Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 301 (26 milliseconds)
English
Persian
what with
<idiom>
برای اینکه ،درنتیجه
Search result with all words
negative
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
negatives
سیگنال ارسالی گیرنده برای بیان اینکه داده نادرست یا ناکامل دریافت شده است
parity
برای خطاها و اینکه داده دودویی ارسالی آسیب ندیده است
syntax
مرحلهای در کامپایل که در آن عبارتها بررسی می شوند برای اینکه آیا از قوانین پیروی می کنند یا خیر
link
برنامههای بررسی کامپیوتری برای بررسی اینکه هر قطعه در ارتباط با دیگران خوب کار میکند یا نه
habeas corpus
میدهد مشعر بر اینکه وی را در محضر دادگاه برای رسیدگی به ادعایش حاضرکند
monitor
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitored
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
monitors
1-بررسی یا آزمایش چیزی که کار میکند 2-بررسی فرایند یا تجزیه برای اطمینان از اینکه درست کار میکند
cancel
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancelling
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
cancels
کد کنترلی برای بیان اینکه آخرین داده ارسالی نادرست بود
carrier
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
carriers
سیگنال ارسالی توسط مودم برای آگاهی دادن به کامپیوتر محلی از اینکه یک سیگنال ازمودم راه دور تشخیص داده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
dead
دوره زمانی بین دو رویداد که هیج اتفاقی نمیافتد برای اطمینان از اینکه باهم برخورد نخواهند داشت
burned
کلمه رمز برای تعیین اینکه عامل مخفی اطلاعاتی در معرض کشف قرار گرفته یا قابلیت اعتمادبه او کم شده است
busied
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busier
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busies
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busiest
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busy
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
busying
1-مشغول انجام کاری 2-سیگنال الکتریکی برای اعلام اینکه وسیله برای دریافت داده آماده نیست
shift
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifted
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
shifts
روش افزایش کل ترکیب بیتهای ممکن با استفاده از تعدادی بیت برای بیان اینکه آیا کد بعدی باید جای شود یا میز
chop
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
chopped
ضربه پایین زدن به توپ برای اینکه به زمین بخورد
balance
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
balances
برنامه ریزی برای چیزی با اینکه دو بخش معادل باشند
return
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returned
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returning
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
returns
کلیدی درصفحه کلید برای نشان دادن اینکه تمام داده مورد نظر وارد شده اند
shield
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shield
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
shields
هسته ساخته شده از هسته هادی با یک پوشش عایق و سپس یک لایه هادی برای اینکه سیگنال ارسالی از واسط ها درامان نگهدارد
shields
صفحه فلزی متصل به زمین برای اینکه ولتاژ خط رناک یا واسط ها به قطعه الکترونیکی نرسند
scrambler
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
scramblers
وسیله کدگزاری رشته دادهای به صورت تصادفی پیش ازارسال برای جلوگیری از اینکه مجموعهای از صفرها یا یک ها وصفرهای متغیر باعث مشکلات هماهنگی در گیرنده شوند
concentrate
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrates
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
concentrating
ترکیب تعدادی خط یا دایره یا داده برای اینکه فضای کمتری اشغال کنند
valid
سیگنال روی باس کنترل برای بیان اینکه روی باس آدرس ,آدرسی موجود است
backing
رسانه ذخیره سازی موقت که داده روی آن قابل ضبط است پیش از اینکه پردازش شود یا پس از پردازش و برای باز یابی
bracket
چاپ کروشه اطراف یک موضوع برای بیان اینکه نشان دهند همان کار را انجام میدهد و از بقیه متن جدا شود
capture
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
captures
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
capturing
حذف یک Token از شبکه برای اینکه داده در شبکه ارسال شود
hash
الگوریتم تولید کد hash برای ورودی و اطمینان از اینکه با سایر ورودی ها فرق دارد
analysis
بررسی یک فرآیند یا سیستم برای اینکه آیا میتواند کاراتر باشد
for
برای اینکه
buffer
فضای ذخیره سازی موقت برای اینکه داده وارد یا خارج شود
alert
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerted
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
alerts
پیام ارسالی از سیستم عامل شبکه به کاربر برای اعلام اینکه سخت افزار شبکه خوب کار نمیکند
reset
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
resets
برگرداندن سیستم به وضعیت اولیه برای اینکه برنامه یا فرایند مجددا شروع شوند
run
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
runs
اجرای سیستم کامپیوتری قدیمی وجدید با هم برای بررسی سیستم جدید پیش از اینکه تنها سیستم مورد استفاده شود
scan
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scanned
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
scans
شماره ارسالی از صفحه کلید به کامپیوتر سازگاز IBM PC برای بیان اینکه کلید انتخاب شده است و مشخص کردن کلید
shell
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shelling
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
shells
نرم افزار واسط بین کاربر و سیستم عامل , معمولاگ برای اینکه سیستم عامل دوستانه تر وساده تر شود
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
because
برای اینکه
end
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
end
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ended
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ended
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
ends
ترتیب حروف برای بیان اینکه داده یک ترمینال یا وسیله جانبی ارسال شده است
ends
نشانهای در ماشین تایپ برای نمایش اینکه کاغذ به انتها رسیده است
redirect
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirected
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirecting
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
redirects
حرفی در سیستم عامل برای نشان دادن اینکه خروجی یک برنامه به عنوان ورودی دیگری به کار می رود. در DOS حرف
assembler
پیام برنامه اسمبلی برای اعلام اینکه خطا در کد اصلی یافت شد
benifit of elergy
امتیازروحانیون برای اینکه شرعامحاکمه شوند
bilinear filtering
مرکب با توجه به چهار پیکسل تنظیم شده اطراف هر پیکسل برای بررسی اینکه تغییری در رنگ آنها و جود نداشته باشد
burn notice
علامت رمز برای نشان دادن اینکه یک نفر یا گروهی ازافراد قابل اعتماد نیستند
cts
CSR برای بیان اینکه یک خط یا وسیله آماده ارسال داده است
dataset
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه آماده استفاده است
DCD
سیگنال RSC ازمودم به کامپیوتر برای بیان اینکه سیگنال دریافت شده است
dirty bit
برای بیان اینکه در حافط ه اصلی بار شده اند
electronic cottage
مفهوم اجازه دادن به کارگران برای اینکه در خانه بمانند و کارها را توسط بکارگیری ترمینالهای کامپیوتر که به یک دفترمرکزی متصل میباشد انجام دهند
Energy Star
استانداردی در صفحه نمایش کامپیوتر یا سایر وسایل الکتریکی برای اینکه بگوید محصول به خوبی طراحی شده است و الکتریسیته را هدر نمیدهد
ES IS
سیستم نهایی به سیستم میانی استاندار پروتکل OIS برای اینکه به کامپیوترهای میزبان
euphonically
برای اینکه بگوش خوش ایندباشد
heads up
در درگیری هوایی اعلام اینکه هواپیما دروضعیت لازم برای درگیری قرار ندارد
IBM
اصط لاح کلی برای کامپیوتر شخصی که با سخت افزار و نرم افزار کامپیوتر IBM سازگار است بدون توجه به اینکه پردازنده Intel از کدام استفاده میکند. حاوی با EISA,ISA یا MCA است
in order that
برای اینکه
in order that he may go
برای اینکه برود
in order that i may go
برای اینکه بروم
in orders that it may beeasier
برای اینکه اسان تر شود
Other Matches
keystroke
برسی هر کلید انتخاب شده برای اطمینان یافتن از اینکه برای عملی مناسب است
sense probe
مکانیسم ورودی که نقاط حساس روی یک صفحه نمایش را فعال کرده و درنتیجه برای یک کامپیوترورودی تهیه کند
scratch one's back
<idiom>
کاری را برای کسی انجام دادن به امید اینکه اوهم برای تو انجام دهد
in order to ...
برای
[اینکه]
so as to
برای
[اینکه]
so that
برای اینکه
to the end that
برای اینکه
inorder to
برای اینکه
inorder to
به خاطر اینکه برای
to be on the safe side
برای اینکه احتمال اشتباه
we eat that we may live
میخوریم برای اینکه زنده باشیم
our offer to render a service
حاضر شدن ما برای اینکه خدمتی بکنیم
mercerize
موادشیمیایی زدن به پارچههای نخی برای اینکه حریرنماشوند
to paynize wood
چوب را با محلول ویژه شیمیایی اندون برای اینکه زودنپوسد
to garble the coinage
مسکوکات راصرافی وجورکردن برای اینکه سره انرا اب کنندوناسره ات
to take action to prevent
[stop]
such practices
اقدام کردن برای اینکه از چنین شیوه هایی جلوگیری شود
unmount
برای آگاه کردن سیستم عامل از اینکه دیسک درایو فعال نیست
to rough a horse's shoes
میخ مخصوص بنعل اسب زدن برای اینکه از سرخوردن ان جلوگیری شود
rogue value
موضوعی درلیست داده برای نشان اینکه لیست تمام شده است
to sweat coins
مسکوکات رادرکیسه ریختن وتکان دادن برای اینکه ذراتی ازانهاساییده شود
to nick a horse's tail
بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
interword spacing
فضای متغیر بین کلمات متن برای اینکه خط وط وسط و مرتب قرار گیرند
input/output
سیگنال قضعه از رسانه جانبی یا برای بیان اینکه نیاز به یک عمل ورودی یا خروجی است
retrospective parallel running
اجرای سیستم کامپیوتری جدید با داده قدیمی برای اینکه آیا درست کارمیکندیا خیر
theory of epigensis
فرض اینکه نطفه بوجودمیایدنه اینکه ازپیش بوده وپس ازمواقعه
smoke test
بررسی تصادفی برای اینکه ماشین باید در صورتی که هنگام روشن کردن دود ایجاد نشود کار کند
to prove my vow i give my hand
برای اینکه شما را از درستی قول خود مطمئن سازم به شما دست میدهم
outliner
برای اینکه به کاربر کمک کند تا بخش ها و زیربخشهای لیست ای از اشیا را مرتب کند یا بخشهایی از پروژه را
MMI
سخت افزار و نرم افزار طراحی شده برای اینکه کاربر راحت تر با ماشین ارتباط داشته باشد
receipt notification
خصوصیتی در بیشتر برنامههای پست الکترونیکی که یک پیام خودکار را ارسال میکند برای تایید اینکه پیام دریافت شده است
systems analysis
1-بررسی فرایند یا سیسیتم برای مشاهده اینکه آیا میتواند در حین اجرا کاراتر باشد. 2-بررسی سیستم موجود با هدف بهبود یا جایگزینی آن
provided he goes at once
بشرط اینکه بی درنگ برود مشروط بر اینکه فورا برود
in this wise
<adv.>
درنتیجه
thereat
<adv.>
درنتیجه
as a result
<adv.>
درنتیجه
subsequently
<adv.>
درنتیجه
consequently
<adv.>
درنتیجه
at that
[at that provocation]
<adv.>
درنتیجه
thereupon
<adv.>
درنتیجه
from
درنتیجه
along of
درنتیجه
in consequence of
درنتیجه
thereupon
درنتیجه
as a result of this
<adv.>
درنتیجه
as a consequence
<adv.>
درنتیجه
in this way
<adv.>
درنتیجه
whereby
<adv.>
درنتیجه
therefore
<adv.>
درنتیجه
thus
[therefore]
<adv.>
درنتیجه
by implication
<adv.>
درنتیجه
in consequence
<adv.>
درنتیجه
in this manner
<adv.>
درنتیجه
in this vein
<adv.>
درنتیجه
for that reason
<adv.>
درنتیجه
they fought with courage
درنتیجه
for this reason
<adv.>
درنتیجه
in this sense
<adv.>
درنتیجه
hence
<adv.>
درنتیجه
by impl
<adv.>
درنتیجه
in this respect
<adv.>
درنتیجه
in so far
<adv.>
درنتیجه
insofar
<adv.>
درنتیجه
therewith
فورا درنتیجه ان
tabitude
ضعف درنتیجه تب دق
hereupon
درنتیجه این
even tual
درنتیجه اینده
tabescence
ضعف درنتیجه تب دق یا سل نخاع
in the wake of
<idiom>
درنتیجه ،شرح ذیل
double or quits
بازی ای که درنتیجه ان بردوباخت یادوبرابریاازادمیشود
homogeny
همانندی درنتیجه داشتن یک اصل
senile keratosis
کلفت شدگی پوست درنتیجه پیری
it will wear to your shape
بپوشیدبهترمیشود درنتیجه پوشیدن قالب تن شما خواهد شد
quaker's meeting
انجمن کوالرهاکه اعضای ان خاموش میماندندتایکی درنتیجه
hear footsteps
عدم توجه به وفیفه درنتیجه نزدیک شدن حریف
center fire
اتش درنتیجه ضربه سوزن یاچخماق به مرکز فشنگ
engram
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
issue of fact
نکته موضوع بحث که درنتیجه انکار مطلبی پیدامیشود
haplosis
تقلیل تعدادکروموزوم ها درنتیجه تقسیم بدو سلول منفرد
engramme
اثر دائمی که درنتیجه یک محرک درسلول باقی میماند
lion heart
مواد فلزی که درنتیجه قال کردن معدن بدست می ایدوتااندازهای ناپاک است
avulsion
جدا شدن زمینی از یک ملک و پیوستن بملک دیگر درنتیجه سیل یا تغییرمسیررودخانه
income elasticity of demand
تغییر مقدار تقاضابرای یک کالا درنتیجه درامدمصرف- کننده . فرمول کشش درامدی تقاضا : q/I *dI / dq = E
aliasing
اثرات بصری نامطلوب تصاویرتولید شده کامپیوتری درنتیجه استفاده از روشهای نادرست نمونه برداری staircasing
embryophyte
گیاهی که تولید گیاهک تخم زانموده و درنتیجه تولید بافتهای اوندی مینماید
hug the rail
غلطیدن یا بلندشدن گوی کنارلبه خارجی میز بیلیارد درنتیجه پیچش گوی
anti servo tab
بالچه قابل تنظیم متصل به لبه فرار سکان که در جهت سطوح اصلی فرامین عمل کرده و درنتیجه از حساسیت انها میکاهد
kiosks
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
kiosk
فضایی در صفحه نمایش برای داده کاربر و کامپیوتر برای تامین اطلاعات کلی برای عموم
wage fund theory of wages
نظریه مزد بر اساس وجوه دستمزد براساس این نظریه که توسط استوارت میل بیان شده مزد بر اساس رابطه میان کل وجوه مربوط به پرداخت دستمزد و تعدادکارگران تعیین میشودبنابراین برای افزایش دستمزد بایستی یا کل این وجوه را بالا برد و یا اینکه تعداد کارگران را کاهش داد
badminton
بازی انفرادی یا دو نفره در زمین به طول 04/31 متر و عرض 01/6متر برای دونفره و 81/5متر در 01/6 متر برای انفرادی و شامل سه گیم وهر گیم 51 امتیاز برای مردان و 11 امتیاز برای زنان
in order to ...
تا
[اینکه ]
howbeit
با اینکه
unless
جز اینکه
so as to
تا
[اینکه ]
in spite of the face that
اینکه
in order that
تا اینکه
up to/till/until
<idiom>
تا اینکه
the fact that
اینکه
save that
جز اینکه
or
یا اینکه
Beginner's All Purpose Symbolic Instruction Code
زبان برنامه سازی مط ح بالا برای توسعه برنامه به صورت محاورهای برای ایجاد یک مقدمه ساده برای برنامه نویسی کامپیوتری
plug compatible
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال
providing
مشروط بر اینکه
insomuch
نظر به اینکه
as though
مثل اینکه
as soon as
بمحض اینکه
ere
قبل از اینکه
as thought
مثل اینکه
owing to the fact that
نظر به اینکه
in view of
<idiom>
به خاطر اینکه
instead
بجای اینکه
to the end that
تا اینکه بقصداینکه
notwithstanding
باوجود اینکه
pray consider my case
تمنی اینکه
instantly
به محض اینکه
as if
مثل اینکه
whereas
نظر به اینکه
in view of the fact that
نظر به اینکه
than
تا اینکه بجز
hent
ربودن تا اینکه
on the supposition that
بخیال اینکه
on the supposition that
بتصور اینکه
whenas
بعلت اینکه
owing to the fact that
به واسطه اینکه
Despite the fact that…
با وجود اینکه
wherein
دراثنای اینکه
that's that
اینکه از این
the reason why
دلیل اینکه
even though
ولو اینکه
forasmuch as
نظر به اینکه
save that
الا اینکه
to sum up
خلاصه اینکه
whilst
ضمن اینکه
the reason why
علت اینکه
In view of the fact that … whereas …
نظر به اینکه
microsoft
بزرگترین طراحی و ناشر نرم افزار برای PC و Macintosh. ماکروسافت سیستم عامل را برای IBM PC سافت و پس برای ماکروسافت با مجموعهای از نرم افزارهای کاربردی
in one word
خلاصه اینکه مختصرا
as respects
با توجه به اینکه اما
not to mention ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
though
گرچه هرچند با اینکه
in one world
خلاصه اینکه مختصرا
in a word
خلاصه اینکه مختصرا
there is nothing for it but to
چارهای ندارد جز اینکه
i maintain
قائل هستم به اینکه ...
as respects ...
درباره ...
[با توجه به اینکه... ]
Not to mention the fact that …
حالا بگذریم از اینکه...
as regards
با توجه به اینکه اما
not to say ...
<idiom>
به اضافه اینکه ... است
inadvisably
بدون اینکه صلاح باشد
the instant i saw him
بمحض اینکه اورا دیدم
instead of doing
بجای اینکه انجام بدهند
whereas
بادر نظر گرفتن اینکه
iimmediately he saw me
بمحض اینکه مرا دید
adside from
صرفنظر از اینکه گذشته از این
You are asking for it. You are sticking your neck out.
مثل اینکه تنت می خارد
instead of working
بجای اینکه او کار بکند
that is no new
اینکه خبر تازهای نبود
much as I'd like to
<idiom>
با اینکه اینقدر دوست دارم
Supposing that is the case .
بفرض اینکه اینطور باشد
approving
تصور اینکه چیزی خوب است
Depending on how late we arrive ...
بستگی به اینکه ساعت چند ما می رسیم ...
He is very primitive and uncuth .
مثل اینکه از پشت کوه آمده
off the point
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
authentication
اطمینان از اینکه چیزی صحیح است
approves
تصور اینکه چیزی خوب است
irrelevantly
بدون اینکه وابستگی داشته باشد
it is not true that he is dead
اینکه میگویند مرده است حق ندارد
Unless the contray is proved .
مگر اینکه خلافش ثابت شود
You seem to expect something for good measure !
مثل اینکه حالاناز شست هم می خواهی !
combatable
قابل اینکه باان نبردیاضدیت کنند
approve
تصور اینکه چیزی خوب است
incomparably
بدون اینکه نظر داشته باشد
It seems I am not welcome (wanted) here.
مثل اینکه من اینجا زیادی هستم
drives
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
drive
چنیدن درایو دیسک متصل بهم با یک کنترولی هوشمند که ازدرایوها برای ذخیره چندین کپی ازدادههای هر درایو برای اطمینان بیشتر تهیه می کنند یا بخش از هر داده روی هر درایو برای سرعت بیشتر
There is still time before I go.
هنوز وقت هست تا اینکه من راه بیفتم.
Unless otherwise stated .
مگر اینکه خلاف ( عکس ) آن اظهار گردد
After his discharge from the army, he came to Tehran .
پس از اینکه از خدمت ارتش مرخص شد آمد تهران.
at the owner's risk
با قید اینکه هرگونه خسارت بعهده مالک
it was beneath my notice
شایسته اینکه اعتنایی بان کنم نبود
hylotheism
اعتقاد به اینکه خدا و ماده یکی هستند
unless otherwise prescibed
[by the doctor]
مگر اینکه
[پزشک]
نسخه دیگری نوشته
qualities
بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
quality
بررسی اینکه کیفیت یک محصول خوب است
forbid
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
take a stand on something
<idiom>
فهمیدن اینکه کسی بر علیه چیزی است
I am glad to see you up and about.
خوشحالم از اینکه شما را سر پا وسر حال می بینم
It's good to see you again.
خیلی خوشحالم از اینکه شما را دوباره میبینم.
forbids
بیان اینکه چیزی نباید انجام شود
i sort of feel sick
مثل اینکه حالم دارد بهم میخورد
dut of court
ممنوع از اینکه دادگاه بافهارارتش رسیدگی می نماید
think little of
<idiom>
تصور اینکه چیزی یا کسی مهم یا باارزش است
mutual terms
شرایطی که بموجب ان دو تن بجای اینکه پول بدهند کارمیکند
check
بررسی اینکه یک پروتکل کد حرف و فرمت آن صحیح هستند
wait up for
<idiom>
به رختخواب نرفتن تا اینکه کسی برسد یا اتفاقی بیافتد
without lifting a finger
بدون اینکه اصلا کاری بکند
[اصطلاح روزمره]
To see her
[The sight of her]
gives me a pang in my heart.
وقتی که او
[زن]
را میبینم مانند اینکه نیش به قلبم می زنند.
open
به جای اینکه یک پرسش به آدرس تابع انجام شود
You wI'll fail unless you work harder .
موفق نخواهی شد مگه اینکه تلاش بیشتری بکنی
polarity
تعریف اینکه سیگنال الکتریکی مثبت است یا متن
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com