English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (21 milliseconds)
English Persian
clipboard تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
clipboards تخته کوچکی که گیرهای برای نگاه داشتن کاغذ دارد
Other Matches
intubation فرو کردن لوله در حنجرهای برای برای نگاه داشتن .....دیفتری و مانندان
hold over برای اینده نگاه داشتن
spare برای یدکی نگاه داشتن
spared برای یدکی نگاه داشتن
cellarage حق انبارداری برای نگاه داشتن چیزی
to nick a horse's tail بیخ دم اسب را چاک زدن برای اینکه دم خود را بلند نگاه دارد
laniard طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
outrigger چوبهای دراز طرفین قایق برای نگاه داشتن تورماهیگیری
microcomputer تخته مدار چاپی اصی سیستم که بیشتر قط عات و اتصالات برای تختههای جانبی و... را دارد
planch صفحهای از گل نسوزکه برای نگاه داشتن چیزی که دراتش گذاشته اندبکارمیرود
multi board computer کامپیوتری که چندین تخته مدار مجتمع دارد که به یک تخته اصلی وصل هستند
c clamp گیره فلزی به شکل سی برای وارد کردن فشار و نگاه داشتن قطعات کنار یکدیگر
card قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
cards قطعه کوچکی از کاغذ یا پلاستیک
landaulet n گردونه کوچکی که پوششی دارد
he has a small p in shimran او ملک کوچکی درشمیران دارد
zero insertion force socket [قطعه ای که ترمینال های اتصال متحرک دارد و امکان درج قطعه بدون اعمال نیرو دارد سپس اهرم کوچکی می چرخد تا با لبه های قطعه برخورد کند]
to keep up از افسرده شدن نگاه داشتن باذنگاه داشتن
board تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
boarded تخته مدار چاپ شده اصلی یک سیستم حاوی بیشتر اجزا و اتصالات برای سایر تخته ها
ligule زائده کوچکی که بین برگ وغلاف قرار دارد
plotters وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
plotter وسیلهای که در رسام استفاده میشود برای علامت گذاری کاغذ با چجوهر با حرکت آن روی کاغذ
letter weight کاغذ نگاه دار
expansion slots شکاف ها یا فضاهای خالی درون کامپیوتر اصلی برای اتصال تخته مدارهای کوچک به تخته مدار اصلی بکار می روند
page انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
paged انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
pages انتخابی که به کاربر امکان نحوه تنظیم صفحه برای چاپ بدهد. با تنظیم حاشیه " اندازه کاغذ و سایز کاغذ
The bus to ... stops here. اتوبوس به ... اینجا نگاه می دارد.
French doors دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
fully تخته مدار که همه قط عات را در یک محل دارد
French door دری که تخته میانیش شیشه مستطیلی دارد
holds نگاه داشتن
to keep in نگاه داشتن
to keep any one waiting نگاه داشتن
hold نگاه داشتن
retained نگاه داشتن
stay نگاه داشتن
stayed نگاه داشتن
refrain نگاه داشتن
refrained نگاه داشتن
to lay fast نگاه داشتن
to lock out نگاه داشتن
refraining نگاه داشتن
refrains نگاه داشتن
retaining نگاه داشتن
to put to a pause نگاه داشتن
stopping نگاه داشتن
tackle نگاه داشتن
retains نگاه داشتن
preservatize نگاه داشتن
keeps نگاه داشتن
stops نگاه داشتن
tackles نگاه داشتن
stopped نگاه داشتن
keep نگاه داشتن
to stop [doing something] نگاه داشتن
to give support to نگاه داشتن
stop نگاه داشتن
tackling نگاه داشتن
retain نگاه داشتن
tackled نگاه داشتن
to hang up نگاه داشتن
papers محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
paper محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papered محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
papering محفظهای که کاغذ چاپگر را در خود نگه می دارد
i swore him to secrecy او را سوگند دادم که راز راپوشیده نگاه دارد
sysop شخصی که سیستم تخته آگهی یا شبکه را نگه می دارد
hide مخفی نگاه داشتن
freeze ثابت نگاه داشتن
stunts کوتاه نگاه داشتن
to keep the pot boiling کارهارادرجریان نگاه داشتن
keep on بازهم نگاه داشتن
journalize دفترروزانه نگاه داشتن
to lay up in a napkin بی مصرف نگاه داشتن
hides مخفی نگاه داشتن
to keep down پایین نگاه داشتن
stunt کوتاه نگاه داشتن
stunting کوتاه نگاه داشتن
shroud در زیرحجاب نگاه داشتن
inshrine با حرمت نگاه داشتن
hold down مطیع نگاه داشتن
keep under one's hat <idiom> پنهان نگاه داشتن
commemorate بیادگار نگاه داشتن
freezes ثابت نگاه داشتن
to pick up oneself خودرا نگاه داشتن
to keep on file درپرونده نگاه داشتن
to keep in روشن نگاه داشتن
commemorates بیادگار نگاه داشتن
commemorating بیادگار نگاه داشتن
to behave oneself ادب نگاه داشتن
to keep away دور نگاه داشتن
to keep at bay معطل نگاه داشتن
impark در محوطه نگاه داشتن
inurn در فرف نگاه داشتن
to hush up ساکت نگاه داشتن
wedge باگوه نگاه داشتن
wedges باگوه نگاه داشتن
to hold in trust بطورامانت نگاه داشتن
wedging باگوه نگاه داشتن
commemorated بیادگار نگاه داشتن
wedged باگوه نگاه داشتن
shrouded در زیرحجاب نگاه داشتن
enwomb در رحم نگاه داشتن
to keep on پیوسته نگاه داشتن
on ice <idiom> دور نگاه داشتن
to keep on روشن نگاه داشتن
potatoes and point سیب زمینی یا نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
bread and point سیب زمینی و نانش برای خوردن و بقیه اش برای نگاه کردن است
spreader میله افقی که بادبان را از دکل جدا نگاه می دارد
locket قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
lockets قوطی کوچکی برای یادگارهای خیلی کوچک
spare درذخیره نگاه داشتن مضایقه
keep something at bay <idiom> [چیزی را دور نگاه داشتن]
Keep somebody at bay <idiom> [کسی را دور نگاه داشتن]
to rein up جلو اسب را نگاه داشتن
spared درذخیره نگاه داشتن مضایقه
to time a race وقت مسابقهای را نگاه داشتن
pawl باگیره یاعایق نگاه داشتن
to observe the proprieties اداب معاشرت را نگاه داشتن
commemorated نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorate نگاه داشتن جشن گرفتن
commemorates نگاه داشتن جشن گرفتن
celebrate نگاه داشتن تقدیس کردن
celebrates نگاه داشتن تقدیس کردن
commemorating نگاه داشتن جشن گرفتن
retained ابقاء کردن نگاه داشتن
retain ابقاء کردن نگاه داشتن
saves رهایی بخشیدن نگاه داشتن
retains ابقاء کردن نگاه داشتن
saved رهایی بخشیدن نگاه داشتن
smothers در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothering در دل نگاه داشتن خفه شدن
smothered در دل نگاه داشتن خفه شدن
celebrating نگاه داشتن تقدیس کردن
smother در دل نگاه داشتن خفه شدن
save رهایی بخشیدن نگاه داشتن
retaining ابقاء کردن نگاه داشتن
ribbon میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
ribbons میله جوهری که بین نوک چاپ و کاغذ قرار دارد
water level سطح کوچکی برای کنتل جهت حرکت روی لب
hypodermic syringe کوچکی که برای تزریقات تحت جلدی بکار میرود
file در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
to shut in تو نگاه داشتن از خروج جلوگیری کردن
filed در بایگانی نگاه داشتن ضبط کردن
exclude راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
excludes راه ندادن به بیرون نگاه داشتن از
to keep on در نیاوردن [نگاه داشتن] [جامه یا کلاه]
to p a vehicle or horse جلو گردونه یا اسبی را نگاه داشتن
fish globe شیشه گردبرای نگاه داشتن ماهی
enchain در زنجیر نهادن محکم نگاه داشتن
multilayer تخته مدار چاپ شده که چندین لایه یا شیارهای هادی متصل دارد
pinfold جانوران ولگرد درتوقیف گاه نگاه داشتن
memorialize برسم یادگار نگاه داشتن یاداوری کردن
sprocket feed محل نگهداری کاغذ که چاپگر کاغذ را باچرخ دندانه دار در سوراخهای مقدار لبه هر کاغذ می چرخاند
to trainb arms تفنگ رابایک دست وتقریباموازی بازمین نگاه داشتن
to save ones face ابروی خودراحفظ کردن صورت خودرابسیلی سرخ نگاه داشتن
(not to be) sneezed at <idiom> ارزش داشتن را دارد
punch قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
pack ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
jetevator فلپ یا رینگ کوچکی روی نازل خروجی راکت برای کنترل بردار تراست
punches قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
punched قطعه کارت کوچکی که حاوی سوراخهایی برای نمایش دستورات و داده مختلف است
packs ارقام دهدهی ذخیره شده در فضای کوچکی با استفاده از فقط چهاربیت برای هر رقم
to hold any one to ransom کسیرا در توقیف نگاه داشتن تااینکه با دادن فدیه اورا ازادکنند
monitored صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitor صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
monitors صفحه نمایشی که قنل امنیتی برای فرکانس دید مورد نظر برای هر نوع کارت گرافیکی دارد
guards حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guarding حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
guard حائل حالت اماده باش در شمشیربازی ومشت زنی وامثال ان نگاه داشتن
to keep time موزون خواندن یارقصیدن یاساز زدن یاراه رفتن وفاصله ضربی نگاه داشتن
activity چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
activities چراغ یا LED کوچکی که در مقابل دیسک درایو یا کامپیوتر قرار دارد که بیان میکند چه زمان دیسک درایو مشغول خواندن از یا نوشتن بر دیسک است
tractor feed روش وارد کردن کاغذ در چاپگر که سوراخهای لبه کاغذ در دندانههای چاپگر قرار می گیرند تا کاغذ به جلو برود
on board که در تخته اصلی یا PCB اصلی قرار دارد
wall board تخته برای چوبکاری دیوار
the impediment of a road پا گیرهای جاده
friction feed تغذیه کاغذ توسط گیر دادن یک ورقه کاغذ میان دو غلطک تغذیه کاغذ تک
draught board تخته شطرنجی برای بازی چکرز
carpenters' stopper سیم نگهدار گیرهای
confetti کاغذ رنگی برای تزئین درجشنها
pretty to look at [to watch] زیبا [خوشگل] برای نگاه کردن
kickboard تخته شنای 07 سانتیمتری برای کمک به نواموز
fulham طاس تخته نردی که برای تقلب ساخته شده
tailboard تخته عقب گاری وکامیون برای تخلیه بار
stringers قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
flag stones تخته سنگهایی که برای سنگ فرش بکار میرود
stringer قطعه چوب اضافی برای استحکام تخته موج
chucked گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
clothespin گیرهای که با ان لباس هاراروی بند نگهمیدارند
chuck گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
chucks گیرهای که مته را در ماشین نگه میدارد
hanging [فرش کردن، کاغذ دیواری یا هر تزئینی برای اتاق]
breakpoint حرف کاغذ برای ایجاد نقط ه توقف در برنامه
pass book برای صاحب سپرده نگاه میدارد دفترنسیه دکاندار
guns تخته بزرگ وسنگین موج سواری برای موجهای سنگین
laced valley [شیار ساخته شده از کاشی یا تخته سنگ برای عبور آب]
skim board تخته گرد یا مربع مستطیل برای موج سواری در اب کم عمق
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com