Total search result: 201 (17 milliseconds) |
|
|
|
English |
Persian |
end around |
تغییر حرکت بازیگر از گوش به گوش دیگر |
|
|
Other Matches |
|
stacks |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stack |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
stacked |
قرار دادن یک بازیگر یا بیشترپشت بازیگر دیگر برای پنهان کردن طرح مانور از حریف |
change of edge |
تغییر حرکت از یک لبه تیغه به لبه دیگر بدون چرخیدن بدن |
transition |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
transitions |
عبور تغییر از یک حالت بحالت دیگر مرحله تغییر |
differential ailerons |
ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است |
conversions |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
conversion |
وسیلهای که داده را از یک فرمت به فرمت دیگر تبدیل میکند. مناسب برای سیستم دیگر بدون تغییر محتوای |
to play up to another actor |
بدانگونه درنمایش بازی کردن که بازیگر دیگر سر ذوق آید |
shifts |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shift |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
shifted |
تغییر از یک مجموعه حروف به دیگر , که امکان استفاده از حروف دیگر |
golf car |
وسیله باطری دار برای حرکت دو بازیگر در زمین گلف |
transition |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
transitions |
تغییر وضعیت از نوعی به نوع دیگر |
stables |
بی حرکت یا بی تغییر |
stable |
بی حرکت یا بی تغییر |
new deal <idiom> |
تغییر کامل ،شروع تازه ،شانس دیگر |
countermarch |
تغییر جهت حرکت ارتش |
on the move <idiom> |
حرکت از مکانی به مکان دیگر |
loops |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
loop |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
looped |
دستور با حلقه که دستورات دیگر یا داده را در برنامه تغییر میدهد |
manipulates |
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده |
manipulated |
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده |
manipulate |
حرکت به ویرایش و تغییر متن یا داده |
washed |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
washes |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
wash |
حرکت غیرمجاز جلوی قایق دیگر |
modification |
دستوراتی در حلقه که دستورات دیگر یا داده درون برنامه را تغییر میدهد |
jibe |
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد |
gibes |
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد |
jibes |
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد |
jibing |
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد |
jibed |
تغییر سمت قایق در حال حرکت با باد |
carried |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carry |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carrying |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
carries |
حرکت دادن چیزی از جایی به جای دیگر |
ground loop |
تغییر ناگهانی جهت حرکت هواپیما با ارابه فرود |
tacks |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
byte |
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت |
bytes |
حرکت دادن ویرایش کردن و تغییر محتوای یک بایت |
tacking |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
tacked |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
tack |
تغییر سمت قایق در حرکت گوشه جلویی بادبان |
bell crank |
اهرم دوطرفهای در سیستم کنترل برای تغییر جهت حرکت |
send in |
وارد کردن بازیگر به زمین فرستادن بازیگر به میدان |
non return to zero |
سیستم ارسال سیگنال که ولتاژ مثبت نشان دهنده یک عدد دودویی و ولتاژ منفی عدد دیگر باشد. نمایش عدد دودویی که سیگنال در آن وقتی وضعیت داده تغییر میکند تغییر کند و پس از هر بیت داده به ولتاژ صفر برنگردد |
tabbing |
ترتیب حرکت تمرکز از یک دگمه یا میدان به دیگر با انتخاب کلید tab |
shoot the duck |
حرکت جلو و عقب نشینی روی یک پا و پای دیگر کشیده بجلو |
cross elasticity of demand |
درصدتغییر تقاضای یک کالا نسبت به درصد تغییر قیمت کالای دیگر فرمول کشش متقاطع عبارت است از : |
modifying |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modify |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
modifies |
تغییر داده چیزی یا مناسب استفاده دیگر کردن چیزی |
gray code |
سیستم کدگذاری که نمایش دودویی اعداد ورودی فق با یک بیت از یک عدد به عدد دیگر در زمان تغییر میکند |
transforms |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
transforming |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
transform |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
alternates |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
transformed |
تغییر وضعیت چیزی از یک سطح به سطح دیگر |
brand switching |
تغییر مصرف از یک نام به نام تجارتی دیگر |
alternated |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
alternate |
تغییر وضعیت از یک حالت به حالت دیگر و بر عکس |
double footed |
بازیگر چپ پا- راست پا بازیگر با هردو پا |
shift keys |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
shift key |
که تابع دوم کلیدها را ایجاد میکند, مصل مجموعه حروف دیگر , با تغییر دادن خروجی به صورت حروف بزرگ |
chasse |
نوعی حرکت با پاها بصورت یک پا روی زمین و یک پای دیگر روی هوا |
slewing |
سرعت حرکت ابزارهای ماشینی کنترل شده عددی ازیک محل به محل دیگر |
shifting |
حرکت دادن تغییر سمت دادن لوله |
switching |
مرکز مخابرات مرکزتلفن خودکار حرکت دادن خودروها از یک نقطه به نقطه دیگر برای بارگیری یاتخلیه |
blitter |
عنصر الکترونیکی که برای حرکت دادن یک تصویر از یک ناحیه حافظه به ناحیه دیگر طراحی شده است |
shore to shore movement |
عملیات و حرکت مستقیم از یک ساحل به ساحل دیگر |
chain |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
chains |
باس ارتباطی که یک وسیله را به دیگری متصل میکند. و هر وسیله میتواند دادهای که در خط به سوی وسیله دیگر وجود دارد دریافت یا ارسال یا تغییر بدهد |
conversion |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
conversions |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
crossover |
تغییر از یک سیستم به سیستم دیگر |
square wave |
باس ای که عمودی حرکت میکند. به طرف بالا سپس سطح خود را تغییر میدهد وعمودی پایین می آید. بازیابی داده از پایگاه داده ها به کار می رود |
plug compatible |
دستگاه جانبی که نیازمند هیچ گونه تغییر رابط برای اتصال مستقیم به سیستم کامپیوتری یک سازنده دیگر نمیباشدهمساز برای اتصال سازگاری برای اتصال |
bucket |
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست |
buckets |
جاگذاشتن میلههای 2 و 4 و5 و 8 بولینگ از بازیگر راست دست و میلههای 3 و 5 و 6و 9 از بازیگر چپ دست |
end strings |
نخهای قابل تغییر کیسه لاکراس برای تغییر عمق ان |
unclocked |
مدار الکترونیکی یا فلیپ فلاپ که با تغییر ورودی وضعیتش تغییر میکند و نه با سیگنال ساعت |
asynchronous |
1-کامپیوتری که از یک عمل به عمل دیگر طبق سیگنالهای دریافت شده پس از خاتمه فرآیند تغییر میکند. 2-کامپیوتری که در آن یک فرآیند در آغاز ورود سیگنال یا داده آغاز میشود به جای اینکه مط ابق با باس ساعت باشد |
chip |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
chips |
قطعهای که حاوی مدارهایی برای بررسی آزمایش روی مدارهای دیگر یا قط عات دیگر است |
income effect |
اثر درامدی تغییر در مقدارتقاضای کالا در نتیجه تغییردرامد واقعی بدون تغییر درقیمتهای نسبی کالاها |
hangovers |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
hangover |
تغییر ناگهانی tone در یک متن ارسالی فکس به صورت تغییر تدریجی که ناشی از خطای وسایل است |
vary |
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن |
varies |
تغییر دادن تغییر کردن اختلاف داشتن |
otherwise <adv.> |
به ترتیب دیگری [طور دیگر] [جور دیگر] |
plastic |
تغییر پذیر قابل تحول و تغییر |
variable area nozzle |
نازل پیش برندهای که مساحت سطح مقطع ان برای سازگار شدن با تغییر سرعت و کارکرد سیستم پس سوز یاتغییر فشار اتمسفر یا محیط تغییر میکند |
references |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
reference |
نقط های در زمان که به عنوان مبدا برای زمان بندی هادی دیگر یا اندازه گیریهای دیگر به کار می رود |
changes |
تغییر کردن تغییر دادن |
changing |
تغییر کردن تغییر دادن |
change |
تغییر کردن تغییر دادن |
change over |
تغییر روش تغییر رویه |
changed |
تغییر کردن تغییر دادن |
some other time |
دفعه دیگر [وقت دیگر] |
tunnelling |
روش بستن یک بسته داده از یک نوع شبکه دربسته دیگر به طوری که روی شبکه دیگر و ناسازگار قابل ارسال باشد |
waves |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waving |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
wave |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
waved |
حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه |
feints |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinting |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feinted |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
feint |
فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف |
mouse |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
mouses |
نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید |
route order |
ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه |
he was otherwise ordered |
جور دیگر مقدر شده بود سرنوشت چیز دیگر بود |
trackball |
وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند |
stroke |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruises |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
cruised |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
fish tailing |
حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت] |
cruising |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
move off the ball |
حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ |
tape |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
taped |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
tapes |
وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی |
stroked |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
strokes |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
stroking |
حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا |
cruise |
سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی |
transfer |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transferring |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
transfers |
حرکت سمتی لوله حرکت درسمت |
counter clockwise |
حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت |
compound motion |
حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی |
fm |
فرایند تغییر مقدار نشان داده شده توسط یک سیگنال ازطریق تغییر فرکانس سیگنال مدولاسیون فرکانس odulation |
metafile |
1-فایلی که حاوی فایلهای دیگر باشد. 2-فایلی که داده مربوط به فایلهای دیگر را معرفی کند یا شامل شود |
cycles |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycle |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
cycled |
تغییر مکان یک الگویی از بیتها در کلمه و بیتهایی که در آخر تغییر مکان می یابند به اول کلمه می آیند |
he had no more no to say |
دیگر سخنی نداشت که بگوید دیگر حرفی نداشت |
counter march |
تغییر جهت نیروی نظامی عقب گرد عقب گرد کردن تغییر رویه دادن |
aberration |
جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد |
drag |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
drags |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
dragged |
حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه |
mouse |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
mouses |
وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن |
fet |
وسیله الکترونیکی که به عنوان کنترل جریان متغییر بکار می رود : یک سیگنال خارجی مقاومت وسیله و جریان جاری را تغییر میدهد به وسیله تغییر پهنای کانال هدایت |
relative |
که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است |
momentum |
سرعت حرکت شتاب حرکت |
stager |
بازیگر |
mummer |
بازیگر |
fielder |
بازیگر |
performing |
بازیگر |
player |
بازیگر |
puppeteer |
بازیگر |
puppeteers |
بازیگر |
actors |
بازیگر |
actor |
بازیگر |
booter |
بازیگر |
angle of depression |
میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله |
HTML |
مجموعهای از کدهای مخصوص که نحوه و نوعی که برای نمایش متن به کار می رود نشان میدهد و امکان ارتباط از طریق کلمات خاص درون متن به بخشهای دیگر متن یا متنهای دیگر میدهد |
headhunter |
بازیگر خشن |
substitute |
تعویض بازیگر |
substituted |
بازیگر ذخیره |
poloist |
بازیگر واترپولو |
substituted |
تعویض بازیگر |
substituting |
بازیگر ذخیره |
substituting |
تعویض بازیگر |
player's number |
شماره بازیگر |
frees |
بازیگر ازاد |
dub |
بازیگر ضعیف |
free |
بازیگر ازاد |
homebred |
بازیگر محلی |
dubs |
بازیگر ضعیف |
freed |
بازیگر ازاد |
homebrew |
بازیگر محلی |
dubbed |
بازیگر ضعیف |
freeing |
بازیگر ازاد |
homeling |
بازیگر خودی |
body checker |
بازیگر تنه زن |
veterans |
بازیگر با تجربه |
club player |
بازیگر باشگاهی |
oddsmaker |
بازیگر شاخص |
sand bagger |
بازیگر گول زن |
duffer |
بازیگر متوسط |
mans |
بازیگر تیم |
duffers |
بازیگر متوسط |
man |
بازیگر تیم |
leading lady or man |
بازیگر عمده |
uncovered |
بازیگر مهانشده |
second string |
بازیگر ذخیره |
wingers |
بازیگر گوش |
outside forward |
بازیگر گوش |
outed |
اخراج بازیگر |
come back |
بازگشت بازیگر |
out- |
اخراج بازیگر |
out |
اخراج بازیگر |