پیشکش ارائه
shows ارائه نمایش
offer پیشکش ارائه
showed ارائه نمایش
offers پیشکش ارائه
tender ارائه دادن
tendered ارائه دادن
show ارائه نمایش
tendering ارائه دادن
present ارائه دادن
presenting ارائه دادن
presented ارائه دادن
gives ارائه دادن
giving ارائه دادن
tenderest ارائه دادن
presents ارائه دادن
to produce testimony مدرک ارائه دادن
submits ارائه دادن پیشنهادکردن
presenting bank بانک ارائه کننده
submitted ارائه دادن پیشنهادکردن
probation ارائه مدرک ودلیل
forthcoming اماده ارائه دادن
puts ارائه یا توضیح دادن
submitting ارائه دادن پیشنهادکردن
submit ارائه دادن پیشنهادکردن
putting ارائه یا توضیح دادن
put ارائه یا توضیح دادن
producing اقامه ارائه کردن
probational ارائه مدرک ودلیل
devil's advocate <idiom> [ارائه استدلال مخالف]
lead proof ارائه دلیل کردن
documentation ارائه اسناد یا مدارک
forthcomming اماده برای ارائه کردن
alleges دلیل اوردن ارائه دادن
allege دلیل اوردن ارائه دادن
propone پیشنهاد کردن ارائه دادن
imageing model روش یا مدل ارائه تصاویر
propounds پیشنهاد کردن ارائه دادن
porrect منبسط کردن ارائه دادن
propounding پیشنهاد کردن ارائه دادن
propound پیشنهاد کردن ارائه دادن
contract for supply قرارداد جهت ارائه کالا
render ارائه دادن ترجمه کردن
exhibit ارائه دادن ابراز کردن
rendered ارائه دادن ترجمه کردن
renders ارائه دادن ترجمه کردن
forthcoming <adj.> آماده به ارائه [نزدیک به تحقق]
exhibiting ارائه دادن ابراز کردن
exhibits ارائه دادن ابراز کردن
exhibited ارائه دادن ابراز کردن
alleging دلیل اوردن ارائه دادن
to put in منصوب کردن ارائه دادن
abstracts نمودن
seemed نمودن
abstracting نمودن
abstract نمودن
seems نمودن
animadvert نمودن
show نمودن
showed نمودن
animalize نمودن
dost نمودن
dont نمودن
seem نمودن
shows نمودن
to gain any ones ear نمودن
showŠetc نمودن
Application may be filed by ... مهلت ارائه تقاضا نامه تا ... است.
submit واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submitting واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produce اقامه کردن ارائه دادن سند
submitted واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
submits واگذار یا تفویض کردن ارائه دادن
produced اقامه کردن ارائه دادن سند
subsequent filing [application, documents] ادا کردن پس از ارائه درخواست نامه
produces اقامه کردن ارائه دادن سند
affixes اضافه نمودن
affix اضافه نمودن
affixed اضافه نمودن
sum خلاصه نمودن
affixing اضافه نمودن
waived اغماض نمودن
authorise مجاز نمودن
sums خلاصه نمودن
standardised استاندارد نمودن
abate رفع نمودن
curtail مختصر نمودن
sorting مرتب نمودن
waive اغماض نمودن
abated رفع نمودن
abating رفع نمودن
stock piling ذخیره نمودن
standardises استاندارد نمودن
waives اغماض نمودن
doubled مضاعف نمودن
doubled up مضاعف نمودن
adjust تصفیه نمودن
adjust تسویه نمودن
sketch رسم نمودن
sketched رسم نمودن
sketches رسم نمودن
double مضاعف نمودن
plot رسم نمودن
assimilatc مقایسه نمودن
install منصوب نمودن
installs منصوب نمودن
arraign احضار نمودن
anneal بادوام نمودن
to humble oneself افتادگی نمودن
dusk تاریک نمودن
account محاسبه نمودن
plotted رسم نمودن
plots رسم نمودن
installing منصوب نمودن
caters فراهم نمودن
impeaches احضار نمودن
impeaching احضار نمودن
dissociate تفکیک نمودن
imprisons حبس نمودن
imprisoning حبس نمودن
curtailed مختصر نمودن
curtailing مختصر نمودن
curtails مختصر نمودن
imprison حبس نمودن
standardizing استاندارد نمودن
standardizes استاندارد نمودن
impeached احضار نمودن
impeach احضار نمودن
friend یاری نمودن
friends یاری نمودن
numeralization عددی نمودن
mirroring معکوس نمودن
microjustification ریزتراز نمودن
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com