Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 242 (13 milliseconds)
English
Persian
microsoft
بهنگام سازی
Search result with all words
database
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
databases
بازیابی و بهنگام سازی محاورهای رکوردهای پایگاه داده با استفاده از ترمینالهای line-on
change
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
change
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
change
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changed
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changed
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changes
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changes
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changes
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی رکورد اصلی است
changing
نواری که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد استفاده شده برای بهنگام سازی فایل اصلی است
changing
فایل که حاوی رکوردهایی برای بهنگام سازی فایل اصلی است
list
1-محاسبه مجموعهای از موضوعات داده مثل جمع و حذف و مرتب کردن و بهنگام سازی ورودی ها. 2LISP- یا زبان سطح بالا برای پردازش لیست دستورات یا داده و در یک محیط هوش مصنوعی
update
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updated
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
updates
فایلی که حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکوردها است که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
switching
بهنگام سازی ثابت اطلاعات بین تغییر مبدا و مقصد در شبکه
addition
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
additions
رکوردی که برای بهنگام سازی رکورد اصلی فایل بکار می رود
maintenance
فرآیند بهنگام سازی فایل با تغییر دادن یا اضافه کردن یا حذف ورودی ها
movement
فایل که تغییر اخیر را تراکنشهای رکورد را ذخیره میکند تا برای بهنگام سازی فایل اصلی استفاده شود
transaction
فایل حاوی تغییرات اخیر یا تراکنشهای رکورد که برای بهنگام سازی فایل اصلی به کار می رود
transaction
رکورد حاوی داده جدید که برای بهنگام سازی رکورد اصلی باید استفاده شود
detail
فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
detailing
فایل حاوی رکودهایی که برنامه بهنگام سازی فایل اصلی به کار می روند
add
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adding
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
adds
فایل مخصوصی که در آن رکوردها پیش از بهنگام سازی پایگاه داده اصلی ذخیره می شوند
refresh
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refresh
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshed
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshed
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
refreshes
بهنگام سازی مرتب تصویری صفحه CRT با اسکن کردن هر پیکسل با اشعه تصویر برای اطمینان از اینکه تصویر قابل دیدنی است
refreshes
بهنگام سازی مرتب محتوای RAM پویا با خواندن و نوشتن مجدد داده ذخیره شده برای اطمینان از بازیابی داده
journal
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
journals
لیست تغییرات یا بهنگام سازی ها در فایل
amendment record
رکوردی که حاوی اطلاعات جدید برای بهنگام سازی رکورد یا فایل اصلی است
deletion
رکوردی که حاوی داده جدید برای بهنگام سازی یا حذف داده در رکورد اصلی است
grandfather file
دوره زمانی که در آن فایل اصلی پدربزرگ بهنگام سازی میشود تا فایل پدر جدید تولید کند و فایل پدر قدیمی پدربزرگ میشود
Other Matches
updated
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
update
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
updates
1-فایل اصلی که با افزودن مواد جدید بهنگام میشود. 2-اطلاع چاپ شده که گونه بهنگام اطلاع است .3-گونه جدید سیستم که به کاربرهای سیستم موجود ارسال میشود
rectification
یکسو سازی همسو سازی مستقیم سازی
betimes
بهنگام
in season
بهنگام
opportune
بهنگام
up to date
بهنگام
timous
بهنگام
timous or meous
بهنگام
seasonable
بهنگام
precociously
نا بهنگام
up-to-date
بهنگام
mistimed
تا بهنگام
timely
بهنگام
timeous
بهنگام
patting
بهنگام بموقع
updated
بهنگام دراوری
pat
بهنگام بموقع
update
بهنگام در اوردن
updated
بهنگام در اوردن
update
بهنگام دراوری
updates
بهنگام در اوردن
updating
بهنگام دراوری
updates
بهنگام دراوری
The untively death ( passing away ) …
درگذشت نا بهنگام ...
pats
بهنگام بموقع
patted
بهنگام بموقع
to poach a start in race
نا بهنگام پیش افتادن
well-timed
بهنگام در وقت مناسب
well timed
بهنگام در وقت مناسب
intempestive laughter
خنده بیجا یا نا بهنگام
whiffle
نا بهنگام وزیدن جنبیدن شعله
premature decision
تصمیم نا بهنگام یا شتاب امیز
upgraded
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
upgrades
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jumper
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
upgrading
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
turnaround jump shot
پرش از پشت و چرخش بهنگام شوت
upgrade
قدرتمندتر و بهنگام تر با افزودن قط عات جدید
o quake at work and sweet at meals.
<proverb>
به وقت کار,جدیت ,بهنگام غذا,رئوفت.
calculating
دوباره سازی یا ایجاد داده جدید از طریق فشرده سازی وقایع عددی معین
pilot materials
وسایل و دست ابزارهای ماشین سازی یا مدل سازی
dual
صفحه LCD رنگی که تصویر را در دو مرحله بهنگام میکند
storage
حافظهای که نیاز دارد محتوایش مرتب بهنگام شود
upto the mark
داخل موضوع درست درجای خود بهنگام بموقع
I dont mean to intrude .
قصد مزا حمت ندارم ( ملاقات یا ورود نا بهنگام )
stepped motor
دستگاه مکانیکی که بهنگام پالس دادن به ان مقدار ثابتی می چرخد
ordnance plant
کارخانجات اسلحه سازی یامهمات سازی
jagger
الت کنگره سازی یادندانه سازی
refreshes
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
dynamic
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
refresh
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
dynamic
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically
تصویر مثل گراف که با ورود داده جدید بلارنگ بهنگام در می آید
dynamically
حافظه با دستیابی تصادفی که نیاز دارد و محتوای آن مرتب بهنگام شود
refreshed
مدت زمانی که کنترول محتوای قطعه RAM پویا را بهنگام میکند
mastered
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
master
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
masters
مجموعه دادههای مرجع لازم برای یک برنامه کاربردی که متناوبا بهنگام میشود
pre-treatment
عملیات مقدماتی و آماده سازی
[مثل شستشوی پشم قبل از رنگرزی و یا آماده سازی دار جهت چله کشی]
one level address
سازماندهی فضای ذخیره سازی که هر نوع رسانه ذخیره سازی یکسان رفتار می شوند
frustrations
خنثی سازی محروم سازی
subjugation
مقهور سازی مطیع سازی
formularization
کوتاه سازی ضابطه سازی
ouster
بی بهره سازی محروم سازی
irritancy
پوچ سازی باطل سازی
frustration
خنثی سازی محروم سازی
imagery
مجسمه سازی شبیه سازی
erasable
1-رسانه ذخیره سازی که قابل استفاده مجدد است . 2-ذخیره سازی موقت
saves
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
saved
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
save
ذخیره سازی داده یا برنامه روی رسانه ذخیره سازی جانبی
symmetrical compression
سیستم فشرده سازی که همان توان پردازش و زمان را برای فشرده سازی و از حالت فشرده در آوردن تصویر نیاز دارد
revises
بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
revising
بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
revise
بهنگام کردن یا صحیح کردن یک گونه از متن یا فایل
sort
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorts
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
sorted
الگوریتم مرتب سازی داده ها که داده ها می توانند بیشتر از محل خود در عمل مرتب سازی حرکت کنند
hits
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hitting
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
hit
داده بازیابی شده از حافظه پنهان و نه رسانه ذخیره سازی . برای بیان اینکه در زمان صرفه جویی شده و پنهان سازی مفید بوده است
electronic
کامپیوتر دیجیتالی با قط عات الکترونیکی حالت ساده با CPU و حافظه اصلی و فضای ذخیره سازی و دستگاه ورودی / خروجی . که توسط قط عات الکترونیکی و مدارهای مجتمع پیاده سازی می شوند
dump
1-دادهای که از یک وسیله به دیگری برای ذخیره سازی کپی شده است . 2-انتقال داده به دیسک برای ذخیره سازی . 3-چاپ محتوای کل یابخشی از داده در حافظه
Indeo
فناوری نرم افزاری ساخت Intel که به کامپیوتر امکان ذخیره سازی و اجرای تصاویر ویدیویی فشرده را میدهد با استفاده از روشهای نرم افزاری فشرده سازی
external
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
externals
روش مرتب سازی فایل حافظه جانبی مثل دیسک طبق منبع اصلی داده واز دیسک به عنوان حافظه جانبی حین ذخیره سازی استفاده میکند
upkeep
بهنگام نگه داشتن . نگه داشتن وسایل در حالت فعال
padding
له سازی
retortion
کج سازی
retortion
خم سازی
stylization
مد سازی
local anasthesia
سر سازی
deflexion
خم سازی
truncation
بی سر سازی
individualization
تک سازی
individuation
تک سازی
individualised
تک سازی
individualize
تک سازی
bridge building
پل سازی
bridgework
پل سازی
flection
خم سازی
individualized
تک سازی
individualises
تک سازی
individualizes
تک سازی
individualizing
تک سازی
individualising
تک سازی
compaction
تو پر سازی
pavements
کف سازی
repk lection
پر سازی
pavement
کف سازی
idolization
بت سازی
flooring
کف سازی
rustication
دهاتی سازی
intrigue
زمینه سازی
conditioning
شایسته سازی
floored
کف سازی کردن
shipbuilding
کشتی سازی
brazier
برنج سازی
tuning
میزان سازی
braziers
برنج سازی
negation
خنثی سازی
overturns
واژگون سازی
regionalism
منطقه سازی
flooding
غرقه سازی
scenery
صحنه سازی
modeling
نمونه سازی
floors
کف سازی کردن
latticework
شبکه سازی
retrenchment
مستحکم سازی
stacking
پشته سازی
russification
روسی سازی
plaster of Paris
گچ مجسمه سازی
intrigues
زمینه سازی
intriguing
زمینه سازی
histrionics
صحنه سازی
housing
خانه سازی
retardment
کند سازی
floor
کف سازی کردن
simplify
ساده سازی
idealized
دلخواه سازی
idealize
دلخواه سازی
idealising
دلخواه سازی
idealises
دلخواه سازی
idealised
دلخواه سازی
simplifies
ساده سازی
sculptures
پیکره سازی
sculptures
مجسمه سازی
sculpture
پیکره سازی
idealizes
دلخواه سازی
idealizing
دلخواه سازی
road making
راه سازی
rubefaction
قرمز سازی
simplifying
ساده سازی
ruggedization
با دوام سازی
sterilization
سترون سازی
modulation
سوار سازی
modernization
نوین سازی
disclosure
فاش سازی
refrigeration
سرد سازی
sculpture
مجسمه سازی
refreshingly
دوباره سازی
renewal
تازه سازی
coaching
اماده سازی
evacuation
تهی سازی
slitting
میخ سازی
road bed
زیر سازی
reviviscence
زنده سازی
modelling
قالب سازی
ceramics
سفال سازی
renewals
تازه سازی
reconstruction
دوباره سازی
disclosures
فاش سازی
detection
اشکار سازی
detection
نمایان سازی
mimicry
شکلک سازی
refreshing
دوباره سازی
afforestation
جنگل سازی
planning
زمینه سازی
scaling
مقیاس سازی
reconstructions
دوباره سازی
churning
کره سازی
overturned
واژگون سازی
insulating
عایق سازی
solidification
سفت سازی
spoliation
تباه سازی
milling
ارد سازی
assimilation
همگون سازی
assimilation
درون سازی
smoothing
صاف سازی
arching
طاق سازی
rejuvenation
جوان سازی
depletion
تهی سازی
soilure
الوده سازی
soapmaking
صابون سازی
sinter
کلوخه سازی
insulates
عایق سازی
insulate
عایق سازی
pacification
ارام سازی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com