English Persian Dictionary - Beta version
 
 
Home
 
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 203 (13 milliseconds)
English Persian
send off حرکت اسبها از دروازه شروع
send-off حرکت اسبها از دروازه شروع
send-offs حرکت اسبها از دروازه شروع
Other Matches
breaks جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
break جداکردن دو بوکسور ازیورتمه به چهارنعل حرکت از دروازه شروع اسبدوانی
post parade رژه اسبها تا محل شروع
starting gate دروازه شروع
gates دروازه شروع اسکی
gate دروازه شروع اسکی
flop شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopping شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flopped شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
flops شیرجه دروازه بان روی یخ برای جلوگیری از حرکت گوی
sortie شروع حرکت
sorties شروع حرکت
underway شروع حرکت قایق در اب باکنترل
mount شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
mounts شروع حرکت روی وسیله ژیمناستیک
sailing date تاریخ شروع سفر دریایی زمان حرکت
wraparound حرکت نشانه گر در صفحه تصویری کامپیوتر از انتهای یک خط یا شروع خط بعد
catch نیروی اولیه بازوی شناگر در شروع حرکت ماهی گرفتن
block time زمان سپری شده ا لحظه شروع حرکت هواپیما تالحظه توقف
word wrap حرکت نشانه گر روی صفحه تصویر کامپیوتر از انتهای یک خط به شروع خط بعدی
indents شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indenting شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
indent شروع و یا حرکت دادن یک متن به اندازه تعدادی فاصله از لبه چپ یا راست ابتدای کاغذ
k day روز حرکت کاروان دریایی روز شروع حرکت کاروان
team handball court مربع مستطیل 04 در 02 متر که باخطی به موازات خط دروازه به دو قسمت تقسیم شده وهر منطقه یک دروازه دارد
passout پاس از پشت دروازه به یاردر جلوی دروازه
kick save نجات دروازه با پای دروازه بان
ti;me to go زمان حرکت هواپیمای رهگیراز نقطه شروع هدایت زمینی تا نقطه رهگیری
scratch sheet برگه نامنویسی اسبها
free-for-all مسابقه بین این اسبها
free-for-alls مسابقه بین این اسبها
ages رده بندی سنی اسبها بالارونده
age رده بندی سنی اسبها بالارونده
free handicap مسابقه با امتیاز تعادلی برای اسبها
weight for age race مسابقه اسبها با وزنهای طبق جدول سنی
experimental free handicap دادن وزن اضافی ازمایشی به اسبها برای مسابقه اینده
goal judge داور پشت دروازه لاکراس داور دروازه واترپولو
roll in point نقطه ورود به شاخه تک به وسیله هواپیما نقطه شروع حرکت تک هواپیما
set up مدت زمان بین سیگنال شروع یک برنامه و شروع آن
element دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
elements دروازه یا ترکیبی از دروازه ها
walkovers برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
walkover برد به سبب نداشتن حریف مسابقهای که فقط یک اسب بعلت حذف دیگر اسبها باقی مانده
differential ailerons ارتباط شهپرها به قسمتی که زاویه حرکت شهپری که به طرف بالا حرکت میکند اززاویه شهپر دیگر که بطرف پایین حرکت میکند بیشتر است
start off شروع کردن شروع شدن
goalposts تیر دروازه تیر عمودی دروازه
goalpost تیر دروازه تیر عمودی دروازه
launching area منطقه شروع پرواز منطقه شروع عملیات اب خاکی
initiation شروع کار شروع
waves حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
wave حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waved حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
waving حرکت سیگنال که مرتب زیاد و کم میشود در حین حرکت آن در رسانه
feinting فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feinted فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feints فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
feint فریفتن با حرکت دروغین حرکت فریبنده بازو برای بازکردن گارد حریف
mouse نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
mouses نرخ حرکت نشانه گر در صفحه نمایش در مقایسه با مسافتی که شما mouse رد حرکت می دهید
route order ترتیب حرکت در روی جاده حرکت به ستون راه
trackball وسیلهای برای حرکت نشانه گر روی صفحه که با حرکت دادن توپ موجود در محفظه کنترل می شوند
cruise سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruised سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
cruises سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
tape وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
strokes حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
taped وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroking حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
tapes وسیله تبدیل حرکت دورانی به حرکت خطی
stroked حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
fish tailing حرکت نوسانی یا تاب [تریلر در حال حرکت]
cruising سرعت حرکت در اب دریانوردی کردن حرکت دریایی
stroke حرکت کامل با پارو حرکت توام دست و پا
move off the ball حرکت سریع از نقطه معین پس از حرکت توپ
transfers حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
transfer حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
compound motion حرکت صلیبی حرکت عرضی و طولی
transferring حرکت سمتی لوله حرکت درسمت
counter clockwise حرکت عکس حرکت عقربههای ساعت
gateways دروازه
portals دروازه
portal دروازه
goal area line خط دروازه
gate دروازه
port دروازه
hoops دروازه
barbacan دروازه
barbican دروازه
gates دروازه
gateway دروازه
goal دروازه
goals دروازه
hoop دروازه
goalkeepers دروازه بان
save نجات دروازه
saved نجات دروازه
saves نجات دروازه
goal area منطقه دروازه
attacting zone منطقه دروازه
gateposts بازوی دروازه
goalies دروازه بان
between the pipes تیر دروازه
goalkeeper دروازه بان
own goals گل به دروازه خودی
goal keeper line خط دروازه بان
goal mouth دهانه دروازه
goal posts پایههای دروازه
keep goal دروازه بانی
goal دروازه بان
goals دروازه بان
logic gate دروازه منطقی
octroi مالیات دم دروازه
octroi دروازه بانی
wicket دروازه کوچک
wickets دروازه کوچک
hoops دروازه کروکه
hoop دروازه کروکه
own goal گل به دروازه خودی
tend goal دروازه بانی
tend goal حفظ دروازه
goal keeper دروازه بان
goal crease محوطه دروازه
in goal دروازه بان
goal tender دروازه بان
gatepost بازوی دروازه
gatekeepers دروازه بان
gatekeeper دروازه بان
gate keeper دروازه بان
keepers دروازه بان
keeper دروازه بان
goalar دروازه بان
puck stopper دروازه بان
goalie دروازه بان
aberration جابجائی زاویه ای فاهری در جهت حرکت نافر که نتیجه ترکیب سرعت حرکت نافر و سیر نورمیباشد
dragged حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drags حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
drag حرکت دادن mouse هنگام پایین نگهداشتن دکمه برای حرکت دادن یک تصویر یا نشانه روی صفحه
mouses وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
mouse وسیله نشانه گر که با حرکت دادن آنرا روی سطح مسط ح کار میکند. و با حرکت دادن آن
relative که حرکت نشانه گرروی صفحه نمایش مربوط مربوط به حرکت وسیله ورودی است
momentum سرعت حرکت شتاب حرکت
double reverse شوت برگردان به دروازه
He was approaching the gate. او [مرد] به دروازه نزدیک شد.
warders نگهبان دروازه یا قصر
deciding نزدیک به دروازه حریف
sally port دروازه بزرگ قلعه
sally port دروازه عبور از قلعه
gatehouse اطاق دروازه بان
gatehouses اطاق دروازه بان
warder نگهبان دروازه یا قصر
offside line خط فرضی موازی با دروازه
goalkeepers دروازه بان فوتبال
long ball پرتاب از دور به دروازه
changing the goal keeper تعویض دروازه بان
catching glove دستکش دروازه بان
goalkeeper دروازه بان فوتبال
goalposts تیرک عمودی دروازه
goalpost تیرک عمودی دروازه
upright تیرک عمودی دروازه
petard بمب دروازه ریز
crossbars تیرک افقی دروازه
flopper دروازه بان شیرجه رو
goalthrow پرتاب دروازه بان
goal umpire دروازه بان واترپولو
shooting شوت بسوی دروازه
goal kick شوت بسوی دروازه
gate post تیرچارچوب دروازه باهویابازوی در
shootings شوت بسوی دروازه
standup goalie دروازه بانی ایستاده
fast break حمله سریع به دروازه
goal games بازیهای دروازه دار
shot direct at goal شوت مستقیم به دروازه
twentyfive خط 52 یاردی موازی با خط دروازه
crossbar تیرک افقی دروازه
angle of depression میدان حرکت لوله توپ در زیرافق زاویه حرکت زیر افق لوله
skull حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
skulls حرکت دادن پارو یا دست در اب حرکت دادن قایق بجلو یا عقب
moving havens مناطق ازاد از نظر حرکت زیردریاییها مناطق امن حرکت دریایی
drop a goal ضربه زدن بر فراز دروازه
clear دفع توپ ازحوالی دروازه
clear دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clears دورکردن گوی از نزدیک دروازه
defensive منطقه دفاعی شامل دروازه
clearer دفع توپ ازحوالی دروازه
gatehouse اطاق یازندان بالای دروازه
gatehouses اطاق یازندان بالای دروازه
gateposts تیر چار چوب دروازه
clears دفع توپ ازحوالی دروازه
nineteens علامت تعویض دروازه بان
nineteen علامت تعویض دروازه بان
clearest دورکردن گوی از نزدیک دروازه
clearest دفع توپ ازحوالی دروازه
active دروازهای که برخلاف دروازه نافعال
clearer دورکردن گوی از نزدیک دروازه
logic دروازه یا ترکیب دروازههای منط قی
touch in goal line ادامه خط بین خط دروازه و خط مرزی
touch in goal محدوده بین خط دروازه و خط مرزی
in توپی که وارد دروازه شده
gatepost تیر چار چوب دروازه
stick glove دستکش کلفت دروازه بان
Recent search history
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Dictiornary-Farsi.com