Dictiornary-Farsi.com
English Persian Dictionary - Beta version
Home
Enter keyword here!
⌨
Tips
|
Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (8 milliseconds)
English
Persian
superlative
بیشترین درجه عالی
superlatives
بیشترین درجه عالی
Other Matches
superlatively
در درجه عالی
magna cum laude
با درجه عالی
upmost
عالی ترین بالاترین درجه
high fidelity
ایجاد صدا با عالی ترین درجه وشباهت زیاد به اصل ومبداء ان
advanced level
پایه مهارت عالی در سطح عالی
on an even keel
<idiom>
به ترتیب عالی یا محیطی عالی
beam attack
تک هواپیمای رهگیری که بازاویه افقی بیش از 54 درجه و کمتر از 531 درجه انجام میشود
shoulder patch
درجه روی بازوی درجه داران
elevation indicator
صفحه مدرج درجه طبلک درجه
uttermost
بیشترین
most
بیشترین
utmost
بیشترین
maximum
بیشترین
sighting bar
ستون درجه ونک مگسک میله ستون درجه دستگاه نشانه روی اموزشی
superelevation
درجه ارتفاع درجه بلندی
third-class
درجه سوم بلیط درجه 3
third class
درجه سوم بلیط درجه 3
maximum slope
بیشترین شیب
peak demand
بیشترین تقاضا
peak speed
بیشترین تندی
highest price
بیشترین قیمت
machine address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
make the most of
<idiom>
بیشترین سود را بردن
absolute address
بیشترین مقدار یا حد یک سیستم
best profit output
محصول در بیشترین مقدارسود
sighting leaf
ستون درجه تفنگ یا دستگاه نشانه روی شاخص درجه تفنگ
peaks
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peak
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
peaking
بیشترین مقدار متغیر یا سیگنال
ultimate strength
حاصلضرب بیشترین بار ممکن
best profit point
نقطه بیشترین مقدار سود
range
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranges
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
ranged
مجموعه مقادیرممکن بین بیشترین حد و کمترین حد
make time
<idiom>
بیشترین مسافت را درکمترین وقت رفتن
peak
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
column
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
columns
چاپگری که بیشترین پهنای خط از حروف را دارد
available
بیشترین قدرت الکتریکی یا پردازش یک سیستم
rated altitude
ارتفاعی که در ان موتورپیستونی بیشترین توان رادارد
peaking
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaks
زمانی که چیزی بیشترین حد استفاده را دارد
peaking
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peaks
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
peak
زمانی در روز که بیشترین توان استفاده میشود
spans
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
spanning
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channel
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channeled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
span
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
channeling
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channelled
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
channels
بیشترین نرخ ارسال داده روی یک کانال
capacity
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
capacities
بیشترین نرخ انتقال داده روی یک کانال
spanned
مجموعه مقادیر مجاز بین بیشترین حد و کمترین حد
limiting speed
بیشترین سرعت نسبی فاهری هواپیمایی با شکل معین
maximum
بیشترین حجم داده که قابل ذخیره سازی است
best rate of climb speed
سرعتی که با بیشترین ارتفاع در واحد زمان همراه است
physical record
بیشترین واحد داده که در یک عملیات قابل ارسال باشد
throughput
بیشترین خروجی وسیله که با مشخصات اصلی مط ابق باشد
fanned
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
activities
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
resolution
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
activity
بیشترین تعداد کارهایی که در یک سیستم چند منظوره قابل اجراست
key
مهمترین ترمینال در سیستم کامپیوتری یا آنکه بیشترین تقدم را دارد
resolutions
بیشترین تعداد خط وط که یه تصویر را روی صفحه LRT تشکیل میدهند
untimate load
بیشترین نیروئی که هر جزء سازهای بدون شکستن بایدتحمل کند
limits
محدودههای بیشترین حد از پیش تعیین شده برای اعداد در کامپیوتر
integrated
روش سازمانی برای بازیابی و ورود داده با بیشترین کارایی
fans
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
limiting velocity
بیشترین سرعت هواپیما تحت زاویه معین نسبت به افق
tolerances
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fanning
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
tolerance
بیشترین اختلاف مجاز بین ابعاد واقعی و اسمی یک قطعه
fan
بیشترین تعداد ورودی ها که یک مدار یا قطعه میتواند با آن کار کند
aggregates
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
rate
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
Shannon's Law
قانونی که بیشترین گنجایش محل اطلاعات را برای خط ارتباطی بیان کند
aggregate
بیشترین سرعتی که داده روی کانال مشخص میتواند ارسال شود
rates
بیشترین خروجی وسیله که باید با مشخصات ابتدایی تط ابق داشته باشد
limit load
بیشترین باری که ممکن است در حالتی بر یک جزء یا قطعه وارد شود
duty rated
بیشترین تعداد عملیات که یک وسیله در یک زمان با مشخصات معلوم میتواند انجام دهد
best angle of climb airspeed
سرعتی در هواپیما که بیشترین افزایش ارتفاع دریک نقطه معین را سبب میشود
best economy mixture
نسبت متناسب سوخت و بنزین در موتورهای پیستونی جهت حصول بیشترین برد پروازی
cruise control
کنترل عملکرد موتور برای بدست اوردن بیشترین راندمان قدرت و مصرف سوخت
minimal tree
درfکه گرههای آن به روش بهینه سازماندهی شده اند تا بیشترین کارایی را داشته باشند
brevet
درجه افتخاری دادن فرمان درجه افتخاری
fanning
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fans
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fanned
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
fan
بیشترین تعداد ورودیهای که یک مداریا قطعه میتواند بدون محدود کردن نیرویش تحمل کند
wein law
طول موج بیشترین شدت تابش حاصل از منبع جسم داغ با دمای مطلق نسبت عکس دارد
superiors
عالی
superlative
عالی
advanced
عالی
high grade
عالی
braw
عالی
superlatives
عالی
superior
عالی
living end
<idiom>
عالی
tophole
عالی
nobby
عالی
top hole
عالی
palmary
عالی
braving
عالی
bravest
عالی
braves
عالی
braver
عالی
braved
عالی
brave
عالی
ripsnorting
عالی
swells
عالی
swelled
عالی
swell
عالی
immense
عالی
whizzbang
عالی
whizbang
عالی
superb
عالی
superbly
عالی
famous
عالی
top-notch
عالی
spankings
عالی
super
عالی
unrivaled
عالی
spanking
عالی
slap-up
عالی
par excellence
عالی
ripping
عالی
beauts
عالی
beaut
عالی
remarkable
عالی
spiffy
عالی
splendid
عالی
awesome
<adj.>
عالی
firsthand
عالی
supreme
عالی
much
عالی
knockout
عالی
knockouts
عالی
cool
<adj.>
عالی
sick
[British E]
<adj.>
عالی
wicked
<adj.>
عالی
plummier
عالی
exquisite
عالی
capital
عالی
magnificent
عالی
great
<adj.>
عالی
highest
عالی
beautiful
عالی
plummy
عالی
plummiest
عالی
advance
عالی
advances
عالی
advancing
عالی
wallies
عالی
imperial
عالی
high
عالی
highs
عالی
eximious
عالی
copesetic
عالی
copacetic
عالی
first-rate
عالی
wally
عالی
lofty
عالی
first rate
عالی
excellent
عالی
fixed point notation =
نمایش عدد که محل ارقام و نقط ه اعشاری را در کامپیوتر نگه می دارد تا بیشترین تعداد اعداد قابل مدیریت را محدود کند
auctioneering device
وسیلهای که بیشترین یا کمترین سیگنال را از تعدادی سیگنال ورودی انتخاب میکند
infinity
حجم بسیار بسیار بزرگ که از بیشترین حد تصور هم بزرگتر باشد
really wicked
واقعا عالی
stand out
برجسته عالی
supremely
بطور عالی
your excellency
جناب عالی
really sick
واقعا عالی
topping
عالی ممتاز
level best
خیلی عالی
higher education
اموزش عالی
magnificently
بطور عالی
pooh bah
عالی مرتبه
advance course
دوره عالی
quad density
چگالی عالی
quodlibet
نکته عالی
advanced course
دوره عالی
toppings
عالی ممتاز
superior court
دادگاه عالی
corking
بسیار عالی
elevating
عالی کردن
elevates
عالی کردن
glad-rags
پوشاک عالی
high command
فرماندهی عالی
high ranking
عالی رتبه
perfect
عالی ساختن
perfected
عالی ساختن
perfecting
عالی ساختن
perfects
عالی ساختن
evolution
تمرین عالی
dignitaries
عالی مقام
dignitary
عالی مقام
pluperfect
خیلی عالی
Recent search history
✘ Close
Contact
|
Terms
|
Privacy
© 2009 Dictiornary-Farsi.com